credulous

/ˈkredjʊləs//ˈkredjʊləs/

معنی: زود باور
معانی دیگر: ساده لوحانه، خوش باورانه، زود باورانه، گولو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: credulously (adv.), credulousness (n.)
(1) تعریف: disposed to believe, esp. on scanty evidence; gullible.
مترادف: gullible
متضاد: incredulous, skeptical
مشابه: believing, ingenuous, innocent, naive, soft, trustful, trusting, uncritical, unsophisticated, unsuspicious

- His credulous parents believed any story he made up about his whereabouts after school.
[ترجمه گوگل] والدین ساده لوح او هر داستانی را که او در مورد محل سکونتش بعد از مدرسه می ساخت، باور می کردند
[ترجمه ترگمان] پدر و مادر زودباور او هر داستانی را که درباره محل اختفای او بعد از مدرسه داشت باور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Audiences were more credulous in the early days of the movies, and special effects did not have to be extremely realistic to wow viewers.
[ترجمه گوگل] تماشاگران در روزهای ابتدایی فیلم‌ها زودباورتر بودند و لازم نبود جلوه‌های ویژه بسیار واقع‌گرایانه باشد تا تماشاگران را شگفت‌زده کند
[ترجمه ترگمان] تماشاگران در روزه ای اول فیلم ها credulous بودند، و تاثیرات خاص آن ها مجبور نبودند بسیار واقع بین باشند تا بینندگان را غافلگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: based upon or caused by gullibility.
متضاد: incredulous
مشابه: imprudent, naive, reckless, silly, thoughtless, unwise

- These were credulous investments in doubtful businesses.
[ترجمه گوگل] اینها سرمایه گذاری های زودباورانه در مشاغل مشکوک بود
[ترجمه ترگمان] اینها سرمایه گذاری های زودباور در کسب و کاره ای مشکوک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. credulous superstitions
خرافات ساده لوحانه

2. You must be credulous if she fooled you with that story.
[ترجمه گوگل]اگر او شما را با آن داستان فریب داد، باید زودباور باشید
[ترجمه ترگمان]تو باید باور داشته باشی که اون تو رو با این داستان گول زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mary is so credulous that she may readily accept any excuse you make.
[ترجمه گوگل]مریم آنقدر زودباور است که ممکن است هر بهانه ای را که شما بیاورید به راحتی بپذیرد
[ترجمه ترگمان]مری آنقدر زودباور است که ممکن است هر عذری را که شما بخواهید قبول کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Credulous people are easily misled by false advertisements.
[ترجمه گوگل]افراد زودباور به راحتی توسط تبلیغات دروغین گمراه می شوند
[ترجمه ترگمان]مردم credulous به راحتی با تبلیغات اشتباه گمراه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Quinn charmed credulous investors out of millions of dollars.
[ترجمه گوگل]کوین سرمایه گذاران زودباور را با میلیون ها دلار جذب کرد
[ترجمه ترگمان]کویین سرمایه گذاران زودباور را از میلیون ها دلار جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But take care thou art not too credulous neither.
[ترجمه گوگل]اما مواظب باش که خیلی زودباور هم نباشی
[ترجمه ترگمان]اما مراقب باش که تو هم ساده لوح نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is easy to sneer at the credulous pilgrims.
[ترجمه گوگل]طعنه زدن به زائران زودباور آسان است
[ترجمه ترگمان]مسخره کردن آن زایران زودباور آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Credulous are easily misled by false advertisements.
[ترجمه گوگل]افراد زودباور به راحتی توسط تبلیغات دروغین گمراه می شوند
[ترجمه ترگمان]credulous به راحتی با تبلیغات اشتباه گمراه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So credulous he believes everything he reads.
[ترجمه گوگل]آنقدر زودباور هرچه می خواند باور می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین باور دارد که هر چیزی را که می خواند باور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gimmick would convince none but the most credulous.
[ترجمه گوگل]این حیله هیچ کس را متقاعد نمی‌کند مگر زودباورترین
[ترجمه ترگمان]این حیله نه تنها the را قانع می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only a credulous person would believe your story.
[ترجمه گوگل]فقط یک آدم ساده لوح داستان شما را باور می کند
[ترجمه ترگمان]فقط یه آدم ساده لوح داستان تو رو باور می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Join in chain bilk runs rampant, credulous these advertisement, make a lot of people disastrous.
[ترجمه گوگل]پیوستن به زنجیره بیلک اجرا می شود شایع است، این تبلیغات ساده لوحانه، بسیاری از مردم را فاجعه بار می کند
[ترجمه ترگمان]پیوستن به زنجیره ای bilk شایع شده، این تبلیغ را زود باور کنید، افراد زیادی را disastrous کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Credulous attitude will only make you take anything for granted.
[ترجمه گوگل]نگرش ساده لوحانه فقط باعث می شود هر چیزی را بدیهی فرض کنید
[ترجمه ترگمان]رفتار credulous فقط باعث می شود که شما چیزی را برای شما قبول کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Only the most credulous Apple fans will be holding their breaths.
[ترجمه گوگل]فقط ساده لوح ترین طرفداران اپل نفس خود را حبس می کنند
[ترجمه ترگمان]تنها the fans اپل نفس های خود را حبس خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do not want credulous ad in cure, hospital of choice distinctive specialized subject makes effective treatment!
[ترجمه گوگل]آیا آگهی زودباور در درمان نمی خواهید، بیمارستان انتخابی موضوع تخصصی متمایز باعث درمان موثر می شود!
[ترجمه ترگمان]تبلیغ زودباور در درمان، بیمارستان انتخاب متمایز متمایز، درمان موثر را ایجاد نمی کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زود باور (صفت)
credulous, untutored

انگلیسی به انگلیسی

• gullible, naive, deceivable, unsuspecting
if you are credulous, you are always ready to believe what people tell you, and are easily deceived.

پیشنهاد کاربران

unsuspecting, unsuspicious
Having or showing too great a readiness to believe things.
درمورد افراد کهنسال: �خرفت�.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : credulity / credibility
✅️ صفت ( adjective ) : credulous / credible
✅️ قید ( adverb ) : credibly / credulously
زودباور، ساده لوح، پخمه
/A simple, naive, guillable person who willingly/readily accepts things without considering facts
Credulous journalists will give equal weight to both sides of the “debate

بپرس