پیشنهادهای العطّار، محمّد علی (٢,١٣٠)
AI چراغ جادو برای خیلیها شده!
Fasten your seat belt! کمربند ایمنی را مُحکَم ببند! ( صندلی هواپیما - اتوبوس - خودرو - . . . )
عَلَّمَ الْقُرْآنَ2: جعله عَلماً وعَلامةً وعِلماً وتعلیماً وتَعلُّماً وعَمَلاً ومرجعاً . . . لهدایت الانسان الجهول المغرور!
اگه افسانه های تاریخی یا علمی یادینی . . . از واقعیت ها گرفته شده؛ پس؛ لازم نیست اسطوره سرائی کنید. بلکه فقط اینکه لازمه: اصل واقعیّت گذشته را ( یا ...
قدیماً میگفتند: موهم بکش، اما منو تنهام نگذارید! امروز میگن:موهم نکش؛ گرنه یکی دیگر پیدا میکنم!
برای کمک؛ دستت به خائن ندهید! گرنه قطع میکند دست را اگه سرنباشد.
در "فرهنگ واژه های اوستا" ذکر شده. . . بر حسب تصویر ذیل. . . این فرهنگ به چی اساسی ترجمه ونگارش شده؟؟؟؟
به چند محل فروش لوازم پزشکی وداروخانه و. . . مراجعه کردم و"افشانه دشدرد" خواستم. . . هیچکدام نفهمید چی گفتم! عبارت "Pain Spray" بکار بردم. . . بازهم ...
افرادی که سنسور ( حسگر ) إشباع ( سیرشدن ) خراب است یا دستکاری شده. مانند شناور کولرآبی؛ اگه خوب تنظیم نشود یا ضعیف یا خراب است؛ آب سرازیر میشود ومتو ...
پارثی: Zayshnig/ Zāyišhnīg/ = حیوان. جانور: فارسی نو وقبلاً نبود. به: جانور N Notice کلاس اول . . . رجوع کنید. برای کلاس اولیها وقت پاسخ دادن ندا ...
فی الکُلِّ؛ الکُلُّ هنا أحمق؛ یُعَلِّم بما لایَعلَم ولا یعمل.
وقتیکه صندلی تشریفاتی فاخررا به کارمند دولت میدی، این صندلی اجازه" خدمت به مردم" نمیده.
آهورامزدا در سنسکریت = عبارت تمجید وتعظیم.
إدراک: وصول ( رسیدن ) به" فهم" حقیقت أمر= کنایة از "پنداشتن"، فهمیدن، احتواء کردن، علم به همه جوانب مربوطه . . . وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر ...
کمترین هزینه ومؤثّرترین حملة به دشمن: کنترل ذهن او هست. وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحینَ حالا؛ آیا دقیقاًمیدانی کی ذهنت را دارد کنترل ...
تتلاشی الأشلاء بعد الفراق. لاشئ یتلاشی کماءالوجه بعد الکذب.
یُمَّه ( عامیانه عربی=یُمَّ ) = یاأُمّاه. یَمَّهُ: عنده. علی یمینه. عند یده الیمنی. یامن عنده.
من قدرتنمدم؛ هیچکس نمیتواند جلوی من بگیرد؛ بدست میگیرم خواستهایم را: با حیله یا با زور یا تملق یا لطائف الحیل. . . باید بگیرمشان بهر نحوی . . . . . ...
جامع الأطراف ( یمین - یسار - امام - وراء = شمال - جنوب - غرب - شرق. . . ) چهارسو بدست گرفت. کُلّ الطرق تؤدّی الی الکعبة المشرفّة. کعب الله: المُخت ...
الکادی: البطئ الجَری من الماء= کم کم میاد. وَ أَعْطی قَلیلاً وَ أَکْدی34 = کم کم خرج میکند با خساست وتأخیر = دستش سفته نمیچکه!
کُست:گیاه داروئی کُسط: کامِل القِسط = وظیفت ومسئوولیّت را باحسن وجه انجام میدهد بدون ستم یا کاستی. . . . . در ترجمه متون عربی؛ دقّت بالا به خرج بده ...
الکَوادِی: الأرض الصلبة. کَوادی القری: مانند "وادی مکّة" هست. ( ک وادی ) . . . .
در اوستا: hunā باردار فرزند بودن= کودکی زاد . . . حاملگی بارداری باردار حامِلة . . . کلمات نو هستند ودر متون کهن نبوده. به N باردار الکترون charge ...
الأسد الصغیر القصیر.
کُسکُس: مانند سمبوسه با شکر یا بدون شکر فقط در مصر به این اسم متداول است.
وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیاطِ این تعبیر شبیه تجربه برگشت روح وورود به بدن "مغمی علیه" ( اغماء - بی هوشی ) ...
در بخش "لغت نامه دهخدا" بالا نوشت: قسب. [ ق َ ] ( ع ص ، اِ ) سلب شدید. سلب ؛ غلط است بلکه صَلب . . . قاسب:نَره سفت بلند. . . . در این سایت وسایته ...
قِسمة. . . . عربی را ترجمه تحت اللفظی نکنید. أدبیات وتاریخ ولغتنامه واشعارو خطابه وبلاغه وکنایه وضرب المثل ونامه های کهن مطالعه کنید وبا کارشناس ز ...
"أبو الوَرد" را به "پدر رُز" یا "پدر گُل" . . . ترجمه نکنید! با أبو ورد: صاحب گُل أبو وُرُود ( پدر دختر بنام وُرُود=گُلها" أبو ماءالوَرد: فروشنده گلآ ...
مُترَخِّی، ذابل، نایم. . . یادت نَره با غاصب قاصب غاسب اشتباه نگیر. کی تلفظ درست حروف پارثی - اوستائی - سغدی برگرده؟؟ کی زبان عربی از فارسی جدا بشه ...
پارثی: یکی از کاربرد مشابه را=to را=رای راکرد=to do کردار رایار=to help یارا راپند پندار راگفت گفتار . . . به: رای را دا وا N for about . . . رجوع ...
رایار دایار = to help را=to . . . به را رای برای وا دا رایانه یارانه N . . . رجوع شود.
پسوند "ئین" یا "ین": مرتبط به. . . ، نسبت دادن به . . . پائین: نسبت به پاه راستین: نسبت به راست شاهین: نسبت به شاه رامین: نسبت به خویش آهنین منسوب ب ...
بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ کنایه از "راحت" خرج کردن بدون ترس از تهی یا درآمدی یا هر مانعی . . . هست. مبسوط= راحتی مرتاح= راحت ...
Fasten your belt. کمربندت را ( هواپیما - ماشین - . . . ) محکم ببند! کمربندرا با اطمئنان کامل ببند.
در بعض مواقع کنایه از مّحکم کردن روابط بین اشخاص، اقوام ، زوجین، دو کشور . . . یا روابط سیاسی هست. هم برای ایمن ومّحکم کاری بستن اشیاء یا مواد یا وس ...
وقتیکه واژه "رایانه" از" یار" ریشهشده؛ بس پارثی محسئب نمیشه ومصطلح معار ساختگی واشتباه هست. در پارثی: رای=برای for رایانه = برای انه؟؟؟؟ مفهومی ندار ...
هرکسی با هواپیما با سرعت بیشتر از 1600 کیلومتر در ساعت به سوی غروب خورشید پرواز یا حرکت میکند؛ شاهد "ردُّ الشمس" خواهدشد وبجای غروب خورشید، طلوع خورش ...
نواقص العقول درسته! ناقص العقول غلط هست! این مصطلح عرفی برمیگرده به فرهنگ میان قبائل اعراب دوهزارسال قبل هست: هرکسی بدهی مالی یا وظیفتی یاتکلیفی دار ...
در اوستا: ra, na rāna رزمنده - جنگاور
این تحریف لغوی وتاریخی هست: کلمه دین در"اوستا"به صورت دئنا آمده است و برگرفته از واژه"دا"به معنای اندیشیدن و شناختن می باشد. . . . اصلاح وتصحیح: 1. ...
همه چیز ( باطل - عاطل - . . ) قابل اصلاح هست؛ بجز دو رو ودروغگو وبددهان! لاعلاج وغیر قابل علاج ولا اصلاح ولا تعدیل. . .
مگه حدیث نبوی واژهای نو خلق کرد با معانی لغت عربی اصل و "قرآن عربی مبین" مُغایرت دارد وارجحیّت پیدا کرد؟؟؟ این یه تهمت شنیع وغیر قابل قبول هست! . . ...
در اشعار عرفانی= بسم الله الرحمان الرحیم هر "بسم. . . " یه "در" ( باب ) به باغ رحمت ونعمت های نامتناهی باز میکند. . . .
تَکامُل ( ریاضیّات - Math - Calculas ) . عکس Limit در عرفان: تَجَمُّع المُتَکَثِّر تکامل ( حرکت به کامل شدن ) فرضیة داروین ( فرگشت ) که غیر قابل اثبا ...
تکه تکه: تَشَقُق تکه تکه شدن=:تَشَقَق تکه تکه کردن: تَشقِیق . . . به شق القمر شق ترک خورد انفطر انفلق انقسم انکسر تَقَطِع قطع تقطیع انفصل تکثّر تکسّ ...
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا26 نقل قول: رانش قاره ای فرضیه ای شامل حرکت قاره های زمین بر اساس موقعیت یکدیگر در بستر اقیانوس ها است. مسئله پیوستگ ...
قناعتِ تام ( اوستا ) =urvaiti = urvata
آرماتیا: بانوی زمین.
رَأْیُ الشیخ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ جَلَدِ الغُلامِ� ( نهج البلاغة ) رأی: إعتبار، وجاهت، خبرت در تدبیر. . . نفرمود: نظر ( رأی ) الشیخ أحب الی من نظر ...