پیشنهادهای علی رسولی (٢٦١)
گردش کردن راه رفتن گردیدن چرخیدن گذر کردن
می توانند
بند شدند پا بند شدند باز داشته شدند منع شدند گرفتار شدند
تاوان دادن صدقه دادن در جبران گناه در تلافی گناه چیزی دادن در تاوان شکستن قسم پولی برای جبران دادن
خبیر بر وزن فعیل صفت مشبهة است برای مبالغة به معنای: بسیار با خبر بسیار آگاه بسیار داننده
داد و دهش
برآوردن نیاز
یاری دهنده یاری گر یار یاور یاری کننده
کثیر و زیاد عربی هستن مادل فارسی آن دو : بسیار و فراوان می باشد
پیمان و میثاقی که با خداوند ببند که اگر فلان کار من بشود من فلان دقه را میکنم
خرد، دانایی، فرزانگی، دانش
شناساندن، آگاه کردن
شناساندن، آگاه کردن آموختن فهمانیدن تفهیم کردن
فهماندن فهمانیدن آموختن
فهمانیدن آموختن
گرد باد تف باد باد سوزان تند باد
باغ داغ گرد باد داغ باد سوزان
گرد باد تَف باد
سست ناتوان نیازمند
می کنید انجام می دهید عمل می کنید
نم شب تری شب رطوبت شب
درسنجش با دیگران ، در برآورد، در وراندازی، برابریابی، اندازه گیری، فرا سنجی، هم سنجی
حاصل خیز بارور پرمیوه پرمحصول
برداشت شده
برگرفته از
پذیرش باورداشت راست پنداشتن
پایدار کردن استوار نمودن
جستن به دست آوردن خواستن، باز جستن، ستاندن، فراخواندن
بدست آوردن فراهم کردن گردآوری کردن اندوختن ،
به دست آوردن انجام دادن
تباه کردن نابود کردن از میان برداشتن از بین بردن
ویران کردن از میان برداشتن نابود ردن از بین بردن نیست کردن
از میان برداشتن نابود کردن نیست کردن
وانمود نشان دادن نمایش دادن ریا کاری کردن
ریا تظاهر نمایش
دهش بخشش پاداش صدقه
دهش بخشش بهره
بخشیدن آمرزیدن بخشش گذشت
فراخ بخشش، در بر گیرنده فراگیر در بخشش} گشایش دهنده، فراخ دهنده
این واژه آموخته نیست بله آمخته به معنای خوگر شده و خوی گرفته هست عائت رده رام شده
با حکمت فرزانه درست کار و درست گفتار دنا دانشمند
تکه تکه کن آنان را
تا آرامش گیرد
بی گمان باور کردن
پس آنگاه که
دگرگون شدن
درنگ کرد ماند پایید مکث کرد
درنگ کردن
یاری پشتیبانی طرفداری
بی گمان همانا هرآیینه