𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٢١ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

biased: متعصبانه جانبدارانه متعصب ناجوانم ...

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

short lived: موقت مستعجل

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolt: متصل کردن چفت کردن ( درب ) قفل کردن ...

جدید ٢١ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

round about: حول و حوش در نواحی تقریبا حدودا ...

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a small world: دیدن افراد یا اشیا در جایی که اصلا ...

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you can never tell: نمی توان از آینده خبر داشت خدا می ...

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gorgeous: بسیار زیبا بسیار لذت بخش ، دلپذیر ، ...

جدید ٢١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to bet that: مطمئن بودن که

جدید ٢١ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bet that: مطمئن بودن که

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

work like a dream: خیلی خوب کار کردن عالی پیش رفتن خی ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stem from: ناشی از چیزی بودن حاصل از چیزی بود ...

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equities: company shares which do not pay a f ...

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bored out your mind: خیلی خسته کننده خیلی کسل کننده ve ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsive: اعتیاد پیدا کردن به کاری یا چیزی که ...

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be drawn: قرعه کشی

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on top: dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buy sth on impulse: ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy go lucky: بر حسب تصادف الله بختکی

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mobland: سرزمین مافیا سرزمین اوباش

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: رهن پول پیش خونه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shockproof: طراحی شده برای مقاومت در برابر صدمه ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold an: برگزار کردن

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the same to you: برای شما هم همین طور

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a light sleeper: کسی که خواب سبکی دارد

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scarve: شال

٢ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dying: رنگ کردن مو میشه dyeing

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fight an uphill struggle: هفت خان رستم کار بسیار سخت و نشدنی

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off one's chest: خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خو ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off ones chest: خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خو ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spokeshave: رنده گرد رنده مشته

٢ روز پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make it: think or calculate to be a particul ...

٣ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slip in something: اشتباه در چیزی

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

politically correct: قصد و تلاش برای اجتناب از هر گونه ر ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

operating costs: سرمایه در گردش پولی که صرف خرید مو ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take after: Look after میشه مراقبت کردن اشتباه ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come up: رفتن به طرف کسی اشاره کردن یا حرف ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dry up: کمتر و کمتر شدن به تدریج کاهش یافت ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in mint condition: در حد نو

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take exception to: object strongly to sth and be angry ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of your depth: ناتوان در درک چیزی عدم توانایی در ...

٤ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blacktop: refers to materials used to make ro ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green corridor: منطقه ای از زیستگاه که جمعیت های حی ...

٥ روز پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

dutch courage Liquid courage In ...

٥ روز پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

دادستان کل دادستان مدعی‌العموم

٥ روز پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

موسیقی ترپ، زیرشاخه‌ای از ژانر هیپ ...

٥ روز پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

کارگران خانه را نقاشی می‌کنند. ای ...

٥ روز پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

اصطلاح مهندسی "Spot metering" در ف ...

٥ روز پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

بازنویسی بیت سعدی با لحنی رسمی و ح ...

٥ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

can i give you a hand: می توانم به شما کمک کنم

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come up to: پیش کسی آمدن به طرف کسی رفتن

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trans fat: چربی ترانس نوعی چربی غیراشباع است ک ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hydrogenated: هیدروژنه شده هیدروژنه

٥ روز پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i have to admit: قبول کردن یا موافقت کردن از روی اکر ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fall down: با شکست مواجه شدن شکست خوردن سرنگو ...

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resistant to: مخالفت با چیزی و تلاش برای متوقف کر ...

٦ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of respect: به خاطر مراعات و حس احترام نسبت به ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

permanently: تا ابد دائما پیوسته مدام

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not yet: نه هنوز

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drugs: مواد مخدر

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

greet: استقبال کردن به پیشواز کسی رفتن

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drain down: احساسات یا انرژی یا منابع را تهی کر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skip ahead: جلو زدن ( فیلم، کتاب ) رد کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that doesn't mean: این بدان معنا نیست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drain someone down: خسته و درمانده کردن کسی با چیزی

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest order: سطح بالا

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scene: بخشی از یک کتاب یا فیلم سکانس

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go through: جستجو کردن متحمل شدن، دچار شدن گذ ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of respect for: به خاطر مراعات و حس احترام نسبت به ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lock in: زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have some: بفرمائید

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take along: در نظر گرفته شده یا مناسب برای همرا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shake off: تکاندن ( گردوخاک )

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk through: راهنمای گام به گام ( بازی ویدیویی ) ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

smash: سکس کردن رابطه سکسی داشتن رفتار س ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk on: به راه رفتن ادامه دادن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

maintain: \"Preserve\" به معنای جلوگیری از آس ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bright side: جنبه مثبت قضیه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take care: i'll get someone to take care of it ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better you than me: من که نمیخوام !!!!

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uni skill: تک مهارتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uniskill: تک مهارتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the distant future: در آینده ای دور

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant donor: اهدا کننده کمک مالی اهدا کننده کم ...

١ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single sitting: بدون وقفه یکجا، یکباره

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ecotourism: گردشگری به سمت محیط های طبیعی، اغلب ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

underpaid: کمتر از حق خود حقوق گرفته

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk into: درگیر ( چیزی ) شدن ( به دلیل ناآگاه ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tie dyed: رنگارنگ

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in some circles: در برخی محافل

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

igloo: کلبه یخی

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brainstorming: بارش فکری جلسه ایده پردازی هم فکری

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put in: نصب کردن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

straight up: راست مستقیم قائم عمودی ستونی در ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simpatico: able to get along well together fri ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fall into: مبتلا شدن اسیر شدن فرو ریختن سقو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commodore 64: کمودور ۶۴ یا به اختصار C64 یا CBM 6 ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screening interview: is meant to weed out unqualified ca ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a social statement: بیانیه اجتماعی ارائه دادن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disassociated: جدا شده قطع شده مجزا شده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tip for: راهنمایی نکته، نصیحت

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand about: بیکار ایستادن منتظر ایستادن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edge over: نسبت به چیزی یا کسی برتری داشتن به ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ass off: به شدت سخت

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well draw: خوب طراحی شده خوب رسم شده

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meant: if we were meant to stay in one pla ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

never have i ever: هیچ وقت نشده که من . . . . . . یه ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad diet: بد عادت

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

logic and reason: دلیل و منطق

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vat: value added tax مالیات بر ارزش افزو ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pile up: روی هم انبار شدن

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plan on: برنامه ریزی در مورد. . . . .

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay in: واریز کردن به حساب بانکی ریختن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beam: لبخند پهن با شادی خندیدن لبخندی په ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

basis: به صورت به صورت منظم/دائمی/پاره وقت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take over: خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dispose: دور ریختن دور انداختن از شر چیزی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bookie joint: کلاب شرط بندی

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

given the time: با توجه به زمان که

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you name it i've tried it: هر چیزی که فکرشو می کنید رو من امتح ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throughout the age: در طول دوران

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

let know: خبر کردن اطلاع دادن خبر دادن گفت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

carbon footprint: مقدار دی اکسید کربن و سایر ترکیبات ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old fogy: کسی که در رفتار و نگرش و ایده قدیمی ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make a big deal: اهمیت دادن مهم تلقی کردن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cowgirl: به پوزیشن سکسی که مرد زمین خوابیده ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: اطلاعات تازه به دست آوردن ( از اتف ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flew off: پر کشیدن پرواز کردن و رفتن

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

count heads: شمردن افراد

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outsider: ناشناخته غریبه کسی که در مسابقات و ...

٢ هفته پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

ماتریس عوامل داخلی و خارجی (IEFE): ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make an effort: همت به خرج دادن همت کردن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vast: جلیقه vest میشه

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consist in: عبارت بود از، بستگی داشتن به، منوط ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

echo chamber: محیطی که در آن فرد فقط با عقاید یا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get into: قبول شدن انتخاب شدن وارد حرفه ای ...

٢ هفته پیش

مدال‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏