پیشنهادهای محمد بنینانی (١١٣)
با هم رفتن تمشیه، از مشی می آید.
در زبان کوردی بیرهێنانەوە گفتە می شود.
real
برهم زدن. مثال: آن حادثه خواب ما را برشورانید.
برهم زدن
خشکیدن.
در زبان کوردی به لغز و معما متل می گویند.
در زبان کوردی چەمچە.
در زبان کوردی بازن گفته می شود.
گل سرشور نوعی خاک سفید و خوشبو با طعمی خوب و کمی شور است.
در زبان کوردی مەڕ یعنی گوسفند.
در زبان کوردی دونگ گفتە می شود. دونگی مەڕ = دنبه گوسفند.
قلاب محکم
کف الخضیب
در زبان کوردی به معنی شهامت داشتن می آید.
در زبان کوردی به معنی شکنجه دادن می آید.
در زبان کوردی گاها با کلمه کوشک با هم می آید، کۆشک و تەلار.
قصر در زبان کوردی هنوز هم از کۆشک استفاده می شود.
املت
تخت آویز Hammock
فرومایه، پست، اراذل.
ابزار تریاک کشی vapor
کوزه سفالی کوچیک برای نگهداری پول.
در زبان کوردی به معنی کرباس میاد.
جفت شدن، زواج کردن.
activities
انباز، شریک.
official
قانون اساسی
در زبان کوردی شارستانەتی/ژیار.
علمی در زبان کوردی زانستی.
از عضد به معنی بازو می آید.
آب عمیق و غرق کننده.
کسانی که قسمتی از مذهب را گرفتەاند.
در زبان کوردی به معنی زنبور عسل می آید.
در زبان کوردی یعنی کنارگیر کردن.
در زبان کوردی به معنی قلب می آید، دل.
پاورقی، پانویس، رکابه. در زبان کوردی پەراوێز.
پەراوێز در زبان کوردی به معنی پاورقی می آید. همچنین فعل پەراوێزخستن یعنی کنارگیر کردن.
صدای به هم خوردن شمشیر.
در کوردی هنوز هم هەنگوین/هەنگڤین بکار می رود به معنی عسل. همچنین به زنبور عسل هەنگ گفتە می شود.
به معنی بیگانه شدن هم می آید.
در کوردی چاوبەستکردن.
جمع مخالف است.
همتای مخالف در زبان کوردی دژ ( dzh ) : دژەکۆیلە یعنی مخالف بردەداری
عواقب ناخواسته در کوردی: دەرەنجامە نەخوازراوەکان.
در زبان کوردی به معنی سپرایز، یه هویی. . . له نیشکاوێکدا ون بوو. یه هویی گم شد.
در زبان کوردی گەنج ( ganj ) به معنی جوان می آید. همچنین گەنجینە ( ganjina ) یعنی گَنج و طلا.
کسی می داند کُه با ضم ک چە معنی می دهد.
در زبان کوردی به معنی پاره کردن می آید. جڵوبەرگەکەم دڕاند: لباس را پارە کردم. همچنین مشتقات آن: دڕنده: درنده بدڕ: درنده دڕ: درنده هەڵدڕ هەڵدڕ: پارە ...