پیشنهادهای Sm (١,٦٣٦)
معدنچی، کان کاو
کامکار ، کان کاو، کانگر
هودر =شمال دشتر =جنوب خاور=شرق باختر=غرب
هودر =شمال دشتر =جنوب خاور=شرق باختر=غرب
سفارش آخر
شکسته بیشال
نادان نمایی
همریشگی هنری
نیک آغازی، شگرف آغازی
بنامیزد نقاب از بهر آن باشد که روی زشت بربندی تو زیبائی بنامیزد چرا با ما نپیوندی .
ممکن شدن تو نه آن صورتی که بی رویت متصور شود شکیبایی
صورت پذیرفتن،
مجسم شدن
برکه، ابگیر، حوض یاد من باشد فردا لب سلخ ، طرحی از بزها بردارم، طرحی از جاروها ، سایه هاشان در آب. یاد من باشد ، هر چه پروانه که می افتد در آب ، زو ...
مهر ورزیدن ، نیکویی کردن، محبت کردن،
دیو خشکسالی در برابر تیشتر یا تیشتره ایزد باران
خردمند و خردور
برآمده
مصلح ، بهساز، نیکخواه
چسب پلاستیکی
keleng کلنگ سنگنشان، برد نشان قدیمی ترین عبادتگاه روباز ایرانیان و پیوند به دوران قبل از اسلام است که برای قرنها جایگاه برگزاری آیین دینی بوده ونق ...
پیوند ، اتصال
به شیرازی �تاب�
تماشا کردن شهرها و گردش در آنها
جلبِ سود و کسبِ منفعت
شادی دل
روزگار ناساز مشت زنی را حکایت کنند که از دهرِ مخالف به فغان آمده و حلقِ فراخ از دستِ تنگ به جان رسیده، شکایت پیشِ پدر بُرد و اجازت خواست که: عزمِ سف ...
مرگ ارزان
کسی که جسد مرده را جابجا میکند
ریشمیز
آفرین خانه بدان خانه شد شاه یزدان پرست فرود آمد از جایگاه نشست ببست آن در آفرین خانه را نماند اندرو خویش و بیگانه را بپوشید جامهٔ پرستش پلاس خرد ر ...
شاخ گل
پاویز
مرغی است افسانه ای که بر دریا لانه می کند و طوفان را فرو می نشاند
راموز
نامیزه
جانپاس
سرنگون
پارش خواه، پارش کام، پارش جو
شیرازی پرنده پروازی
پیش بردن
ترسیدن
این واژه دگرسته I shall have است ،
هازش، هاختن، هازیدن
سامان و دستگاه ، بار و بندیل،
�راه، بند�
حقه بازی ، مکاری، حیله گری،
به شیرازی حقه و مکر و حیله
شالی که مردان و زنان لر گرد کمر و سر می بندند
نوسان و لرزش چرخ جلو وسیله نقلیه و از دست رفتن کنترل