پیشنهادهای sarmin (١٥٩)
مطمئن نیستم اما شاید بشه این طور ترجمه کرد: خُرده مزیت خُرده فضیلت مثلاً در جمله زیر: The scrap of advantage from the shade meant a little les ...
مته رویش سنج
animal trail به معنی ردپای حیوانات هم هست
پریدن با دو پا جفت پا پریدن پرش جفت پا کنایه از کاری را با عجله و بی تردید و بی فکر شروع کردن
گروهی از افراد یک جمعیت زیستی ( چون گیاهان، قارچ ها یا باکتری ها ) با ژنتیک همگون که به شیوهٔ رویشی - نه جنسی - از یک نیا پدید می آیند گفته میشود. پ ...
کنایه از حماقت فراوان کسی که هر روز کاری را بدون فکر تکرار می کند خر بسته شده به سنگ آسیاب
با تلاش/منابع/ کمک هر دوتای ما اگر با هم تلاش کنیم اگر من و تو با هم باشیم
نوزادی که از شیر گرفته شده
تظاهر به آرامش و خونسردی بی خیال to pretend to be calm, cheerful, and confident in an effort to reassure oneself or others; deny or ignore a threat ...
خجالت زده شدن معادل از خجالت سر خ شدن شرمزده شدن
هر طور نگاه می کردی . . . از هر زاویه ای که نگاه می کردی. . .
Jive with اغلب به جای jibe with به کار می ره . هر چند به اشتباه. و معنی اش موافق بودن با کسی، جور بودن با چیزی، همخوانی داشتن و . . . است.
his/her face dropped یعنی ناامید شد ناامیدی/ غم توی چهره ش سایه انداخت
ارزشش را ندارد اهمیتی ندارد بی فایده است
آفرین گفتن
پنهانی
فروکش کردن
پا پس کشیدن
گاهی به معنی کلیساوار یا به شکوهِ کلیسا
سیب خورده شده
دور از دسترس
پانخورده
این به آن در
نه تنها. . . بلکه. . .
پشه های ریز گزنده
درب بار برای وانت ها
مغاک ورطه در برابر منبع
کرم یا محلول ضدحشره
کمنداندازی دور گردن گوساله ها به سبک کابوی ها
جیجاق خاکستری زاغ خاکستری نوعی پرنده
خلنگ زار خارزار
علف کَن علف تراش Brush cutter
خانه های ویلایی یا یا بنگالوهای کرفتزمن سبک محبوبی از خانه سازی است که اواخر دهه 1800 از جنبش هنر و پیشه در انگلستان ریشه گرفت. ویژگی این نوع خانه ها ...
سایه افکندن بر، مستولی شدن بر ؛ معلق بودن ( بالا یا روی چیزی ) ، آویزان بودن؛ معلق گذاشتن ؛ نشانه چیزی بودن ؛ آویزان کردن روی
خاکزی
هزارپاهای گوشتخوار ( centipede ) تعداد پاهای کمتری دارند و در ایران با نام صدپا شناخته میشوند.
بازه های زمانی دوره های زمانی گستره های زمانی
soil corer مغزه گیر خاک
مغزه گیر خاک دستگاهی برای نمونه برداری از عمق خاک
بزرگ، تنومند، بی نقص، عالی، بی باک
خود را باختن جا خوردن این دست و آن دست کردن شک کردن درنگ کردن
دل آشوبی بی قراری
هراس بی تابی پریشان حالی دل آشوبی
آفریدگان
ماشین درخت بُر
مرکز بازپروری ندامتگاه
سر در نمیارم
دست نخورده، بکر در برابر logged به معنی پهنه های جنگلی که پاکتراشی شده اند
تلوتلوخوران بیرون زدن پاکشان بیرون رفتن پای درپای میکشم چون مست
به آخر خط رسیدن