پیشنهادهای Sm (١,٦٠٦)
آفرین خانه بدان خانه شد شاه یزدان پرست فرود آمد از جایگاه نشست ببست آن در آفرین خانه را نماند اندرو خویش و بیگانه را بپوشید جامهٔ پرستش پلاس خرد ر ...
شاخ گل
پاویز
مرغی است افسانه ای که بر دریا لانه می کند و طوفان را فرو می نشاند
راموز
نامیزه
جانپاس
سرنگون
پارش خواه، پارش کام، پارش جو
شیرازی پرنده پروازی
پیش بردن
ترسیدن
این واژه دگرسته I shall have است ،
هازش، هاختن، هازیدن
سامان و دستگاه ، بار و بندیل،
�راه، بند�
حقه بازی ، مکاری، حیله گری،
به شیرازی حقه و مکر و حیله
شالی که مردان و زنان لر گرد کمر و سر می بندند
نوسان و لرزش چرخ جلو وسیله نقلیه و از دست رفتن کنترل
کجا دیده بد رنج از گنج اوی. نه همگوشه بد گنج با رنج اوی
در پارسی میانه� وسپه�یا �وسپا � و همستاک با واژه های wasp در زبان انگلیسی و Vespaدر ایتالیایی
وسپه ، وسپا در پارسی میانه به چم زنبور است و همستاک با واژه wasp
یاوه کردن ، بی اثر کردن، بیکار کردن،
یاوه
شاخ حجامت ودر اوستا تکشاخ �یونیکورنunicorn�
الوه، عقاب
عقاب ، الموت=الوه �اله� موت�مود�
مود
�خشین� که در بندهشن امده است و به کردی �شین�
این واژه کوتاه و دگرسته واژه اشیانه است.
مثانه =میس، میز به چم ادرار انه� مستراح=میز ، میس راه
اندمه
اندمه
پاسیدن
چرخه انتظار
رد صلاحیت
نثر و نظم ، رسته و پیوسته
همگوشه � شاهنامه�
پزشک
change
دگرش
برابر پارسی این واژه �سهش� است
واژه �آلِش� ( āleš ) در بسیاری از گویشها به چمارِ ( معنی ) �عوض، بدل�است
چیزی درجه بندی شده به ویژه برای اندازه گیری
حرکت اصلی ، انگیزه آغازین ، بنار از بن ( ریشه ، اصل ) و ار - ar ( حرکت، جنبش )
واژه دخش رو استاد ملایری به جای واژه برند به کار گرفته
ناب �نا آب ، بی آب �واژه ای اوستایی است از اناپا که اپا همان اب است و �آن�ناییده ( منفی ) اش کرده است .
در پهلوی، روسپی اوستایی ، جهیک و جهیکا
این واژه از پهلوی به عربی رفته و به چم تنهاست.