تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رهنمودها، اوامر در متون علوم انسانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

پیشه در کنار سایر برگردان های ذکر شده مانند حرفه، شغل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطرح شده به وسیلۀ، مطرح شده از سوی، مطرح شده با

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تحقق نیافته، محقق نشده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تبار می تونید در بعضی یا بسیاری از متون به این معنا هم به کار ببرید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتلاء breeding به معنای نوعی پرورش، تعلیم و تربیت، اصلاح و بالابردن که از آن به عنوان اعتلاء یاد می کنیم به عبارت بهتر، اعتلاء یعنی نوعی برتری یافتن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی احتیاطی، بی پروایی، عجله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتلای زندگی breeding به معنای نوعی پرورش، اصلاح و بالابردن که از آن به عنوان اعتلاء یاد می کنیم به عبارت بهتر، اعتلاء یعنی نوعی برتری یافتن، بالا رف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشبُردِ، انجامِ، اَدای، اجرای به طور کلی و عموماً همان ( پیشبُردِ، انجامِ ) کاربرد دارد. در متون اسلام، معنای ( اَدای ) مناسب تر است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خانم مهشید articulation در زبان شناسی و متون فلسفی، ساختارگرایانه یا پساساختارگرایانه به معنای ( ( مفصل بندی ) ) است. بیان اشتباه است. و مقصود را م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیاده کردن متن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نیز با توجه به متن و نوع جمله بندی معنای ( ( نیز ) ) را هم می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ اندیشه ها مرتبط با مباحث فلسفه سیاسی و اندیشمندانی چون میشل فوکو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

materiality دو معنی داره: 1: مادیت، مادی، وجود مادی 2: با اهمیت بودن، اهمیت داشتن، اهمیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون توجه، خودسرانه، به طور مستقل، صرف نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

محو کردن، پاک کردن، امحا کردن، زدودن، معدوم کردن، با توجه به زمینه متن، ادبی، سیاسی، هنری، فنی و . . . برگردان مناسب تر را برگزینید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طور مشخص در فلسفه، روانشناسی، زبان شناسی، علوم سیاسی و به طور کلی در علوم انسانی potentialisation به معنای بالقوه سازی، بالقوه کردن در برابر actua ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طور مشخص در فلسفه، روانشناسی، زبان شناسی، علوم سیاسی و به طور کلی در علوم انسانی actualisation به معنای فعلیت یافتن، بالفعل کردن، بالفعل سازی، تحق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

potentialisation بالقوه سازی، بالقوه کردن دربرابر actualisation به معنای فعلیت یافتن، بالفعل کردن، بالفعل سازی، تحقق کامل بخشیدن ( یافتن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بنیان - اساس مثال: But this transformation cannot be separated from several underlying processes اما این تغییر را نمی توان از چند فرایندی که بنیان ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شرط گذاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزش اقتصادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مستلزم، متضمن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در متون ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه فوکو و معاصران وی �سازوکار� معنا می دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنجارمندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دولت دارای حاکمیت مستقل - دولت برخوردار از حاکمیت - دولت حاکم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تابعی از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مجادله/مناظره The debate between positivists and post - positivists مجادله اثبات گرایان و پسااثبات گرایان

٢