پیشنهاد‌های نسرین رنجبر (٤٦٣)

بازدید
٧٥٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

همایش از راه دور همایش اینترنتی همایش مجازی Teleseminars are used to provide information, training, or promote or sell products to group of people in ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سر راه کسی قرار گرفتن به پست کسی خوردن ( موقعیت یا شرایطی ) برای کسی پیش آمدن To be encountered or obtained by one. I really hope this promotion c ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

raise its ( ugly ) head Of a difficult, unpleasant problem, to present itself and force people to deal with it. ( درمورد یک مسئله و یا مشکل جدید ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

با محبت مهربانانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

احمقانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

میخکوب شدن to not be able to stop looking at something because it is so interesting or frightening: It was an amazing film - I was absolutely rivete ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حساسیت/احتیاط/هشیاری زیاد

پیشنهاد
٢

refuse to disclose or share something. "he was determined to keep the information to himself" مطلب یا چیزی را فاش نکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سختی مانع از بروز خشم و یا ریختن اشک شدن to have difficulty not showing or expressing ( tears, rage, anger, etc. ) He was choking back tears as ...

پیشنهاد
١

کسی را شوکه کردن To cause an intense feeling of fear, nervousness, exhilaration, or excitement in one. . . . The way that sonata swells always send ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خواهرزاده/برادرزادۀ ارشد نوۀ بزرگ خانواده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اگه گفتی چی شده! یه خبر خوب!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

اعتراف کردن، اقرار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عصبانی ناراحت ( informal, American English ) : upset, angry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صرف غذا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

to chew on sth تفکر کردن اندیشیدن غور کردن

پیشنهاد
٥

پیمان عدم افشاء اطلاعات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

عدم افشاء

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بسیار . . . . تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عازم سفر شدن ( معمولاً با هواپیما ) To travel rapidly to a destination, typically on an airplane. I'm going to fly out to see you. پرتاب شدنTo rapid ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بیخیال شدن رها کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گارد ساحلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرصت مناسبی یافتن Obtain a favorable opportunity; get special consideration or treatment.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نفوذ have pull with someone to have influence with someone.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

هوشمندانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

معمولاً usually, but not always

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار گذاشتن، رد شدن to evade or avoid a decision, problem, or the like

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر قابل تصور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالیانه هر سال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

دلیل اصلی علت اصلی be at the bottom of sth: to be the real reason for or the cause of sth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

الهام گرفته، با انگیزه، متأثر از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شجاعانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سخن گفتن در مجلس و یا در یک مناظره To speak in a debate or assembly

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

Adams and Hancok were on the spot! آدامز و هانکوک در بد مخمصه ای گرفتار شده بودند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

زیانبار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مستعد

پیشنهاد
٢

مهارتها و نقاط قوت خود را سنجیدن خود را ارزیابی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خلق کردن ایجاد کردن Give birth to sth: To make sth important start to exist

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به علاوه، همچنین، علاوه بر این Also In addition Additionally Besides

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دوستانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

به آینده بیاندیشید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور کلی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

از خود مایه گذاشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

نشأت میگیرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

از کار برکنار شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به چیزی آمدن برای چیزی مناسب بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازطراحی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

با هم هماهنگ بودن به هم آمدن برای هم مناسب بودن Do you think this shirt goes with these trousers? Her furniture really goes with the rest of the room.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اتفاقاً شاید تعجب کنید اما

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

شکست