تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگه هیچکدام نشه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی تردید همیشه بی چون و چرا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دور ( طوری که قابل مشاهده یا شنیدن باشد )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به طور ناگهانی و غیر منتظره

پیشنهاد
٠

چشم پوشی کردن تظاهر به ندیدن یا بی توجهی نسبت به چیزی که عموما بده یا زشته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دست رفتن آبرو He could lose his face. می تونست آبروش از دست بره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از حدو حدود خارج شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی دو برابر جربزه داشتن یا شجاع بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چیزی که سرقت شده هم می گن. that was the biggest payout we've ever seen. بزرگترین سرقتی بود که ما تا به حال دیده بودیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حساب کسی رسیدن/ کسی را سر جاش نشوندن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حساب کسی رسیدن/ کسی را سر جاش نشوندن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من ردیفش می کنم/ من حلش می کنم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ربط ساختن/ ربط کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

no kiding

پیشنهاد
٠

یعنی به خاطرش برنامه تو تغییر بدی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور زدن هنگامی که مشکلی وجود داره و نمی خوای باهاش رو در رو بشی مجبوری دورش بزنی تا اون مشکل دیگه وجود نداشته باشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نژاد پرست مخفی کسی که در ظاهر خودش رو اینطوری نشون نمیده ولی در واقع این چنین شخصی هست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یکبار هم که شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به کسی گفته میشود که در کلاس های آموزشی شرکت می کند ولی آزمون نمیدهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اسمارت مانی یعنی حرکت شارپی قیمت در یک زمان کوتاه تا جهت روند مشخص شود.

پیشنهاد
٠

You use the phrase 'Don't jump a gift shark in the mouth' to say that it's important to be grateful when a gift is received. یعنی قدردان هدیه ای که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Things are going well اوضاع خوبه/اوضاع اوکی هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

when someone says, "that's my jam, " they are essentially saying that they really like or connect with whatever they are referring to. یعنی اون چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Make an error - miss an opportunity خطا کردن یا فرصتی را از دست دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اتاق تنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایدار کردن دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسکن گزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سرپرستی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Imagine my parents are divorced it means I came from a broken home بچه طلاق بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیشتر به این معنی است که افرادی مانند پسرعموهای دوم، سوم یا بیشتر دورتر هستند مثلا نوه عمو، دایی یا خاله و عمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیشاوندخونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance یعنی مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرد نسبتا چاق را گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عاقل ترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی شرایط داره بدتر میشه/اوضاع وخیم تر میشه اما Keep it dark یعنی افشا نکن/به کسی نگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سویه

پیشنهاد
٠

یعنی هزینه های اضافی رو آرام آرام کاهش دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

منظره ای که هیچ مانعی بر سر راه دیدن آن نباشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To rise back up again after something knocks you down in life. دوباره برخاستن پس از آن که چیزی شما را بر زمین کوبد. منظورش ناامید نشدن و ادامه دادن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Say or do something in support of someone or something در حمایت از کسی یا چیزی یه کاری بکنی یا چیزی بگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To steal or snatch دزدی یا قاپیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a part of a play, film, piece of music, etc. that has a well - known pattern or style, and is used to create a particular effect بخشی از یک نمایشنامه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to do or finish an unpleasant but necessary piece of work or duty so that you do not have to worry about it in the future. انجام یا اتمام یک کار یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to attack or criticize someone who is in a worse or less powerful position than you حمله کردن به یا نقد کردن از کسی که در شرایط بد و کم قدرت تر از شم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی حدست یا پیش بینیت درست بود. One of the meanings of "calling" something is to make a correct guess or prediction

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که خوشنود کردنش کاری آسان یاکم هزینه باشد. مثلا: this little guy is easy to please. just give him a smile خوشنود کردن این مرد کوچک آسان است. فقط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی: مجوز ATC برای فرود هواپیما داده نشده Air Traffic Control