تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم حقیقت: واژه ای اربی ست و با راستین در فارسی هم برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تسلیم: پذیرا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بِنا به گفته: بر پایه گفته مانند بِنا به گفته مدیرف یعنی بر پایه گفته ی سرپرست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فدا: این واژه که بگونه فداء هم نوشته می شود واژه ای ست اربی که برابری آن گذشتن از چیزی چه جان، مال، داشته ها یا هر چیزی که مورد دوست داشتنت هست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شریعتی: واژه ای اربی ست با آیینی در فارسی برابری دارد و در ایران برای گزینش نام خانوادگی استفاده دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حقیقت یان:واژه ای اربی ست و مراد راستگویان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم محصول: واژه ای اربی ست و در دانش کشاورزی با دسترنج برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم حلال: در جاهایی هم با پاک و پاکیزه برابری دارد مانند این جمله که همگی مان شنیده ایم: از شیر مادر حلال تر ست یعنی از شیر مادر هم پاک و پاکیزه تر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انور: واژه ای اربی ست با واژه پر فروغ تر در فارسی برابری دارد نه پر نور تر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انور: واژه ای اربی ست برابری اش با پر نور تر در فارسی می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مرتضا: واژه ای اربی ست که بیشتر به گونه مرتضی نوشته می شود نام پسر ست با پسندیده، برگزیده در فارسی برابری دارد ، از فرنام های امام عای نخستین پی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم مداخله: واژه ای اربی ست با میانجیگری در فارسی هم برابری دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رحمن: واژه ای اربی ست و در فارسی هم رحمان می نویسند و برابری با بخشنده، بخشش گر هم دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم تغیّره: واژه ای اربی ست برابر با دگرگون ساز، دگرگون کننده در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالیم عبارات: واژه ای اربی ست که جمع عبارت ست برابر با سخنان، سخن ها، و گزاره ها در فارسی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مُلک جلیل: پادشاه بزرگوار و ارجمند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم خیانت: واژه ای اربی ست برابر با دست درازی در فارسی چه به دارایی ، چه به زن و فرزندیا پیمان بستن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مخلوق: واژه ای اربی ست و جمع مکسر خلق، برابر با آفریده ها، آفریدگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صغائر: مانند کبائر یک واژه اربی ست به معنای گناهان کوچک در برابر کبائر یعنی گناهان بزرگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اثر: رد گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غافر: واژه ای اربی ست برابر با گناه پوش یا کسی که گناه را می پوشاند در فارسی و از نام های خداوند ست همچنین چهلمین سوره قرآن کریم می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کام دل: خاسته دل، مراد دل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شود: پیش آید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم سجده: سر به خاک نهادن، پیشانی به خاک گذاشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم ابوالبشر: واژه ای اربی ست که اگر از دید آیینی بنگریم فرنام حضرت آدم ست ولی برخی پا را هم فراتر گذاشته اند و به دانشمندانی مانند خاجه نصیرالدین ط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جان بین: راست بین، راست و درست بین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آب حمیم: آب داغ یا گرم که برای گرمابه رفتن استفاده می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم چاه دیل: چاهی ست در دوزخ که آب آن آلوده و چرکین از عفونت های دوزخیان ست که به سرکشان می دهند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دیل: آغل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خدمت: با انجام کاری، هم برابری دارد مانند به خدمت شما هم می آیم یعنی برای انجام کار های� انجام کاری� شما هم می آیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مستقیم: در گمان من راست و درست باهم برابری این واژه ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خدمتگزاری: نوکری از آنجایی که برخی از واژگان فارسی که در قدیم استفاده می کرده اند ولی هم اکنون پسندیده مردم نیست واژه پرستاری بهترین گزینه ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلیم داشته: دارایی همانطور که در فرهنگ معین آمده، مانند داشته من کتاب های کتابخانه ام هست یعنی دارایی من نوشتارهای کتابخانه ام هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تا کی باید این پیچ و تاب های الکی را بعنوان دستور فارسی به مغز خودمان و کودکان مان فرو کنیم و نامش را دستور زبان فارسی بگذاریم؟!!!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ئ یا ئـ : چه لزومی دارد که این واژه اربی را برای پسوند خیلی از واژگان مان به جای ی یا یـ بکار ببریم، آیا ایرادی دارد که به جای کجائی، آشنائی یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم کسرا: باید در پاسخ رکسانا بگویم که نظر شما بسیار محترم و توجیه زیبایی داشتید ولی همان را بجای جذابیّت و قدرتمندی بگویید گیرایی و نیرومندی که فار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شراب طور: مراد باده یا نوشیدنی کوهی ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ارزانی: چیزی که به کسی ببخشیم بی ارزش تر از وجودش هست و می گوییم ارزانی وجودت یعنی ارزش شما ر ا ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دولت: با جمله ای در پندیات جوانمردی برخورد کردم که تنها برابری واژه دولت در اندیشه ام آوا آمدچون هیچکدام از دریافتنی های این واژه با این جمله جو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذوی الارحام: خیشاوندان هم خون که بسیار به ما نزدیکند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نصرت: واژه ای اربی ست و با چیرگی در فارسی برابری دارد، از سوی دیگر هم نامی ست که برای نامگذاری پسران و دختران استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دیده منّت: به دید سپاس و نکویی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دعای خیر: نیک ستاینده، نیک ستودنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحبدل: آیین دار پارسا، مرد خدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحبدلان: دارنده دل، وقتی می گوییم فلانی دلش را دارد یعنی فلانی دلیر مرد ست و اگر بگوییم دلش را ندارد یعنی ترسو ست و صاحبدل نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاحبدلان: دلیر مردان، به مردان خدا هم صاحبدلان می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم انشالله: به امید خدا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حافظه: واژه ای اربی ست به معنای جایگاه اندیشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نائش: ستایش و نیایش کنده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مال واجبات: بایسته های دادنی.