پیشنهادهای محمد بنینانی (١١٥)
گریختن، در قرآن مجید این فعل برای پیغمبر یونس ذکر شده است. اذ ابق الی الفلک المشحون
هرت کشیدن، کشیدن مایعات.
آتشبان
پی درپی هم افکندن کسان یا چیزهایی را.
مکیدن آب.
سزاوار، شایسته.
ریاضی دان
ژکیدن
پرده کشیدن.
رانندگی
عشوه آمدن
دمبک
کوردی می شود دەهۆڵ
مسرت، شادی کردن
بعضی وقت ها
جوان
نوزا
دودل بودن.
حمدها، نعمات الحمد لله علی جمیع المحامده
جوانمرد جوامێر کوردی
درخشیدن
درخشان، در زبان کوردی درەوشاوە گفتە می شود.
نمکگیر کردن
مزایده
ز ملح به معنی نمک آید.
دشمنان، جمع عدو. چون تیر قصد اعادی هدف آمد.
کۆچر: یک کلمه ی کوردی می باشد. نحوه ساخته شدن: ناو ( اسم ) پاشگری بکەرساز ( پسوند فاعلی ) . کلمات و مصطلحات مشتق شده کۆچەر، کۆچبەر، کۆچپێکردن، کۆچ ...
بیدبا، نویسنده کلیله و دمنه.
وکسی که دستهایش تشنج دارد، از این روی به ایشان ابن مقفع گفته شده.
پراکنده
کوزەها
به سوی متوجه کردن.
ایمانی بدون گذشتن از شک و تردید، تعصب
آدم کش
هستنده
هدایت
شوخی
شوخی
میل کردن، خواستن.
سی مرغ
سجستان، سیستان
درکشیدن،
شب را در جایی گذراندن، بیتوته.
بیتوته، شب را در جایی گذراندن.
آن که نیرومند است و بدنش محافظه شدەاست، مگر جای کوچکی که نقطه ضعف آن باشد. همچو آشیل در یونان و اسفندیار در ایران.
قرص ماه
پرگویی
پیاپی، متداول
حیران
free rider