پیشنهادهای Farhad Khoshkhouie (٨٨)
سلانه سلانه راه رفتن هم میشه
to move slowly and awkwardly آهسته و به طرز ناجور یا عجیب و غریب حرکت کردن
to rush forward in or as if in assault The people charged into the store on the day of the sale. They all charged in trying to be first in line به پی ...
if two moving vehicles meet head - on, they are facing each other and hit each other suddenly and violently if you meet a problem head - on, you deal ...
to do what needs to be done به کاری یا تجارتی رسیدگی لازم را کردن
بدون اتلاف وقت بریم تو کارش. . .
if you settle yourself somewhere or settle somewhere, you sit down and make yourself comfortable. یعنی مستقر شدن یا نشستن
drag someone off / drag something off کسی یا چیزی را به کسی یا چیزی یا جایی کشوندن
To refrain from trying to have sex with someone. خودداری از تلاش برای داشتن رابطه جنسی با کسی.
اصطلاح: به طرز شدیدی شکست خوردن Whip یعنی شلاق
سوء تفاهم شده اشتباه از آب در اومده
قدم بزرگ برای یه آدم کله گنده
قلق کاری یا چیزی را آموختن
از چهره ات معلومه که. . . it’s written all over your face that you're lying to us. از صورتت خونده میشه که داری دروغ میگی.
time that is not being used اون بازه زمانی است که بیکاری یا کاری برای پر کردن زمان نداری. مثلا میگی: I wanna practice English in my dead time like he ...
در تحلیل تکنیکال درجا زدن قیمت را Consolidation می گویند که با رنج تفاوت دارد. در Consolidation حد ضرر ها Stop Hunt می شوند در حالیکه در رنج قیمت فقط ...
giving the big eye meaning a flirtatious look or gaze - a long look to get another's attention نگاه طولانی مدت به کسی انداختن ( برای جلب توجه یا دلر ...
شکست بن بست در توافق
ترافیک آرام ترافیک لاکپشتی
معنای لغوی
معنای استعاری
مرگ بر اثر خفگی یا مرگ شیرین در برخی از کشورها مرگ ناشی از استنشاق مونوکسید کربن نامیده می شود. به آن مرگ شیرین می گویند زیرا کسی که می میرد عذاب نمی ...
در واقع این یک غلط املایی است و درست آن "take something for granted" است. دست کم گرفتن چیزی را مسلم دانستن قدر چیزی یا کسی را ندانستن وجود یا وقوع ...
با کله به سر کسی ضربه زدن
شکاف - فاصله طبقاتی
لازم نیست که زیاده روی شود. resort to = روی آوردن over the top = زیاده روی کردن
یعنی مشکل من نیست - به من ربطی نداره
زمانی به کار می رود که می خواهیم صورت حساب یک شخص دیگر را پرداخت کنید ( حساب با من ) .
I can't come back there again Move on یعنی رد شو از این موضوع یا بگذر از این موضوع
محض اطلاعت
یعنی بار مسئولیت چیزی بر دوش کسی است.
برای مدتی بری بخوابی تا بتونی یک رویداد بد رو فراموش کنی
نوعی ابزار شادی در مناسبات که کاغذ های رنگی شلیک می کند
used to say that every person has a successful moment in life یعنی در اون لحظه بذاری طرف حالشو ببره از موفقیتی که کسب کرده
تا حد امکان جذاب به نظر رسیدن
مدیریت و انجام کاری که بیش از ظرفیت و توان باشد ( نتوانی )
کنترل یا رسیدگی و انجام دادن کاری که بالاتر از حد توان و ظرفیت کسی باشد
بسیار مشغول بودن/بسیار درگیر بودن