تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

If you have a food allergy make sure you avoid any of the ingredients that can ‏trigger an attack Trigger به معنی به راه انداختن یا شروع یک جریان یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عذای اماده بیرون یا غذای اماده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Do sth on regular basis کاری را بطور منظم اجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرم و دلچسب ، دنج ، Homey atmosphere

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Drastically به شدت. بطور موثری Having physical movement can drastically improve your health .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Take on داشتن یا انجام دادن Take on small habits داشتن عادت های کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراموش کردن Ex:you have to check off the past باید گذشته را فراموش کنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Sneak away from sth از زیر بار کاری در رفتن ، پیچوندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مورد بحث قرار دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشان دهنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارمند بخش اداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کارگر خط تولید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

منجر به چیزی شدن . A dysfunctional family may end up with divorce

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

همانطور که انتظار می رفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

Class dismissed کلاس تموم شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

قبوله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Stop doing your grumpy face عصبی نباش - اخمو نباش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازی کردن - ور رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

a sore spot a subject which someone would prefer not to talk about because it makes them angry or embarrassed موضوعی که باعث ناراحتی یا شرمندگی کسی م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

پیش کشیدن موضوعی _طرح کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توهین آمیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معنی دوم _معنی پنهان _منظور اصلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ذله کردن _آسی کردن