پیشنهادهای usr-414020 (٣٧)
Why do you linger in the shadow? چرا تو تاریکی داری پرسه می زنی؟ دیالوگ تراندویل به تاریل در فیلم زیبای هابیت ۲
آشکار expressed Power is the collective will of the people transferred, by expressed or tacit consent, to their elected ruler قدرت اراده جمعی مردم ...
اراده جمعی
ظاهر شدن، پدیدار شدن ، رخ نمودن The judge is bound to come by eventually قاضی بالاخره حتما سروکله اش پیدا میشه
صحیح ( از نظر اخلاقی ) I just don't think it's healthy to keep big secrets in a relationship من واقعا فکر نمی کنم پنهان کردن رازهای بزرگ در یک رابطه ...
به معنای سرخ شدن از روی خجالت هم می تونه معنی بشه، Her face got flashed, that shame , our friend Rabin used to do pornography فصل ۲ قسمت ۹ سریال آشن ...
Throwing a big free party برگزاری یک مهمانی بزرگ رایگان
Glad we dodged that bullet خوشحالم که از گلوله جا خالی دادیم. ( یعنی از موقعیتی خطرناک قسر در رفتیم ) جمله حالت کنایه و طعنه هم می تونه داشته باشه.
Let's bail بیاین بی خیال شیم
Shoot a look نگاهی انداختن ( یواشکی )
I almost got trampled by a horse نزدیک بود یک اسب منو زیر بگیره
He had a limp او می لنگید
Screw him بره به درک، بره گمشه
Hats off to your lady friends خوش به حال دوست دخترهای تو سریال آشنایی با مادر فصل ۲ قسمت ۶، خیلی جالبه این دیالوگ و موضوع داستان😂😂
Don't be tardy تاخیر نداشته باش سر موقع بیا دیر نکنی ها
She had like a bad divorce this summer and now she's taking it out on us انگاری یه طلاق ناجور این تابستان داشته و حالا داره تلافیشو سر ما در میاره
Inhale a harsh smoke دودتندی را فرو بردن
پیام اضطراری
واژه ای یونانی به معنی شهر پارس باید توجه داشته باشیم که اسم پرسپولیس جهانی است و در دنیا همه پارسه یا تخت جمشید ( پایتخت شکوهمند هخامنشیان ) رو به ا ...
I will take each and every one of them over an army from the Iron Hills من هر کدام از آنها را به سپاهی از تپه های آهنین ترجیح می دهم. Take over اینج ...
Consumer advocate طرفدار حقوق مصرف کننده
حراج انبار گردانی
Domestic birds such as chickens, turkeys, duck and geese raised for meet and egges
سبد چرخدار خرید در فروشگاههای بزرگ
Drink alcohol when you have a hangover to cure it
جشن خرید خانه برگزار کردن
نگرانی فزاینده
ریش انبوه
آشناهای گذری
چیزی را به صورت ناگهانی و فی البداهه گقتن ) مخصوصا در هنر شعر
قول شرف دادن
Exaggerate and distort the true
Trying to communicate very indirectly
یکسره ادامه دادن
ماشین را از پارکینگ بیرون آوردن
اظهار The police statement اظهارات پلیس