تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصوبه، مصوبات به تصمیماتی گفته می شود که ضمانت اجرایی دارند، یا تصمیماتی که مدیران بلندپایه اتخاذ می کند در این صورت می توان از مصوبه استفاده کرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استقرائی، استنتاجی، بصورت قیاسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشرک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنظیم کننده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

وسواس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادمانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرنوشت، تقدیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

استدلال ها

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

استنتاج

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناتمام، ناقص

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

منسوخ

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تخصصی کردن، تخصصی سازی، مشخص کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعبیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ثروت بهترین معادل برای این کلمه فقط ثروت است چراکه wealth در اصل به معنای داشتن بیش از حد و رضایت بخش از چیزهای مطلوب است مثلا: سلامتی یک ثروته، ث ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از پیش ذکر شده پیشتر ذکر شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قریب الوقوع

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهانشمول، جهانشمولیت، عامیّت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصدیق

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اِبا، تردید، احتیاط مثلا:I have no reservation هیچ اِبایی ندارم هیچ تردیدی ندارم هیچ احتیاطی ندارم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معناشناختی، معنایی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل ردیابی، قابل رصد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیناگفتمانی، میان گفتمانیت، میان گفتمانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میان گفتمانیت، میان گفتمانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اظهارات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود ساخته - خود خلاقیتی در واقع به نوعی فعالیت خود جوش نیز گفته می شود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم گرفتم، ترجیح دادم، انتخاب کردم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانطور که پیش تر ذکر شد / اشاره شد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تناقض زدایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به محضِ، بی درنگ، بلافاصله

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه broadsheet اغلب به معنای broadsheet newpapers است. به معنی روزنامه های کثیرالانتشار که معمولا در بزرگترین سایز کاغذ منتشر می شود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنار گذاشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامتناهی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظرفیت اثرپذیری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمرکز کردن در برخی موارد بع معنای تمرک کردن هم می باشد. برای مثال: We might, for example, fasten upon something artistic ترجمه: برای مثال می توانیم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متمم در مباحث حقوقی، سیاسی، اقتصادی و بعضاً فلسفی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخاصم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بانوان مفرد: Lady بانو جمع: ladies بانوان واژۀ Lady در برابر واژۀ ​woman بسیار محترمانه تر و زیباتر است. پس بنابراین نباید واژۀ ladies را زن ها یا خا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگردان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گفتمانی در ادبیات ساختارگرایانه و پساساختارگرایانۀ اندیشمندانی چون فوکو، لاکلاو، و. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلطه political overrule سلطه سیاسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تباه، فاسد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا اَبَد، برای همیشه، no longer possible to discover and annex new land ad infinitum دیگر امکان کشف و الحاق سرزمین های جدید تا ابَد وجود ندارد. * ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیگانه ها؛ غریبه ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزیابی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایستگی های شخصی، صلاحیت های شخصی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشمکش، کشمکش ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کثرت، کثیر، تکثر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خلاصه، مجمل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیروی کردن در برخی موارد این معنا رو هم میده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برعهده گرفتن

١