پیشنهاد‌های فربد حمیدیان (٧٧٤)

بازدید
٢,٤٥١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( هنر و معماری ) پوچ گرا، هیچ انگار Dadaist forms فرم های پوچ گرایانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( مجازاً ) ( هنر و معماری ) حذف عناصر و موتیف های سبک های دوره های پیشین، برای درانداختن طرحی نو Iconoclasm مثال: هنر مدرنیسم به طور کلی ( گسست از س ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( هنر، معماری ) فُرمی، مرتبط با فُرم، مربوط به فرم یابی، فُرمال، فُرمیک formal language زبان فُرمی formal considerations ملاحظات در مورد فرم/فرم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

represent

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم سنخ ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی لباس شبیه پیراهن شومیز، که فقط سینه را از جلو می پوشاند و از زیر کُت، شبیه یک پیراهن کامل است. در گذشته کاربرد بسیار داشت اما امروز به ندرت اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

dickey = shirtfront

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گره خوردن چیزی به چیز دیگر ( مجازاً ) her destiny is bound up with this exam سرنوشت او به این آزمون گره خورده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( معماری ) کتیبه های سنگی مصر باستان که در اواخر قرن نوزدهم در برخی خانه های اشرافی در اروپا، به عنوان عنصری تزئینی، اقتباس می شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گُل ریسه ( معماری - نقش برجسته های شکل دسته ی گل ) ریسه ی گل ریسه روبان فانوس کاغذی ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( معماری ) پتکانه، پتکین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخش اندرونی خانه ( که مخصوص خود ساکنان خانه است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( در برخی موارد ) کارگزار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

این فعل مجازاً هم به کار می رود، مثلا با idea : An idea sprouted in her mind ایده ای در ذهنش جوانه زد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( مجازاً ) پررونق، شکوفا thriving blossoming flourishing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

- عبارت "دهکده ی پوتمکین"، در قرن 19 برای توصیف مکانی غیرواقعی به کار می رفت که فقط برای نمایش و فریب ساخته شده بود. بنا بر روایت، گریگوری پوتِمکین د ...

پیشنهاد
٠

intrigue ( تأثیر مثبت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به اقتضای= به فراخور، به تناسب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

grasp

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشعل سقفی نورگیر سقفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

صفحه ی فلزیِ دور سوراخِ کلید در قفلهای درب، که معمولاً فرم تزئینی خاصی به آنها داده می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

جناب عَجَمَندِه، من به باریک اندیشی شما و حُسن نیتتان برای پیشرفت زبان فارسی ایمان دارم، اما بهتر است حتماً داخل پرانتز ذکر کنید که این واژه ها ابداع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

به نحو احسن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

bring sth to execution عملی کردن چیزی، جامه عمل پوشاندن به چیزی، به مرحله ی اجرا درآوردن چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جسورانه شجاعانه گستاخانه دلیرانه ( لزوما بار منفی ندارد ) ( مثلاً هنرمندی که جسورانه دست به ابداع می زند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نتایج و عواقب چیزی آشکار شدن the reforms had taken hold

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرکِش overflowing imaginations تخیلات سرکش ( freewheeling imaginations= )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معماری عثمانی ) معمارباشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to be serious about sth در قبال چیزی تعهد داشتن در رابطه با چیزی مصمّم بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مکانیکی بی روح ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره ) mindless machine

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

[کسی یا چیزی] خُرد انگاشتن حقیر شمردن دیدگاه ضعیف/نامطلوب نسبت به. . . خوار شمردن اعتبار/منزلتِ چندانی برای. . . قائل نشدن به چشم حقارت نگاه کردن به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

rage at someone بر کسی خشم گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واو به واو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( فرد شاغل ) کم درآمد an ill paid clerk یک منشی کم درآمد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

emerge arise turn up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی سبک شیشه گری نفیس که توسط شیشه گر فرانسوی "رِنه لالیک" در اواخر قرن نوزدهم ابداع شد. ( بیشتر برای ساخت اشیای تزئینی، شیشه های عطر، کوزه های شیشه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( معماری ) پس نشسته، تو رفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

واسط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تضاد فاحش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عادت کردن به چیزی، مأنوس شدن با چیزی، سازگاری با چیزی، خو گرفتن به چیزی ( بخصوص آب و هوا )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نوعی کاسه ی کم عمق متعلق به یونان باستان با یک برجستگی در مرکز آن، که در زمان های قدیم برای نوشیدن یا ریختن شراب استفاده می شد. با واژه "پیاله" هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Greek tripod of bronze یکی از انواع ظروف برنزی در یونان باستان. دارای کاربردهای مختلف از جمله گرم کردن و پختن غذا. ولی اغلب از آنها برای پیشکش نذر به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

توالی، پلکان ( مجازاً ) ، نردبان ( مجازاً )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آستِریا غذاخوری های محلی در ایتالیا ( میزهای اشتراکی، پاستا، ماهی و شراب )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیلچه ذغال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( پاکت پستی، ماسک، تشک، سوتین، ژاکت، پالتو، . . . ) قرار دادن قشری نرم و یا محافظ، در داخل یا روی چیزها، برای محافظت، راحتی یا بهداشت چیزی که برای آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

طبع ( دوستان به "لطافت طبع" اشاره کردند، اما گاهی به سادگی همان "طبع" معنی می دهد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشیایی که نسل به نسل میان اعضای خانواده دست به دست می شود ( مادربزرگ - - > مادر - - > دختر ) و کیفیتی مقدس پیدا می کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( در برخی موارد ) فرمان دادن ( در برخی موارد ) جویا شدن، جویای . . . بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

افاده ای