تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ [فارسی] اِرمیا [انگلیسی] Jeremy [عبری] Yirmiaah دومین پیامبر بزرگ بنی اسرائیل است. معنی لغوی: کسی که خداوند او را بلند مرتبه کند. معنی تحت ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

[نقل از هزاره] Now you have gone and done it! ( عامیانه ) بالاخره کار خودت رو کردی!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

[نقل از هزاره] go on to sth / to do sth به چیزی پرداختن، به کاری پرداختن، سر چیزی رفتن، سر کاری رفتن go on to the next item سر مسئله بعدی رفتن، به مس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

[نقل از هزاره] go on to sth / to do sth به چیزی پرداختن، به کاری پرداختن، سر چیزی رفتن، سر کاری رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

palaeontology = paleontology: دیرین شناسی ( مطالعه حیات در گذشته زمین شناختی بر پایه فسیل ها، رده بندی آن ها، رابطه آن ها با جانوران و گیاهان امروزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

palaeontology = paleontology: دیرین شناسی ( مطالعه حیات در گذشته زمین شناختی بر پایه فسیل ها، رده بندی آن ها، رابطه آن ها با جانوران و گیاهان امروزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

palaeontology = paleontology: دیرین شناسی ( مطالعه حیات در گذشته زمین شناختی بر پایه فسیل ها، رده بندی آن ها، رابطه آن ها با جانوران و گیاهان امروزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

palaeontology = paleontology: دیرین شناسی ( مطالعه حیات در گذشته زمین شناختی بر پایه فسیل ها، رده بندی آن ها، رابطه آن ها با جانوران و گیاهان امروزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

palaeontology = paleontology: دیرین شناسی ( مطالعه حیات در گذشته زمین شناختی بر پایه فسیل ها، رده بندی آن ها، رابطه آن ها با جانوران و گیاهان امروزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیحات آکان درست است. Hairdresser به معنی آرایشگر ربطی به جنسیت ندارد. به هر فردی ( اعم از زن یا مرد ) که کار کوتاهی، شست و شو و استایل دهی موهای ز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

Startle به معنی مبهوت شدن نیست. برای مبهوت شدن لغات دیگری در انگلیسی استفاده می شود. کسی که startled می شود به نوعی از جا می پرد یا حیوان پا به فرار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

What should we do? به نظرت چه کار کنیم؟ You should tell him the truth. بهتره حقیقت رو بهش بگی. It's cold. Should I turn the heating on? سرده. می خو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نام دیگر گیاه پوتوس طلایی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Cross - disciplinary: Of, relating to, or involving two or more disciplins: interdisciplinary میان رشته ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

[هزاره] feed sth into sb/sth خوراندن به، وارد کردن به، دادن به [سکه] انداختن در

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

[هزاره] 1. مشک 2. دبّه شیر 3. [شیر] زدن، کره گرفتن از 4. به هم زدن، متلاطم کردن 5. ( مجازی ) [احساسات] برانگیختن، به جوش آوردن 6. [دریا و غیره] به تل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کار خود را انجام دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

[هزاره] از کسی طلب کردن، از کسی تقاضا کردن، از کسی توقع داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

زوال حرکات تناوبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

[نقل از هزاره, He went on to say that . . بعد گفت که. . . ، آنگاه گفت که. . . ،

پیشنهاد
٣

[نقل از هزاره] ( عامیانه ) بالاخره کار خودت رو کردی!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

این کلمه هم اسم است، هم فعل.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دعوای شدید کردن، شدیدا تنبیه کردن، متوقف کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نزدیک است به گریه بیفتد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرسش جهت دار، سوال جهت دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

معلم جایگزین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

معلم جایگزین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

معلم جایگزین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

معلم جایگزین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

معلم جایگزین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

[هزاره] adj. 1. دقیق؛ صریح؛ روشن 2. خاص، ویژه، معین، مشخص n. 3. داروی خاص، داروی اختصاصی 4. امر خاص، امر جزئی؛ ( در جمع ) جزئیات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

[نقل از هزاره] 1. همراه شدن با، هم پا شدن با، همسفر شدن با 2. [فکر، نقشه، طرح] به دست دادن، پیشنهاد دادن، ارائه کردن، دادن 3. [پول] در آوردن، به دست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

[نقل از هزاره] 1. دست کردن در 2. دست بردن به، دست زدن به 3. تکه هایی از . . . را خواندن، نگاهی انداختن به، ورقی زدن dip into a book: با کتابی ور رفتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

[روانشناسی، روانپزشکی] هیجان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست بر قضا، بر حسب اتفاق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

[روانشناسی] عینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

[هزاره]: [نقشه، فکر و غیره] اجرا کردن، تحقق بخشیدن، به مرحله عمل درآوردن، عملی کردن، به کار بستن، پیاده کردن؛ [قانون، فرمان] مُجرا داشتن، اجرا کردن؛ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

[هزاره]: regard sb/sth with/as کسی/چیزی را. . . دانستن، کسی/چیزی را. . . قلمداد کردن، به کسی/چیزی به عنوان. . . نگاه کردن، کسی/چیزی را به عنوان. . . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

[هزاره]:adj بی دغدغه، آرام، راحت، بی تشویق، فارغ البال be untroubled: ناراحت نشدن، نگران نشدن، کک ( کسی ) هم نگزیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

[هزاره]: adv 1. زیر زمین 2. در خفا، مخفیانه، زیرزمینی go underground: مخفی شدن، به طور زیرزمینی فعالیت کردن adj 1. [راه و غیره]: زیرزمینی 2. [فعالی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

[هزاره]: adj 1. زیرزمینی، تحت الارضی 2. مخفی، نهانی، نهفته، پوشیده، نامرئی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

[به نقل از هزاره]: تند، زود، فورا، سریعا، به سرعت؛ در دم، بلافاصله، بی درنگ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

[به نقل از هزاره]: فورا، بی درنگ، آنا، در یک لحظه، در یک چشم به هم زدن.

پیشنهاد
١

سندروم محرومیت تسریع شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سندروم محرومیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

[روانشناسی]: شخص نسبت به افراد باهوش میل و کشش جنسی پیدا می کند. این میل، گرایش و سلیقه جنسی را نشان می دهد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در جریان [کار یا موضوعی] قرار داشتن. در جریان [کار یا موضوعی] بودن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شما خودتان به تنهایی و بدون کمک دیگری چیزی دارید یا به دست آورده اید، مستقلا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نخوت مستی افرادی که الکل می نوشند خود را آرمانی تصور می کنند. به این حالت نخوت مستی گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نخوت، خودبینی، تکبر

١