پیشنهادهای آرش کیانی (٨,٥١٦)
واژه مادیان معادل ابجد 106 تعداد حروف 6 تلفظ mādiyān نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: mātyān] ( زیست شناسی ) مختصات ( اِ. ) آواشناسی mAdiyAn ...
منبع. عکس فرهنگ عمید واژه پرستار معادل ابجد 863 تعداد حروف 6 تلفظ parastār نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: parastār] ‹پرستا› مختصات ( پَ رَ ) ...
منبع . فرهنگ عمید
منبع عکس . فرهنگ عمید
منبع عکس. فرهنگ عمید
منبع عکس فرهنگ عمید
منبع عکس فرهنگ عمید
واژه شریک معادل ابجد 530 تعداد حروف 4 تلفظ šarik نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی، جمع: شُرکاء] مختصات ( شَ ) [ ع . ] ( ص . ) آواشناسی Sari ...
واژه کرد معادل ابجد 224 تعداد حروف 3 تلفظ [kord] نقش دستوری بن گذشته ترکیب ( اسم ) مختصات ( کَ یا کِ ) ( اِ. ) آواشناسی kard الگوی تکیه S شمارگان ...
منبع عکس. فرهنگ فارسی عمید
واژه کرد معادل ابجد 224 تعداد حروف 3 تلفظ [kord] نقش دستوری بن گذشته ترکیب ( اسم ) مختصات ( کَ یا کِ ) ( اِ. ) آواشناسی kard الگوی تکیه S شمارگان ...
منبع فرهنگ عمید
منبع. فرهنگ عمید
واژه نسا. [ ن َ ] ( اِ ) جائی که بر آن آفتاب نتابد یا در بعضی اوقات سال بتابد. ( فرهنگ نظام ) . موضعی را گویند از کوه و غیر آن که در آنجا آفتاب هرگز ...
واژه لخت معادل ابجد 1030 تعداد حروف 3 تلفظ loxt نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) [عامیانه] مختصات ( ~ . ) ( اِ. ) آواشناسی laxt الگوی تکیه S شمارگان ه ...
واژه رُت از پراکریت به ارث رسیده است از سانسکریتरक्त ( rakta ) . ( ratta ) , ( ṛt� ) . است. منابع ها. اقبال، صلاح الدین ( 2002 ) �رت�، در وحی پنجا ...
واژه حساب معادل ابجد 71 تعداد حروف 4 تلفظ hesāb نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( حِ ) [ ع . ] آواشناسی hesAb الگوی تکیه WS شمارگان ...
واژه ممیز معادل ابجد 97 تعداد حروف 4 تلفظ momayyaz نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی] مختصات ( مُ مَ یِّ ) [ ع . ] ( اِفا. ) آواشناسی mom ...
منبع. فرهنگ عمید
ناحیه جبال جبال ( جمع عربی لغت جبل ( کوهستان یا تپه ) ) نامی که عرب ها به منطقه ای که به آن عراق عجم هم گفته می شود داده اند تا از عراق عرب ( در جنو ...
واژه جبال معادل ابجد 36 تعداد حروف 4 تلفظ jebāl نقش دستوری اسم خاص مکان ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ جَبَل] مختصات ( جِ ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی je ...
واژه تپش. [ ت َ پ ِ ] ( اِمص ) پهلوی تَپیشن . اسم مصدر از تپیدن. ( حاشیه برهان چ معین ) . بر وزن و معنی طبش است که اضطراب و حرکت از گرمی و حرارت باشد ...
واژه تپش. [ ت َ پ ِ ] ( اِمص ) پهلوی تَپیشن . اسم مصدر از تپیدن. ( حاشیه برهان چ معین ) . بر وزن و معنی طبش است که اضطراب و حرکت از گرمی و حرارت باشد ...
واژه تپش. [ ت َ پ ِ ] ( اِمص ) پهلوی تَپیشن . اسم مصدر از تپیدن. ( حاشیه برهان چ معین ) . بر وزن و معنی طبش است که اضطراب و حرکت از گرمی و حرارت باشد ...
واژه هسته معادل ابجد 470 تعداد حروف 4 تلفظ haste نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی:astak] ‹استه› مختصات ( هَ تِ ) ( اِ. ) آواشناسی haste الگوی ت ...
منبع. فرهنگ عمید
واژه موجود معادل ابجد 59 تعداد حروف 5 تلفظ mo[w]jud نقش دستوری صفت ترکیب ( اسم ) [عربی: مَوجود، مقابلِ معدوم] مختصات ( مُ ) [ ع . ] ( اِمف . ) آوا ...
منبع عکس . فرهنگ عمید واژه هست صد درصد فارسی برابر پارسی: موجود عربی است. واژه موجود معادل ابجد 59 تعداد حروف 5 تلفظ mo[w]jud نقش دستوری صفت ترکی ...
واژه چوگان. [ چ َ / چُو ] ( اِ مرکب ) ( از: چوب گان ، پسوند نسبت ) در پهلوی چوپگان ، چوپگان ، چوبکان ، معرب آن صولجان است و کلمه فرانسوی شیکان از فار ...
عکس خیالی کیاکزار یا ( هووخشتره )
واژه دوشیدن معادل ابجد 374 تعداد حروف 6 تلفظ dušidan ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: dušitan. duxtan] ‹دوشانیدن› مختصات ( دَ ) [ په . ] ( مص م . ) من ...
منبع. فرهنگ عمید
منبع. فرهنگ عمید
منبع. فرهنگ عمید
هاآن ( ترکی استانبولی: Hakan ترکی آذربایجانی: Xaqan ) شکل عربی شده عنوان قاغان یا خاقان ( خط اورخون: 𐰴𐰍𐰣 ) در زبان ترکی باستان است. هاآن شکل دیگری ...
هاآن ( ترکی استانبولی: Hakan ترکی آذربایجانی: Xaqan ) شکل عربی شده عنوان قاغان یا خاقان ( خط اورخون: 𐰴𐰍𐰣 ) در زبان ترکی باستان است. هاآن شکل دیگری ...
خواجه شمسُ الدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی ( ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری ) مشهور به لِسانُ الْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُ الْعُرَفا ...
منبع. لغت نامه دهخدا واژه باج. ( اِ ) باژ که باج و باز و واج و واژ هم گفته میشود، از ریشه اوستائی وچ است که در سانسکریت واچ و در پهلوی واج یا واجک آ ...
لغت نامه دهخدا واژه باج. ( اِ ) باج و باژ و باز از ریشه باجی پارسی باستان مشتق است ، و آن از ریشه بج اوستائی بمعنی بخش کردن و قسمت کردن است. ( حاشیه ...
بومرنگ ( به انگلیسی و فرانسوی: boomerang ) یک سلاح و ابزار شکار و وسیله چوبی پرتابی است که عمدتاً بومیان استرالیا از آن استفاده می کردند. بومرنگ ۵۰٬۰ ...
کلمه ی به. [ ب َ / ب ِ ] ( حرف اضافه ) کلمه رابطه که مانند حرف بتنهایی استعمال نمی شود و همیشه برسر کلمات دیگر از قبیل اسم و فعل و غیره درمی آید و در ...
واژه استخدام معادل ابجد 1106 تعداد حروف 7 تلفظ 'estexdām نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ] ( مص م . ) آواشناسی 'es ...
واژه منشی معادل ابجد 400 تعداد حروف 4 تلفظ monši نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی: منشیء] مختصات ( مُ ) [ ع . ] ( اِفا. ) آواشناسی monSi ال ...
منبع. فرهنگ عمید
منبع. فرهنگ عمید
🌀نام ایران و فرنام خسرو و پهلوان در کتیبه شاهنشاه آلپ ارسلان سلجوقی در سوریه کتیبه واقع در دیوار شرقی زیارتگاه محسن ابن الحسین در حلب: 《بسم الله ال ...
🌀نام ایران و فرنام خسرو و پهلوان در کتیبه شاهنشاه آلپ ارسلان سلجوقی در سوریه کتیبه واقع در دیوار شرقی زیارتگاه محسن ابن الحسین در حلب: 《بسم الله ال ...
منبع. فرهنگ عمید
منبع. فرهنگ عمید
واژه نهیب معادل ابجد 67 تعداد حروف 4 تلفظ na ( e ) hib نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: nihip] ‹نهیو› مختصات ( نَ یا نِ ) [ په . ] ( اِ. ) آوا ...