مهدی صباغ - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dump truck: noun - countable - North American E ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dump truck: noun - countable - North American E ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're on: Phrase - informal : باشه قبوله حله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hardback: 1 - noun - countable : hardcover گا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardback: 1 - noun - countable : hardcover گا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paperback: 1 - noun - countable : کتابِ جلد مق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close minded: adjective : close - minded کوته فکر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party horn: noun - countable : سوت سوتَک ( سوت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the blues: phrase - informal : have the blues ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fungui: Noun - plural : Funguses Mushrooms ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

funguses: Noun - plural : Fungi Mushrooms اسم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gouge someone's eyes out: Phrase : Gouge something out چشمهای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heads up: Give somebody a heads - up : از قبل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give it some welly: Phrase : کاری را با انرژی زیاد، تعه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get some fresh air: phrase : هوای تازه تنفس کردن نفسی ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run through: phrasal verb : 1 - run through som ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the hell out of: idiom - informal - impolite : very ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

touch a chord: phrase : strike/touch a chord ( w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the biz: Uk informal : خیلی خوب یا خیلی ماهر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

break a promise: زیر قول زدن قول خود را شکستن به وعد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take someone's side: Idiom : طرف کسی را گرفتن از کسی طرف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live with yourself: Phrase - usually in negatives or qu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

personal affairs: امورات شخصی مسائل خصوصی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

villain: Noun - countable : ۱ - شخصیت منفی ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the villain of the piece: Phrase - informal : شخص یا چیز اصلی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas lighter: Noun - countable : ۱ - فندک سیگار C ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undercarriage: Noun - countable - British : Landin ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be so dramatic: اینقدر قضیه را بزرگ نکن اینقدر پیاز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old dart: ( Noun - informal ( Australian, New ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ballpoint: noun - countable : ballpoint pen خ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rollerball pen: Noun - countable : روان نویس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't hold a candle to somebody something: phrase - informal : به خوبی چیز دیگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on someone’s wick: idiom - British - informal : کسی را ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opera glasses: noun - plural : دوربین اُپِرا ( دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hamper: 1 - verb - transitive : مانع تراشی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wastepaper basket: Noun - countable - British English ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windmill: 1 - noun - countable : آسیاب بادی ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wind driven: adjective : wind - driven کار کنند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get some z’s: Phrase - informal - mainly American ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a place to crash: Phrase - informal : جایی برای خوابی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give somebody a bell: British English - spoken : تلفن کرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a peal of bells: Phrase : صدای چندبار نواخته شدن زنگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kairoi: Noun - plural : جمع کلمه kairos مو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

service bell: noun - countable : زنگ احضار زنگ اخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter bell: noun - countable : زنگ احضار زنگ اخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reception bell: noun - countable : زنگ احضار زنگ اخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concierge bell: noun - countable : زنگ احضار زنگ اخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high paid: Adjective : Highly - paid حقوق بال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come rain or shine: Phrase : Rain or shine تحت هر شرای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ring name: Noun - countable : Stage name نامِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sleigh: noun - countable : سورتمه ( که در ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trolley: 1 - noun - countable - British Engl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bobby pin: noun - countable - American English ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bea: 1 - Noun - countable - slang : عزیز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that is that: والسلام ختم کلام همینی که من گفتم د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a check up from the neck up: Idiom : Someone needs a check - up ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound healing: صدا درمانی روشی درمانی است برای آرا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound healer: صدا درمانگر شخصی است که برای آرامش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rainstick: noun - countable : rain stick چوبِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rockfall: noun - countable : ریزش سنگ سنگ های ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caterpillar: noun - countable : شِنی ( زنجیر یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moth: noun - countable : شب پره ( نوعی از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come out of left field: Idiom - US - informal : خیلی غیر من ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero waste: Adjective : Zero - waste بدون زباله ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost flight: Noun - countable : پرواز شبح هواپیم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nutcracker: noun - countable - American English ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shrinkflation: Noun - uncountable : انقباض تورمی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for donkey's years: Idiom - British English - informal ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what i wouldn't give for sth: Phrase : what wouldn't I give for s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creep out: Phrasal verb - informal : Creep som ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overhead train: Noun - countable : قطار زمینی ( قطا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is thanks i get: Phrase : اینه جواب خوبی هام؟ اینه ج ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brag about something someone: phrasal verb : پُز دادن درباره چیزی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bogging: adjective : informal Scottish and N ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

childline: Noun : اورژانس اجتماعی ویژه کودکان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quartz: noun - countable : سنگ کوارتز ماده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kitesurfing: Noun - uncountable : ورزش کایتینگ و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climber: دستگاه بالابر ( دستگاهی که در ساخت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pup tent: Noun - countable - American English ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tent city: Noun - countable : پناهگاه موقت کمپ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

too many chiefs and not enough indians: Phrase - informal : دو صد گفته چو، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the balloon goes up: Idiom - British English - informal ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

job bank: noun - countable : بانک اطلاعاتی مش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunlounger: Noun - countable - British : Sun lo ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone over a barrel: phrase - informal : کسی را مجبور به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back out: Phrasal verb : پا پس کشیدن از زیر ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rough estimate: برآورد تقریبی مقدار تخمینی حساب سرا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a rough estimate: با یک حساب سرانگشتی بر اساس یک مقدا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be not a patch on someone: Idiom - informal - British : انگشت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begonia: noun - countable : گل بگونیا ( نو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is not a bed of roses: idiom - informal - British English ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the roses back in somebody’s cheeks: idiom - informal - British English ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferret: verb - intransitive - informal : جس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hip flask: Noun - countable : ظرف کوچک و مسطح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big top: noun - countable : چادر سیرک ( چادر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hair dryer: noun - countable : blow - dryer سش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charge of quarters: noun - countable - mainly US : افسر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duty hours: Noun - plural : ساعات کاری موظفی ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take necessary steps: Phrase : Take necessary steps for d ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saxophone: Noun - countable : Sax ( informal ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this puppy: Phrase - American English - informa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be with calf: Phrase : Be in calf آبستن بودن گاو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in calf: Phrase : Be with calf آبستن بودن گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have the floor: Idiom : اجازه یا حق صحبت داشتن در ط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have the floor: Idiom : اجازه یا حق صحبت داشتن در ط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: Phrasal verb : Step down استعفا داد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انفوزیون: در پزشکی به تزریق قطره قطره ای یک م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bouquet: 1 - noun - countable : دسته گل ( به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puffin: Noun - countable : پافین طوطی دریای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spending: Noun - uncountable : هزینه ( به خصو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

measuring cup: Noun - countable - American English ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your best bib and tucker: Idiom - mainly UK - old fashioned : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keytar: Noun - countable : نام نوعی آلت موس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party crasher: Noun - countable : مهمان ناخوانده م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nachos: noun - plural : نوعی غذای مکزیکی که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

float: 1 - verb - transitive : شناور کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tankard: noun - countable : لیوان فلزی و بزر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tankard: noun - countable : لیوان فلزی و بزر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appalled: adjective : بسیار شوک زده و ناراحت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hedgehog: noun - countable : جوجه تیغی به عن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bracket: Noun - countable : درپوش ( به خصوص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cocktail shaker: noun - countable : همزن کوکتل ظرفی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

donkey’s years: British English - spoken : for donk ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the lion's den: phrase : این عبارت که آن را به صورت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a leopard can’t change its spots: idiom : a leopard doesn’t change it ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cough up: Phrasal verb - informal : ۱ - پول/ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blond bombshell: Noun - countable - mainly journalis ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

handbags: Noun - plural - informal : دعوای نه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

club duvet: Idiom : به رختخواب رفتن و خوابیدن ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arm room: Noun - countable : اسلحه خانه اتاق ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swing past: Phrasal verb - informal : Swing pas ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grin from ear to ear: Idiom : Smile from ear to ear Beam ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a flea in one's ear: Idiom - UK informal : send somebody ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tillerman: Noun - countable - US : راننده ماشی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magnetic hum: نویز مغناطیسی یکی از عیوب موتورهای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killer heels: کفش زنانه با پاشنه های خیلی بلند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the mechanics of doing something: روش انجام دادن کارها روش کار کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dentist: The dentist's دندانپزشکی مطب دندان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

car bomb: Noun - countable : بمب مخفیِ کارگذا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bicycle helmet: Noun - countable : کلاه ایمنی مخصو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bicycle shed: Noun - countable : محل نگهداری و پا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

motorcycling: noun - uncountable : موتورسواری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

centrifugal switch: Noun - countable : کلید گریز از مرک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miss a deadline: Phrase : کاری را سر وقت از پیش تعیی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reserved: Adjective : تودار خویشتن دار کسی که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a reputation: Phrase : شهرت داشتن مشهور بودن به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unclockwise: پاد ساعتگرد حرکت در جهت خلاف ساعت C ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

putrefy: verb - intransitive - formal : دچار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tender: adjective : ۱ - غذای کاملا پخته شده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earworm: Noun - countable - informal : Stick ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on a razor edge: idiom - British English : be on a r ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuke: Noun - countable - informal : خیار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cutesy poo: Adjective - informal : Cutesy - poo ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shovel something into something: Idiom : Shovel something onto somet ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meet your maker: idiom - informal : جان به جان آفرین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roofer: noun - countable : بام ساز سقف ساز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semidetached: adjective - British English : دوخان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snowmageddon: Noun - countable : snowpocalypse ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snowpocalypse: Noun - countable : snowmageddon ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plead: Verb - intransitive - transitive : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیر برقی: Solenoid valve

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

price sheet: Noun - countable : نرخ نامه فهرست ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wire shoe: Noun - countable : Wire lug وایر شو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lock washer: Noun - countable : واشر فنری واشری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hydro motor: Noun - countable : هیدرو موتور موتو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sargassum: Noun - uncountable : سارگاسوم نوعی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burn somebody's bridges: Phrase : Burn one's boats پل های پ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit on someone: Phrasal verb : کسی را به زور ساکت ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shading ring: noun - countable : حلقه اتصال کوتاه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweeten the pill: idiom : sugar the pill شرایط کاری ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a pill: American English - informal : آزار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accordionist: noun - countable : نوازنده آکاردئون ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuse extractor: Noun - countable : Fuse puller فیو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuse puller: Noun - countable : Fuse extractor ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whirly: Adjective : چرخان چرخنده گَردان درح ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turbine vent: Noun - countable : Whirly bird هو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whirlybird: Noun - countable : Turbine vent ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mcb: Noun - countable : Miniature Circui ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bake off: Noun - countable : Bake - off ۱ - ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quit on somebody: pherasal verb : پشت کسی را خالی کرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toucan: noun - countable : توکا پرنده ای با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it takes one to know one: Idiom : دیگ به دیگ میگه روت سیاهه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get some r and r: استراحت کردن ریلکس کردن خستگی در کر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beg for mercy: طلب بخشش کردن طلب عفو کردن التماس ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrench yourself away: Idiom : Wrench yourself free خود را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hope not: Idiom : امیدوارم که این اتفاق نیفته ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jiggly: Adjective - informal : ژله ای ( مثل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit speed: Phrasal verb : Hit speed of ( some ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take tightly: جدی گرفتن سَرسَری نگرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaving brush: Noun - countable : فرچه اصلاح صورت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti chap: Adjective : ضد تَرَک خوردگی ضد تَرَ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pate: Noun - countable - uncountable : پا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ajar: Adjective : نیمه باز ( در یا پنجره ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skycap: Noun - countable - American English ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disco ball: Noun - countable : توپ دیسکو ( توپ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banjo: Noun - countable : بانجو ( سازی رشت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

footgolf: Noun - uncountable : فوت گلف ورزشی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ball pool: Noun - countable : Ball pit Ball po ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doomed to failure: Phrase : محکوم به شکست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the butcher's: قصابی مغازه ی فروش گوشت نمونه : It ...

٨ ماه پیش

مدال‌های مهدی صباغ