تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

attendant در نقش اسم و صفت استفاده می شود . attendant ( noun ) به معنی سرپرست، ملازم attendant ( adjective ) به معنای وابسته، و همراه. مثلا، debt a ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

out of favor with ب معنی مورد حمایت نبودن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمایت کسی را جلب کردن. you sent your present to her to win her favor. هدیه تو براش فرستادی تا حمایتشو جلب کنی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

extremity ( noun ) : به معنای منتهی الیه هست دورترین نقطه از یک چیز. مثلا southern extremity of road به معنی " منتهی الیه جنوبی جاده ( ینی جنوبی ترین ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

یکی از معانی sense "از نظر" است. مثلا in every sense: از هر نظر in a sense: از یک نظر in no snese:از هیچ نظر The packaging is green - in both senses ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آنجایی"اهمیت" معنای دیگر consequenceاست، علاوه بر معانی بالا consequently با more بکار برده می شود به معنی "از همه مهم تر". he got sick, more co ...

پیشنهاد
٠

مثلا مورد حمله قرار گرفتن ( حمله را تجربه کردن ) ، باتوجه به یکی از معنای فعل subject می توانیم از subject to something لستفاده کنیم. مثلا، I am su ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در نقش اسم و صفت استفاده میشود. wothy ( adj ) : شایسته، worthy of sth: در خورِ، شایسته یِ wothy:افراد برجست leghT he front row of chairs w ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عجله کن، یا خودتو تکون بده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غرض

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

emergent ( adjective ) نوظهور، نو تاسیس در مورد درختان، درختی که از درختان اطراف بلند تر باشد. در مورد گیاهان، گیاهی که برگ و گل ها روی سطح آب ظاهر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اعتقاد به بهتر بودن کشور /شهر/ سیستم سیاسی نسبت به بقیه. به طور کلی اعتقاد به منحصر بفرد بودن .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همیشه، بدون استثنا. You must report here every Tuesday without exception. https://dictionary. cambridge. org/us/dictionary/english/exception

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

no exception در بعضی جملات به عبارت نادقیق معنی " همین طور" می دهد. مثلا Her books are always entertaining and this one is no exception. به معنی " هم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

repute به معنی نام، مثلا، good repute این فعل سه صفت دارد. reputable به معنی خوش نام reputational به معنی حیثیتی، آبرویی Such attacks could represe ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انباری Consumer demand has begun growing for self - storage centres.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به محض اینکه i will call you the instant.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی یک چشم بهم زدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یک لحظه، For an instant, I saw a star the night sky برای یک لحظه یک ستاره را در آسمان شب دیدم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

travelling در نقش صفت و اسم قرار می گیرد. در نقش فعل a travelling job/ در نقش اسم Travelling broadens your horizons .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دستور العملtrack the usage patterns of machine. استفاد useful usage/ internet usage رفتار نامناسبMany had complained about the usage they'd received ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

availability

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفت است. همان conclusive است که کمتر مورد استفاده میگیرد. conclusive به معنی قاطع، کاملا درست، وقتی می خواهیم بگوییم هیچ شکی در چیزی نیست می گوییم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دور دست. On a clear day you can see the temple in the distance. در یک روز آفتابی میتونی قلعه رو در دور دست ببینی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از دور

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در چارچوب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا شجاعت انجام کاری را داشتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

have a strong stomach دل و جگر داشتن

پیشنهاد
٠

get tongue around/round something نچرخیدزبان برای تلفظ یک کلمه سخت It's one language that I have real difficulty getting my tongue around. اون یکی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

of the kind به معنی " همچین چیزی" مثلا من همچین چیزی نگفتم. I did not say of the kind. اصطلاحات دیگه: kind of :یه جورایی in kind: در عوض of a kind: ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح است، به معنی کار بیشتری انجام دادن است. مثلا حالا که داری این کار رو انجام میدی چرا فلان کار رو هم انجام نمیدی؟ ( جمله سوالی ) Since you'r ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به معنی، اگه اشتباه نکنم هست. مثلا، اگه اشتباه نکنم شب این حا میمونی. You'll be staying the night, I take it?

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت رسمی و محترمانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اصطلاح است، برای تصحیح جمله ی قبلی گفته شده استفاده می شود. مثلا Her name is Paula, no, I tell a lie ( = I'm wrong ) - it's Pauline. https://dict ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استفاده از چیزی برای به دست آوردن نتایج خوب. مثلا، She has a lot of confidence, which she uses to good effect ( = to her advantage ) in interviews.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

, in effec ( noun ) means in practice, in fact, and use. for example: The present system of payment will remain in effect ( = be used ) until the end ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابزار هایی هستند که در مقابل منبع نور قرار می گیرند و شکل های مختلفب به وجود می آورند. مثلا ، rotatin Gobos.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

it is an adverb, shows your grateful for something. با حالت قدرشناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتار صحیح horde

پیشنهاد
٠

formal meeting with an important person شرفیاب شدن حضور کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

smashing food up: خورد کردن غذا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرایی ، مثلا cartering company.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به "رفتن به جایی در فصل پاییز برای دیدن و عکاسی کردن از تغییر رنگ برگ ها" دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

semi subsistance farming: form of farming that crops are produced more than farmer need.

پیشنهاد
٠

مقدار یا تعداد کمی از چیزی را استفاده کردن. مثلا، spare in use of words

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

hides: ( skin of animals )

پیشنهاد
٠

scrap away

پیشنهاد
٠

muscle به زور وارد شدن https://abadis. ir/entofa/muscle/

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرا مردم https://fa. wikipedia. org/wiki/پرامردم