weaned

جمله های نمونه

1. she weaned her children about the age of two
در حدود سن دو سالگی کودکان خود را از شیر می گرفت.

2. mary's constant advice weaned paul away from gambling
پندهای دائم مریم موجب شد که پال دست از قمار بردارد.

3. Traditionally piglets were weaned at eight weeks.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی خوک ها در هشت هفته از شیر گرفته می شدند
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی شش بچه خوک در هشت هفته از شیر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Leopard cubs are weaned at three months.
[ترجمه گوگل]توله پلنگ در سه ماهگی از شیر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]بچه Leopard ۳ ماه از شیر گرفتن شیر گرفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This generation has been weaned on computer games.
[ترجمه بهارعلی] این نسل با بازی های کامپیوتری بزرگ شده اند.
|
[ترجمه گوگل]این نسل در بازی های رایانه ای از شیر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این نسل از بازی های کامپیوتری گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was weaned on a diet of rigid discipline and duty.
[ترجمه گوگل]او با یک رژیم غذایی سخت از شیر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی سفت و سخت را از شیر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They have gradually weaned him off the drugs.
[ترجمه گوگل]آنها به تدریج او را از مواد مخدر کنار گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]به تدریج او را از دارو جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For a side weaned on non-stop youthful fantasy, the inevitable intrusion of reality in the Premiership is proving a disturbing experience.
[ترجمه گوگل]برای طرفی که از فانتزی بی وقفه جوانی گریزان است، نفوذ اجتناب ناپذیر واقعیت در لیگ برتر تجربه آزاردهنده ای را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]برای یک سو از تصورات دور از جوانی، نفوذ اجتناب ناپذیر واقعیت در Premiership یک تجربه آزار دهنده را اثبات می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were gradually weaned off the drugs and Valnet treated them with internal doses of essential oils instead.
[ترجمه گوگل]آنها به تدریج از داروها حذف شدند و والنت آنها را با دوزهای داخلی اسانس درمان کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها به تدریج داروها را از بین بردند و Valnet به جای آن با دوزهای درونی روغن ضروری درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The patient was weaned off parenteral nutrition by the end of the second month and the stoma was closed after 5 months.
[ترجمه گوگل]بيمار تا پايان ماه دوم از تغذيه تزريقي جدا شد و پس از 5 ماه استوما بسته شد
[ترجمه ترگمان]بیمار تا پایان ماه دوم تغذیه parenteral را از شیر گرفت و the پس از ۵ ماه بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They need to be gradually weaned away from a lifestyle based on borrowed funds.
[ترجمه گوگل]آنها باید به تدریج از سبک زندگی مبتنی بر وجوه قرض گرفته شده جدا شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید به تدریج از سبک زندگی مبتنی بر وجوه قرضی دور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some infants are weaned at six months.
[ترجمه گوگل]برخی از نوزادان در شش ماهگی از شیر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از نوزادان ۶ ماه از شیر شیر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now children began to be weaned traumatically at an early age and subject to parental authority in childhood.
[ترجمه گوگل]حالا بچه‌ها در سنین پایین به‌طور ضربه‌ای از شیر گرفته می‌شوند و در دوران کودکی تحت اختیارات والدین قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کودکان در سنین کودکی از شیر شیر می گرفتند و در دوران کودکی تحت نفوذ والدین قرار می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The baby would be weaned and she would bring it home.
[ترجمه گوگل]بچه را از شیر می گرفتند و به خانه می آورد
[ترجمه ترگمان]نوزاد از شیر گرفته می شد و او آن را به خانه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• broken away from something one is accustomed to (i.e. a habit, nursing, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس