نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolt out: قفل درب را قفل کنید تا کسی وارد نشو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bolt up: به هم متصل کردن سرزنش کردن گند زدن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quite the reverse: کاملا برعکس
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pit of one's stomach: عمق شکم عمق وجود
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my ears are burning: فکر میکنم کسی داره درباره من حرف می ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the groves of academe: موسسات آموزش عالی مانند کالج ها و د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get pissed: عصبانی شدن آزرده شدن دلخور شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's ass somewhere: سریع جایی رفتن �با عجله جایی رفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's ass in gear: حرکت کردن �کون خود را تکان دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get ass in gear: حرکت کردن �کون خود را تکان دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get ass somewhere: سریع جایی رفتن �با عجله جایی رفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your ass back: سریع برگرد
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get one's own back: انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's revenge: انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
3h: heya hou honey عزیزم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
convos: Conversation
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wedding band: واسه من هم عجیب بود اما واقعا معنیش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wedding band: واسه من هم عجیب بود اما واقعا معنیش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shotgun marriage: ازدواج اجباری� ازدواج ناگزیر ( به د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruby wedding: چهلمین سالگرد ازدواج
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ruby wedding anniversary: چهلمین سالگرد ازدواج
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
white wedding: مراسم عروسی سنتی �مراسم عروسی رسمی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
silver wedding anniversary: بیست و پنجمین سالگرد ازدواج
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
golden wedding anniversary: پنجاهمین سالگرد ازدواج
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back one out: دستشویی رفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
allergenic rhinitis: تب یونجه رینیت آلرژیک
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ship shipping ship: کشتی حمل کننده کشتی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out the ass: شدید بسیار زیاد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get full: سیر شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maternity pants: شلوار حاملگی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gas bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
air bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fish maw: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excess one's expectations: بهتر از چیزی که انتظار داشتی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excess your expectations: بهتر از چیزی که انتظار داشتی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
short term solution: محلول با دوام کوتاه مدت
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
long term contract: بیماری بلند مدت
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fall guy: بلا کش گوشت قربانی
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
space odyssey: سفر فضایی
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
space bar: کلید فاصله ( صفحه کلید رایانه ) فاص ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your finger out: وقت تلف کردن یا تعلل کردن را متوقف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get your finger out: وقت تلف کردن یا تعلل کردن را متوقف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wrapped around one's little finger: تحت کنترل خود داشتن تحت کنترل کسی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fucked by the fickle finger of fate: بداقبال بدشانس، نگون بخت
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do all in your power: با تمام توان کاری را انجام دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stretch to: کافی بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stretched to breaking point: برای نشان دادن آنکه چیزی چقدر نامنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tide turned: ورق برگشت اوضاع تغییر کرد
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tide turned: ورق برگشت اوضاع تغییر کرد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rising tide: به صورت قابل ملاحظه و آشکار وبه طور ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your money where your mouth is: حمایت مالی کردن از قبیل پول دادن بر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put your money where your mouth is: حمایت مالی کردن از قبیل پول دادن بر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in a class by itself: منحصربه فرد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cutback: تعدیل ( نیرو، بودجه و. . . ) کاهش، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cutback: تعدیل ( نیرو، بودجه و. . . ) کاهش، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
not hear of: قبول نکردن تو کت کسی نرفتن، زیر بار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get paid: نتیجه اعمال خود را دیدن چه خوب چه ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
vu: فهمیده شده درک شده دیده شده
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a real character: شخصیت جالبی داشتن آدم عجیبی بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be doomed to failure: محکوم به شکست بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be drawn to: علاقه مند شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come across as something: به گونه ای به نظر رسیدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come across as something: به گونه ای به نظر رسیدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mountain rescue: امداد و نجات کوهستان
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
distant mountain range: رشته کوه ( در ) دوردست
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
down at the heel: کهنه قراضه، زهوار در رفته
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a hug: کسی را بغل کردن کسی را در آغوش گرف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a kiss: کسی رو بوس کردن بوس دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a push: کسی را هل دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a call: با کسی تماس گرفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a call: با کسی تماس گرفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a fat lip: با مشت به دهان کسی زدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a black eye: زیر چشم کسی بادمجان کاشتن ( با مشت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn to: پناه بردن کمک خواستن کشیده شدن ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fourth down: ( فوتبال آمریکایی ) توپ را به سمت پ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blue pages: لیست شماره تماس ادارات و وزارتخانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blue pencil: سانسور کردن یا کوتاه کردن متن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pale blue eyes: چشمان آبی کم رنگ
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pale blue eyes: چشمان آبی کم رنگ
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
white hot: شدیدا داغ
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
white out: برف و مه�برف گرفتگی، برف و بوران
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody as: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike somebody as: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike as: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody as something: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody as being something: وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike somebody that: به ذهن کسی خطور کردن که. . . . . . ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shibe: The Shiba Inu is a breed of hunting ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chancellor of the exchequer: رئیس خزانه ( بریتانیا )
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's eyetooth for something: همه چیز خود را دادن دست به هر کاری ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's blessing to: موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کرد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone the willies: ترساندن وحشت زده کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one the what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone what for: به شدت تنبیه یا سرزنش یا توبیخ کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take the law into one's hands: اقدام خارج از محدوده قانون برای دست ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the law into one's hands: اقدام خارج از محدوده قانون برای دست ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
name names: نام کسی را گفتن که شامل جریانی یا چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear a strip off someone: به شدت سرزنش یا تنبیه یا توبیخ کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear a strip off somebody: به شدت سرزنش یا تنبیه یا توبیخ کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
butter fingers: سُردست دست و پاچلفتی، کسی که بیشتر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
polish the apple: پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
polish the apple: پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a lot of time into something: برای کاری زمان زیادی اختصاص دادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put someone's leg in a cast: پای کسی را گچ گرفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as we saw: همانطور که دیدیم
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
got to do with: مربوط به چیزی بودن به چیزی ربط داشت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
got to do with: مربوط به چیزی بودن به چیزی ربط داشت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gripe one’s ass: کسی را آزار دادن کسی را اذیت کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
imk: in my knowledge این نشان می دهد که ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in my knowledge: این نشان می دهد که یک فرد بر اساس ت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
half ass: با بی دقتی انجام دادن�نیمه کاره انج ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
half ass: با بی دقتی انجام دادن�نیمه کاره انج ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cry over: گریه کردن برای . . . . . اشک ریختن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twrip: آزار دهنده ناچیز یا ضعیف یا فرد ناس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twripan: آزار دهنده ناچیز یا ضعیف یا فرد ناس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twril away: روی برگرداندن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sexual hang ups: اختلالات جنسی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brow pencil: مداد ابرو
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
garbage can liner: کیسه سطل زباله
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waste collector: پاکبان�رفتگر، زباله جمع کن، آشغال ج ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waste disposal unit: سیفون زیر ظرفشویی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
about to die: یک پاش لب گوره
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
about to die: یک پاش لب گوره
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the death's door: یک پاش لب گوره
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
near death: یک پاش لب گوره
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the grand old man of something: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a grand old man of something: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the grand old man: پیرمردی که در یک حرفه خاص بسیار با ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a feather in your cap: عمل یا دستاورد افتخارآمیز
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accept the consequences of: عواقب چیزی را پذیرفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
welcome with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
welcome with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accepte with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accept with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
embrace with open arms: با آغوش باز استقبال کردن شما نشان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
listen spellbound: گوش کردن به کسی یا چیزی با توجه زیا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come into your own: مقام سزاواری را به دست آوردن برای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone in the palm of your hand: hold someone in the palm of hand
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have someone in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold one's in the palm of hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the edge of one's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the edge of someone's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the edge of somebody's seat: بسیار هیجان زده بودن در جای خود می ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
laughing stock: مضحکه خاص و عام
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
laughing stock: مضحکه خاص و عام
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rolling in the aisles: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rolling in the aisles: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
splitting your sides: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
splitting one's sides: از خنده روده بر شدن از شدت خنده کف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rolling in the grave: ناراحت عصبانی غمگین و متنفر بودن از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speaking engagement: استفاده توسط شرکت ها برای برجسته کر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
speaking engagement: استفاده توسط شرکت ها برای برجسته کر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give a hand: تشویق کردن دست زدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give someone a hand: تشویق کردن دست زدن کمک کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend someone a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend somebody a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lend somebody a hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend someone a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lend someone a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a helping hand: دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to leave someone high and dry: دست کسی را در پوست گردو گذاشتن ناا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave someone high and dry: دست کسی را در پوست گردو گذاشتن ناا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give someone a break: به کسی لطف کردن به کسی فرصت دادن ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone in high regard: احترام فراوان برای کسی قایل شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold the clutch down and put the car in reverse gear: کلاج را نگهدار و بزن دنده عقب
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold the road: تعادل ( خوبی ) داشتن ( اتومبیل )
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anatidaephobia: ترس از اردک
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hold one's breath: بیخود دل خوش کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to hold one's breath: بیخود دل خوش کردن نفس خود را حبس ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold one's head high: با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold someone head high: با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold your head high: با اعتماد به نفس بودن�به خود افتخار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
outbuildings: اتاقک ها یا ساختمان های جانبی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i take it all back: حرف خود را پس گرفتن فکر و نگرش خود ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take it all back: حرف خود را پس گرفتن فکر و نگرش خود ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
more than one can take: تحمل چیزی را نداشتن تحمل چیزی از ت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yours truly: به معنای شخصی است که خودش تعریف میک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fly in the ointment: ایراد اشکال هرچیزی که ارزش یا کارآ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look like the back end of a bus: خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back end of a bus: خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a face like the back end of a bus: خیلی غیر جذاب به نظر رسیدن زشت به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tuc: کنگره اتحادیه معاملات یک سندیکای مر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life is just a bowl of cherries: زندگی پر از خوبی و خوشیه همه چیز گ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life is a bowl of cherries: زندگی پر از خوبی و خوشیه همه چیز گ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up with the lark: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up at the crack of dawn: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be up with the lark: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up with the lark: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up with chickens: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up with the chickens: در ساعات اولیه، به ویژه در هنگام طل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm dying for something: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder something: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder a: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i could murder some kind of food: میل و علاقه شدید داشتن برای خوردن ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the habit of a lifetime: کسی که عادت انجام کاری را برای طول ...
٨ ماه پیش