پیشنهادهای آرمین مظاهری (١٦٤)
معذرت میخوام
قوم ( اسم )
به صورت گروهی و با یک اتومبیل ( به محل کار یا مدرسه و . . . ) رفتن
زمان زیاد - مثال: It's taking forever to get to work داره زمان زیادی ازمون گرفته میشه تا به کار برسیم
محل دفن زباله
بسیار موفق
اعتصاب کردن
اخراجی
بچه ای که به سرپرستی گرفته می شود
والدین منتظر فرزند
مستقر شدن
وابسته به محیط زیست
افشا گری
دلسرد کننده
parent company شرکت اصلی
پرهیجان enjoyable ( در هنگام توصیف مراسم و کارناوال و . . . )
اجازه رسمی
آزمون جبرانی
بزرگ ( اندازه، حجم، وزن و . . . )
فوق العاده
مسابقه دو و میدانی
با سرعت دور شدن
زمین ورزشی مثلا ( A football ground )
شبیه سازی شده
معرکه
ظاهر کردن عکس از فیلم دوربین
در معرض نمایش
قیمت این مقدار می شود
گزینه مطلوب ( در مکالمه ) Your best bet بهترین گزینه برای شما
هنجارشکنی
ختم شدن به
دیدار کوتاهی داشتن
پارکینگ خودرو
خراب شدن موتور ( اتومبیل، هواپیما و . . . )
ایجاد ترافیک سنگین If traffic backs up
آشپز که دو تا شود، آش یا شور می شود یا بی نمک.
عقل قوت گیرد از عقل دگر
زمانی نسبتا طولانی
can't help=can't avoid مثال: I can't help crying whenever I see that movie من نمیتونم جلوی گریه خودم رو بگیرم، هر وقت آن فیلم را میبینم
بخش گمرکی مهاجرت ( در فرودگاه یا . . . )
به پرواز رسیدن get on a flight
آبی به سر و صورت زدن
کار ( فعالیت های مختلف )
احمقانه
ریز و مچاله کردن
چطوری با این قضیه برخورد می کنید؟
نوبت شماست
آیا احتمالا میدونید که . . . ؟
مسئول راهنمایی مسافران در هتل
میز پذیرش