پیشنهادهای عطار، محمد علی (١,١٦٥)
پنچه خونین دستور ایست موشک باران صادر کرد!
الوجر: کالکهف فی الجبل أوجر الرمح: طعنه فی فیه. توجّر الدواء: بلعه شئٌ فشئ وجیرة: حفرة صغیرة للوحوش الصغیرة. با وچیر فارسی هیچ ارتباطی ندارد وتعجب ...
انگار چهل صالح نداریم تا مرده هارا زنده کند! کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ
to a tee
حتی امروز هنوز 8 میلیارد انسان بااینهمه تلسکوپ ومستندات علمی تصویری وگوشی هوشمندو. . . نمیدانند که ماه ترک خورد! که در قرآن عربی مبین به صراحت ودقّت ...
بجای به دست گرفتن قدرت؛ راحت میخوابند زیر سایه ستمگر!
نهی از مَکر؛ فِکر بکر میخواد، نه فکر منکد! . . . وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ ...
یوم القیامة لأنّه یتکرر بلا إنقطاع علی وفاق نظم وترتیب دقیق.
سَدَج: کذب وتقوّل ألأباطیل
السَذَّاج: الکذّاب
1. الحُجّة 2. الحَرج 3. السبب والوصلة 4. مُعارضة ومُخالفة 5. الأحقیّة 6. الوضوح والبیّنة 7. الشارب الطویل . . .
الوادی الواسع
فرد تشنه چاه میکند فرد مُترف برای لذّت بردن؛ چاه آب را با ادرار پر میکند
النات = الناس المرمریت = المرمریس: الداهیة سین به تاء تبدیل شد! . . .
اغلبیّت مردم ، بالفطره؛ ترجیح میدن برده قدرت بشن از اینکه بدون قدرت بمانند!
ظلوم: یدّعی تحمّل ما فوق طاقته وتملّک مالیس له به شئ جهول: از حدّ ومرز توانائی خود بی خبر وجاهل هست. =نمی داند دقیقاَ چقدر می تواند تحمّل کند ظلوم ...
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها الارض دحاها: دوّرها دحواً مَرَّرهُ تمریراً: دحاهُ علی وجه الأرض =دحرجهَ تدحدر تدحرج دحو الارض: تمیز کردن زمین با ت ...
سَبَیل: ذو سَبَلة طویلة = طویل الشارب. کاملاً عربی هست. با فی سَبِیل الله . . . اشتباه نگیر! سَبِیل: سُبُل:طریق - مَسلک
سَرابیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشی وُجُوهَهُمُ النَّارُ [50] سَرَب: القناة یدخل منها الماء سَریبة: سَرابیل: الشاة التی تصدرها إذا رَوِیَت الغنم فت ...
مَرِّخ أصابعک: إجعلها بعضها ببعض ( تتداخل مع بعضها ) . مرّیخ: ذئب اصفر احمر سریع الحرکة. مرخاء: ناقة صفراء حمراء سریعة المشی. کوکب المِرِّیخ: کوکب ...
افراد ارزون ( ارزان ) همیشه در آرزویِ آن واون هستند وپایه ثابت ندارند. هرجا میرن رنگ همونجا میشن هیچ اصالتی ندارند.
الخباثةُ واضحة فی أخلاق القِردةِ
صَباح: نام پسرانه در کشورهای عربی. =إشراق صَباحُ الخیر: روز بخیر ( أول صبح - در آغاز روز ) = امروز خیر باش = خیر میبینی = نیک میشه . . . اصبحَ:شُد ...
مَهَندی Mehndi: یه نوعی مراسم در هند ( متفاوته ) مُهَنَّدی Muhannadi السیف المُهَنَّدی : شمشیر حق وعدل إمام علی ( علیه السلام ) . ضربت امیرالمؤمنین ...
چِلَّابتین ( پلایز = پلایس . . . ) تلفظ معاصر در کشور عراق هست کُمّاشتین = کُمّاشه = ( یکمش - یقبض ) . . . =pliers انبر، انبردست : گاز انبر، میخ ...
Di . . . Re. . . C دایرک؛ مختصhttps://direc. ircg. ir بنیاد ملی بازی های رایانه ای وبین المللی نیست . . . عنوان بین المللی: GAME Science Research Ce ...
غَرَّ بِهِ: تجاسر وتجرّأ علیه جرأت وجسارت وتطاول بر کسی - از حدود خارج شد وبر حدود دیگر ی تجاوز ساخت. یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ ا ...
وقتیکه دیو به جن توهین میکنه؛ بهش میگه: تو إنسانی! قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ76
آزَرَهُ: إلتَفَّ حوله فضمّه لیقوّیه ویحمیه. الوزیر: البدیل عنه کالأخ او الولیّ او الناصر فیلتفّ حوله لیقوّی ظهره وینصره ویحمیه ویحِلَّ محلّه. علی ( ...
القرآن الکریم لا قرین له. بی همتا بی نظیر بی شبیه بی عدیل بی مانند . . . لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ . . . قالَ قَرینُهُ رَبَّنا ما أَطْغَیْتُهُ وَ ...
Gold is the God of most ( or whole ) people! When they say Oh God: They mean: Oh! We missed the Gold. . . . Golden Bull عجل السامری بقرة بنی اسرائ ...
متأسفانه؛ این واژه "قرآن عربی مبین" مانند واژه "عدل" به درستی تعریف نشده ومبهم باقی ماند! صَالِح: چیزی که تا فاسِد نشه؛ نمیشه شناخت. چون همه خوب مید ...
المَصلَحة: مایمنع الفساد ویُصلِح: از هرزگی، بدی، تباهی، خدشه، خرابی، خلل، شرارت، عیب، نادرستی، ناشایستگی، آشوب، بی نظمی، تفتین، خرابکاری، شرّ، شورش، ...
إصلَنطَح: إتَّسَع ( البطحاء - الأرض - البناء - المسکن - الوادی - . . . ) فعل سُداسی.
صَلاح: مکان لیس فیه فساد: مکّة المُکرّمَة.
خیلی ها فکر میکنند که تاریخ را دیروز ساخته شده! واونها که یه کم بیشتر میدانند؛ می نگرند پارسال نوشته شده! واونها که یه کم بیشتر دقّت کردند؛ گمان دارن ...
مبسوط از بسیط: آسان. وبه معانی ذکر شده ( دامنه دار، گسترده، گشاده، مشبع، مشروح، مفصل، وسیع ) کاملاً اشتباه هست. مبحث مبسوط: عباره اشتباه وبه معنی ب ...
فاجعه اینه: یه عبارتی یا مصطلحی یا مفهومی یا واژه یا فرهنگی یا دینی . . . از یه ملّت دیگری وارد میکنیم وسپس؛ و بدون درک وتوجّه به اصل قضیه؛ به مفاهیم ...
همهء علوم سیاسی خلاصش اینه: قانع کردن آنچه هست؛ نیست. وآنچه نیست؛ هست. وگرفتن خواسته ها وبه عمل آوردن نقشه ها وسرکارگذاشتن طرف را و. . . بدون اینک ...
از یه پسر زرنگ پرسیدم: تو اینقدر باهوشی؛ پس چی میخوی بشی؟ گفت: پلیس تا دزد بگیرم وبندازم زندان. گفتم: اگه زندان پر شد پس چِکار میخوی بکنی؟؟ گفت: یه ...
اجداد سفید پوست اروپائی ها؛ سیاه پوست بودند واز نسل افریقائی هستند! کهنترین تمدّن تا حال کشف شد در افریقیا هست وبه قدمت بیشتر از 15000 سال هست! . . . ...
خودم خدایِ همهء هستم! این کودکانه یا متکبرانه؟ . . . Childish thinking Childish Mind Kidi Dream . . .
دیدگاه قبلی باگزارش حذف شد! . . . وَشناد شِگَرف هست وقتیکه کسی در پاسخ به پرسش دیگران: abadis. ir/bepors/question/14580/ در آبادیس نرم افزاری هست به ...
الأزر: الظهر - القوّة : پشتبانی - توان نصرٌ مؤزّر: بالغ شدید ازر به فلان: یحیط به لیحمیه ویقویه ویشدّه ویواسیه حتی یساویه کأنه هو نفسه. = عین ذات نفس ...
عقول: مصطلح متداول حقوقی در عصر اعراب بود ( 2000 سال قبل ) : تعهّدات مالی یا غیره بر عهده داشت ، باید پرداختد وأداء کرد. ناقص العقول: پرداخت تعهدات ...
غُرٌّ باقٍ ( عربی ) : عِزًّ باق - بیاض باق . . . وغُرّة الشیء أَوله وأَکرمُه . . . ظَهِیرة غَرّاء أَی هی بیضاء من شدّة حر الشمس . . . غَرر غُرر ...
اینقدر انگلیس ( UK ) کشورهارا استعمار کرد که زبانشان قاطی شد ومعلوم نیست از چی زبانی ریشه گرفت ومعانی کلمات کهن زبان های دیگر هم درهم برهم کرد! gius ...
انتصاب مقام ( فارسی ) =تعیین المنصب ( عربی ) انتصاب ( فارسی ) = نعوظ ( عربی ) نعوظ با نعوذ نعوز نعوض . . . اشتباه نگیر. باید زبان عربی را از فا ...
کتاب در عربی کهن مانند وزارت خانه که حاوی دستورات وتعهدات وپیمان نامه ها لازم الاجراء مانند کعبه مکرمه. . . . وزارت تعبیر معاصر ودر زمان قدیم نبوده ...
در اوستا: sata: سِت - دسته از . . . ؛ گروه از . . . ( مانند کلمه set انگلیسی ) sata vaesa : ستارهء ساتاویسا sato. darva: دارند لبه ها یا پره ها ( صد ...