مهدی صباغ - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meticulously: Adverb : ریزبینانه با نگاه نافذ و د ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pug: Noun - countable : نژادی از سگ های ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pest: Noun - countable : جانور موذی ( مثل ...

٢ هفته پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidential: Adjective : محرمانه سری خصوصی به ع ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall backward: با پشت به زمین خوردن با پشت به زمین ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clothes line: 1 - noun - countable - American Eng ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bust: دستِ کسی رو شدن مثال: You are buste ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sitter: Noun - countable : مُدِل ( کسی که د ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get worse: بدتر شدن شرایط وخیم شدن اوضاع عود ک ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ballpoint: noun - countable : ballpoint pen خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have it your way: Idiom : Have it your own way هر کار ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grow back: Phrasal verb : رشد کردن مجدد و رسید ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

machine washable: adjective : ( لباس/پارچه. . . . ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tirelessly: Adverb : بدون خستگی خستگی ناپذیرانه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moneymaking: Adjective : درآمدزا پول ساز سودآور ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's why: به همین دلیل است که . . . به همین ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free up: Phrasal verb : آزاد کردن وقت یک شخ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie the knot: Phrase - informal : To get married ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doomed to failure: Phrase : محکوم به شکست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirtysomething: noun - countable - informal : آدم ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plant life: پوشش گیاهی گیاهانی که در یک منطقه ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inundated: adjective : سیل زده غرق شده به زیرآ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothesize: گمانه زنی کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elephant in the room: Phrase : the elephant in the living ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

typically: مشخصا به طور مشخص

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windbag: Gasbag پُر حرف ورّاج پُرچانه کسی ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

memory foam: noun - uncountable : فوم هوشمند ما ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

babysitting: Noun - uncountable : پرستاری از کود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a raincheck: Idiom - informal - especially Ameri ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct on line: Direct On - Line روش راه اندازی موت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby: Noun - countable - informal : Thing ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leatherback: Leatherback turtle لاک پشتِ پشت چر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurricane: noun - countable : spitfire نوعی از ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

correlative conjunctions: پیوندهای همبسته حروف ربط دو کلمه ا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wiener: Noun - countable : ۱ - سوسیس وین ( ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secrecy: Noun - uncountable : مخفی کاری پنها ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a dime a dozen: صد تا یک غاز چیز بی ارزش

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no doubt: Phrase : این عبارت برای نشان دادن م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bug: Verb - transitive : ناراحت کردن دیگ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inconvenience: Verb: باعث دردسر دیگران شدن دیگران ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heady: adjective : دارای بو یا مزه قوی و ش ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

theme park: شهربازی موضوعی پارک موضوعی یعنی پار ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

potluck party: مهمانی غذای مختصر مشترک ( مهمانی ای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull strings: idiom : پارتی بازی کردن از نفوذ خود ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross out: من کلمه ی Miss را خط زدم و نوشتم Ms ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bummer: noun - singular - offensive : هر چی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get shot: واکسینه شدن واکسن زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold spell: Noun - countable : موجِ سرما بازه ا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

micro business: noun - countable : کسب و کار خُرد ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard work pays off: Proverb : تلاش کردن به نتیجه خواهد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boat ride: Noun - countable : قایق سواری سفر د ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiring: Adjective : خسته کننده خستگی آور ک ...

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

synthesizing mind: Noun - countable : ذهنِ ترکیب کننده ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take part in: شرکت کردن در یک کار، ورزش، رویداد ا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backed: Suffix : این پسوند برای ساخت صفت به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pressed: adjective : لباس اتو شده ( لباس اتو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

categorically: قاطعانه بدون شک و شبهه با اطمینان ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

climbing wall: دیوار صخره نوردی ( دیواری مصنوعی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symposium: Noun - countable : همایش کنفرانس مق ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all at sea: Idiom : سردرگم بودن گیج بودن به عن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blatant lie: دروغ شاخدار دروغ بزرگ دروغ غیرقابل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record low: Noun - countable : کمترین مقدار یا ...

٥ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neurotic: او به خاطر تحت تعقیب بودن، تقریبا ت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stall: Verb : معطل کردن وقت کشی کردن به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chatterbox: Noun - countable - informal : شخص پ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pamphlet: noun - countable : leaflet 1 - پمفل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogyman: لولو لولوخور خوره موجود خیالی ترسنا ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrecking ball: Noun - countable : گوی تخریب ( گوی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste: پِرت دورریز باطله پسماند هدر رفته ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opossum: Noun - countable : Possum ساریگ صار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out with the old in with the new: Idiom : فکرهای ( یا اشیای ) کهنه و ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urban myth: Noun - countable : شایعه پیچیده شده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fixer upper: Fixer - upper Noun - countable من ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tender: adjective : ۱ - غذای کاملا پخته شده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scare away: کسی را ترساندن و باعث فرارِ او شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay off: Noun - countable : اخراج موقت کار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

depletion: کاهش تحلیل رفتن کم شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you'd better: مخففِ you had better تو بهتره که . ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attention to: قابلِ توجهِ . . . . شایانِ توجهِ . ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doggie day care: noun - countable / uncountable - in ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gong: 1 - noun - countable : گانگ ( یک فل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paperback: 1 - noun - countable : کتابِ جلد مق ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run for elections: Phrasal verb : کاندیدای یک انتخابا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zoological: adjective : جانورشناسی جانورشناسان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brighten up: هیجان انگیزتر کردن یک رویداد جذاب ت ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rescue center: noun - countable : مرکز نگهداری از ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eat away: Eat away at someone : خُوره به جان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get well card: Noun - countable : کارتِ با آرزوی ت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loot: دزدی کردن ( به ویژه از مغازه ها یا ...

٧ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

family life: سبک زندگی فعالیت های روزانه و روزمر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold fire: Phrasal verb : Hold your fire به ت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rough estimate: برآورد تقریبی مقدار تخمینی حساب سرا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

firing squad: Noun - countable : جوخه اعدام جوخه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as a result of: به دلیلِ در نتیجه ی به خاطرِ به علت ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down the road: idiom : down to line در آینده در اد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask around: سراغ گرفتن پرس و جو کردن

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

witty: Adjective : طناز ( کسی که حرفهایش ر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass on: دادن اطلاعات به دیگران

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miraculous: adjective : ۱ - بسیار خوب، کاملا غی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bobby pin: noun - countable - American English ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dark horse: Noun - countable : ۱ - آدم غیر معرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see off: بدرقه کردن مشایعت کردن شکست دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jump on the bandwagon: این اصطلاح برای زمانی به کار میرود ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predictably: Adverb : به طور قابل پیشبینی یی به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

checkout: noun - countable - uncountable : 1 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fair enough: idiom - informal : used to say that ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internet connection: Noun - countable : اتصال اینترنت قا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

due to the fact that: زیرا با توجه به این واقعیت است که ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundbreaking: Adjective : خلاقانه مبتکرانه پیشگام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crisp: Adjective : واضح شفاف تَر و تازه Cl ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go crazy: دیوانه شدن به شدت هیجان زده شدن از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turned down: Adjective : رد شده پذیرفته نشده ضعی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip somebody off: Phrasal verb - informal : Rip someb ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hatch: Hatch a plan : مخفیانه برنامه ریزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck in: adjective : گرفتار شده در . . . . . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire drill: Noun - countable/uncountable : مان ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as a whole: به طور کلی در مجموع مجموعا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itchy feet: Phrase : اشتیاق و علاقه زیاد داشتن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subconscious: غیر ارادی ناخودآگاه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on point: Slang : عالی Awesome Perfect

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hustle bustle: Noun - uncountable : شلوغی و سر و ص ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby formula: Noun - countable : شیرخشک پودر شیر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live with yourself: Phrase - usually in negatives or qu ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

routed traffic: ترافیک هدایت شده ترافیکی که به وسیل ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

world famous: شهرت جهانی شناخته شده در کل جهان شن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go to: Go - to ( adjective - informal - n ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go for it: Phrase - informal : انجام دادن کاری ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big up: Big up to someone : دمش گرم آفرین ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yowza: Informal - USA : Yowzers Yowzer صوت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TA: Exclamation - informal British : م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

significantly: مشخصا به طور مشخص

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goose bumps: noun - plural : ( British English ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clog: Noun - countable - usually plural : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eradication: Noun - uncountable : ریشه کَنی قلع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wash away: Phrasal verb : از شر افکار، احساسات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

butt dial: Informal - USA : Verb - noun تماس ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sealed: Adjective : دَرزبندی شدی دَرزگیری ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a kick out of something: phrase : get a kick out of ( someon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's your call: تصمیم با خودته It's up to you

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of spite: از سَرِ لَج از روی لجبازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enhanced: Adjective : بهبود یافته ارتقاء یافت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see something coming: پیش بینی کردن حدس زدن فکرش را کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fade resistant: Fade - resistant Adjective : مقاو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratchproof: Adjective : ضد خش Scratch proof

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

therapies: Plural noun : اسمِ جمعِ therapy در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not once: Adverb : هرگز ( برای تاکید بر اینک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not once: Adverb : هرگز ( برای تاکید بر اینک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am a man of my word: من سر حرف خودم هستم.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i am a man of my word: من سر حرف خودم هستم.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man of his word: کسی که روی حرف خودش می ایستد. آدم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a short time frame: خیلی سریع در زمانی اندک در بازه زما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clog: Noun - countable - usually plural : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

islamist: Noun - countable : اسلام گرا معتقد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamistic: Noun - adjective : مسلمان اسلامی ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

given the fact that: بر اساس این واقعیت که . . . . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given the fact that: بر اساس این واقعیت که . . . . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shelby tuble: با سلام. اصل این کلمه که در اینجا آ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if the time comes: وقتش که برسه. . . . زمان مناسب که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back down: پا پس کشیدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a situation: به مشکل برخوردن دچار دردسر شدن مشکل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain confidence: اعتماد به نفس پیدا کردن دارای اعتما ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti scratch: Anti - scratch : Adjective ضد خَش م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mwah: Interjection - informal : موآ صدای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mwah: Interjection - informal : موآ صدای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curvy road: جاده ی پر پیچ و خم

١٠ ماه پیش

مدال‌های مهدی صباغ