پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
جلوگیری، ممانعت
طفره رونده
بحث برانگیز
چندک زده، گرد شده، خود را جمع کرده
به اعتراف خودش، به گفته ی خودش، معترفا، اقرارا
درواقع، درحقیقت، به گفته ی خود
به اعتراف خودش، به ادعای خودش
ساچمه زن، ( با تفنگ ساچمه ای یا بادی فرق دارد. سلاحی که با فشنگ حاصل از ساچمه و سرب و پاره های فلزات دیگر تغذیه شده و پس از شلیک بدونِ هدف دقیق، به ص ...
از روی دقت، از سر وسواس، از روی احتیاط
کناری، بغلی، بغل دستی، کنار دستی
ادامه یافتن، دوام آوردن، باقی ماندن
فرمانده، مسئول
پیچ و تاب دادن، آب و تاب دادن، آسمان ریسمان بافی، سرهم کردن، ماستمالی کردن، ماله کشی کردن
گرفته، رسیده، نائل شده ( گذشته )
دست یافتن، رسیدن
رسیدن
سخت تلاش کردن
پنهان کردن، مخفی کردن، جاساز کردن، صدای چیزی را در نیاوردن، ماستمالی کردن، ماله کشی کردن
سرزنشگر، نکوهش گر، ایرادگیرنده
اتهام برانگیز، متهم کننده
سرزنشگر، نکوهشگر
احمق، سبک مغز
سابقه ی رادیویی ( مجموعه پیامهای ارسال شده و دریافت شده )
فرمان
کشتن، کشتار
دست اندر کار بودن، دخالت داشتن
مستلزم، دست اندر کار
پوکه خالی، پوکه منفجر شده ( بعد از شلیک گلوله مرمی از سر فشنگ جدا شده و به سمت هدف می رود، و بدنه ی فشنگ که جایگاه باروت است، که با نام پوکه شناخته م ...
متوقف کردن، دست کشیدن، بی خیال شدن، بس کردن
بی خیال شدن، بس کردن، ادامه ندادن
تأثیرگذار، اثرگذار
به این ترتیب بود
لآبالی
افسر عالیرتبه، افسر درجه بالا
گُل درشت
مبنی بر اینکه
مبنی بر اینکه، که نشان می داد
غسّال، مسئول کفن و دفن، مأمور تدفین
مسئول کفن و دفن، مُرده شور
غسالخانه، موسسه تدفین
فرو آمدن، پایین آمدن، فرود آمدن
ناگهانی به جایی رفتن، هجوم بردن، سر کسی/جایی خراب شدن
خراب شدن سر کسی یا جایی
هدایت کردن/شدن
براین باور بودن، معتقد بودن
معافیت از مالیات
آنقدر ها، مثلِ آن ( درمقام مقایسه بین دو چیز )
آنقدرها
دقیق، واضح
چشم باز کرد و خود را . . . دید