پیشنهاد‌های Bryan Fury (٩,٣٩٨)

دعوت به عمل/فراخوانی. درخواستی است که شما از مخاطب خود دارید تا او را به انجام کاری خاص تشویق کنید. CTA نیز مخفف Call To Action است.

مدیریت افراد. د مجموعه ای از فرآیندهای آموزش، ایجاد انگیزه، هدایت و حفظ استعداد کارکنان برای بهینه سازی و افزایش بهره وری در محیط کار و همچنین ارتقا ...

برنامه ریزی عصبی زبانی. ان ال پی مجموعه ای از اصول، مهارتها، تمرینات و تکنیکهایی است که می توان با استفاده از آنها، افکار، رفتار، عادتها، هیجانات و ...

نظریه انتخاب گلاسر. ر مورد انتخاب ها و چگونگی و چرایی انجام آن هاست.

مذاکره. گفتگویی میان دو یا چند فرد یا گروه است که با هدف دستیابی به یک درک مشترک، رفع نقاط اختلاف، یا رسیدن به منفعتی در نتیجهٔ آن گفتگو، ایجاد توا ...

خاطره گویی. یادآوری یک تجربه یا واقعیت که مدت ها از اون گذشته یا فراموش شده.

هیپنوتیزم پنهان/هیپنوتیزم محاوره ای. هنر تأثیرگذاری بر دیگران با دادن دستورات مستقیم ناخودآگاه به آنها که به نظر می رسد مکالمه ی عادی روزمره است. ای ...

فنون متقاعدسازی/روش های متقاعدسازی. انتقال اطلاعاتی هدفمند به منظور تغییر در نگرش یا عملکرد طرف مقابل است. ما در ابعاد مختلف زندگی اعم از محیط کار، ...

متقاعد سازی/توجیه کردن/قانع کردن. یک مهارت است که به افراد این امکان را می دهد تا بتوانید نظرات خود را برای دیگران بازگو کرده و به آن ها ارائه کنید. ...

استدلال/دلیل. استدلال یعنی برای ادعا و گفته خود دلیل و علت ارائه کنیم.

حاضرجوابی. در حاضرجوابی ما با طنز، شوخ طبعی و جذابیت خاصی سعی میکنیم به بی ملاحظگی فرد مقابل پاسخ دهیم. حاضر جوابی به ما کمک می کند در مقابل حمله کل ...

قصه گویی/داستان سرایی. در واقع یک هنر تعاملی با استفاده از کلمات و اقدامات مشخص برای نمایش المان ها و جلوه های یک داستان و روایت در جهت تحریک و بران ...

بداهه گویی/بداهه پردازی. یعنی اینکه شما بتوانید در لحظه و بدون تفکر پیشین، سخنانتان را ادامه دهید.

دایره واژه/دایره لغات. یک مجموعه است که شامل واژه های آشنا و مأنوس در زبان سخن گفتن یک انسان می باشد. دایره واژه معمولاً با افزایش سن آن فرد، گسترش ...

نظریه هوش های چندگانه. نظریه هوش چندگانه گاردنر نشان داد که کسی که چیزی را از کسی دیگر کندتر یاد می گیرد، لزوماً کم هوش تر نیست، بلکه ممکن است در چی ...

مسیر عصبی. وقتی ما تصمیم به یادگیری می گیریم در ابتدا با مشکل مواجهیم و هرچه دفعات تکرار و تمرین مان بیشتر شود بهتر هم یاد می گیریم. در واقع در این ...

سخت رویی/جان سختی. یک ویژگی شخصیتی است که با توانایی فرد در مدیریت و پاسخگویی به وقایع استرس زای زندگی با کمک راه حل های مقابله ای همراه است که شرای ...

تاب آوری روانی. ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامه دار و توانایی در ترمیم خویشتن است.

فن بیان/بلاغت/زیباشناسی سخن/دانش شیواسخنی. هنر متقاعد کردن است، که همراه با دستور زبان و منطق ( یا دیالکتیک ) یکی از سه هنر کهن گفتمان است. هدف بلاغ ...

دگرگویی. دگرگویی در ادبیات ( فن بیان ) به معنی استفاده از کلمات و جملات به گونه ای است که باعث ایجاد تغییر در احساسات، افکار یا رفتار مخاطب شود. به ...

دروغ مصلحتی/دروغ سفید.

هوش کلامی. هوش کلامی توانایی درک و استدلال با استفاده از مفاهیم در قالب کلمات است. به طور گسترده تر، با حل مسئله، استدلال انتزاعی، و حافظه فعال مرتب ...

تعطیلات بهاری / استراحت بهاری. اصطلاحی که نوجوانان برای تعطیلات استفاده می کنن.

هوش خیابانی/هوش خود فروشی ( نه به معنی منفی بلکه به معنی مثبت برای حفظ بقا ) . تجربه، دانش و تدبیر زیرکانه لازم برای مقابله با مشکلات یا خطرات احتما ...

نوع دوستی، بشر دوستی. نوع دوستی به زبان ساده یعنی کمک به دیگران بدون انتظار پاداش یا جبران. این کار به دلیل نگرانی و دلسوزی برای رفاه حال دیگران انج ...

حافظه عضلانی/حافظه ماهیچه. جزئی از حافظه عملکردی است که مسئول یادگیری و به خاطر سپردن یک حرکت مشخص در اثر تمرین آن است. وقتی حرکتی به دفعات زیاد تک ...

پارچه کنفی. پارچه کنفی از الیاف گیاه شاهدانه به نام کنف ساخته می شود. این گیاه به طور طبیعی رشد می کند و به آب و مواد شیمیایی کمی نیاز دارد، به همین ...

شلوار کارگو/شلوارچندجیب/شلوار باربری. شلواری با دوخت آزاد. شلوار کارگو نوعی شلوار است که دارای جیب های بزرگ و کاربردی است. این شلوارها به طور سنتی ...

شلوار نوار بغل. شلوار نوار بغل نوعی شلوار است که در دو طرف آن، از بالا تا پایین، نوار یا خطی از جنس پارچه یا نوار تزئینی وجود دارد. این شلوارها می ت ...

شلوار اسلش/شلوار ورزشی. شلوار اسلش نوعی شلوار گشاد و راحت است که معمولاً از جنس های نرم و لطیف مانند نخی، پشمی یا پلی استر ساخته می شود. این شلوارها ...

شلوار آزاد، شلوار گشاد، شلوار راحت. نوعی شلوار است که گشاد و آزاد است و به راحتی در پا حرکت می کند. این شلوارها معمولاً از جنس های مختلف مانند کتان ...

شلوار کتان. شلوار پارچه ای چینو نوعی شلوار پارچه ای است که از جنس کتان ضخیم و به رنگ های خاکی، کرم، قهوه ای و سبز تولید می شود. این شلوارها به دلیل ...

شلوار پارچه ای. شلوار پارچه ای نوعی شلوار است که از پارچه های مختلف مانند کتان، فاستونی، پشمی و . . . ساخته می شود. این شلوارها معمولاً در موقعیت ها ...

شلوار جذب. شلوار اسکینی نوعی شلوار است که خیلی تنگ و چسبان است. این شلوارها از کمر تا ساق پا به طور کامل به بدن می چسبند و فرم بدن را به نمایش می گذ ...

شلوار راسته. شلواری که اندازه و تناسب یکسان از کمر تا دم پای شلوار داره و ارتفاعش استوانه ای شکل ( مستقیم ) هست. مترادف: Straight Pants

چشم شکارچی. شکلی از چشم ها در مردان که ظاهر مرد را جدی و مرموز می کند و به اعتقاد بسیاری برای زنان جذابیت دارد. این نوع چشم ها فشرده و حالت تقریبا غ ...

ترس از زندگی معمولی ( ترس از این که یک زندگی معمولی داشته باشید ) . زندگی که بتونید به راحتی نیازهاتون رو برآورده کنید و بدون فشار یا استرس زیاد زند ...

نظریه سائقه/رانه/سائق به شرایطی درونی گفته می شود که رفتار را فعال می کند و به آن جهت می دهد. مترادف: theory of drives drive doctrine

ساکن شدن. مترادف: live/ dwell

پنهان کردن/ قایم کردن. متراف: Hold back/ Hold in

1. بسیار سرد/ خیلی سرد/ منجمد. 2 . سردمزاج ( ار نظر جنسی ) . مترادف: Cold

1. [هوای] دلگیر/مایوس کننده/ تاریک. 2. غگمین/ افتضاح/ بسیار بد/ اندوهگین. مترادف: Drear/Disconsolate

( عامیانه ) 1. موی دماغ, مزاحم. 2. یک چیز یا شخص دشوار یا آزاردهنده. 3. یک چیز یا شخص نفرت انگیز.

( عامیانه ) 1. در حال حرکت مداوم/ دائما در حال حرکت/ در حال کار. 2. رفتن به طور غیرمنتظره یا با عجله.

( عامیانه ) کسی که زیاد تلویزیون نگاه می کنه و ورزش نمیکنه. به فردی که درکل دچار فعالیت های کم تحرکه و تنبله هم گفت میشه.

عاشق شدن. ایجاد احساسات شدید دلبستگی و عشق، معمولاً نسبت به شخص دیگری.

( عامیانه ) به شخصه/ شخصا.

( عامیانه ) بیش از حد مهم و گنده/ خیلی کله گنده.

( عامیانه ) عوام الناس/ توده ی مردم/ مردم کوچه و بازار/ یک فرد متوسط / فرد معمولی. مترادف: average person

( عامیانه ) کم آوردن. ناتوانی در صحبت کردن یا بیان فکر به این دلیل که فرد شگفت زده می شود. مثال: he told me what she’d done to him I was lost fo ...