تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

زمام امور را به دست گرفتن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مرد ریز نقش=A wispy man

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد

به کُل

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

پرت کردن حواس از اصل موضوع

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

قیدش را زد.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

خصومت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او 35000 دلار به بانک محلی حواله کرده بود=He had the $35, 000 wired to a local bank

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ژست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت جسمانی خوب

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به مکتب فلسفی که با خود نوآوری به همراه داشته باشد نحله گفته می شود. مثال:نحله های روشنفکری در ایران

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

توهم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غیرشفاف

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی نگذشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

A. D = پس از میلاد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون کشیدن از آب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وزیر خزانه داری، وزیر دارایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توصیه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مسائل موضوعات پدیده ها مطالب شرایط رویدادها راهها کارها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیت خیر داشتن= act out of goodness

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

به همین نحو

پیشنهاد
١

از وقتی یادم می آید

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطای بقا

پیشنهاد
٠

تمرکز بر بازمانده ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرانجام

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی قید و شرط

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لحظه ی سرنوشت ساز

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در تیم ورزشی: خط خوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگار نه انگار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

( ماشین ) قراضه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلقل زدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قربانگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نعره کشیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشغال عوضی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم رذل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طفل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کار بلد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I was surrounded Payam and twins. = پیام و دوقلوها دوره ام کرده بودند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

it will swallow you whole= تو رو درسته قورت میده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

to the side by the stairwell= گوشه ی راه پله

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصالت خون

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I was spooked= مثل سگ ترسیده بودم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بهتر برانداز کردن، وارسی کردن، دقیق تر دیدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

You’ll live to regret it. = در آینده پشیمان خواهید شد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

My days of tracking bad guys are over= دوران معاشرتم با افراد ناجور به سر رسیده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

It was very anti - climatic. = اصلا چنگی به دل نمی زد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرکلاغی ( برای مو )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تدریس خانگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

تدریس خانگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

moral enemy= دشمن خونی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

be about to do something در شرف انجام کاری بودن We were just about to leave when Jerry arrived داشتیم می رفتیم که �جری� رسید.

١