پیشنهادهای مجتبی عیوض صحرا (١,٤٩٦)
قلاسنگ، فلاخن، قلماسنگ!
قلاسنگ، فلاخن، ابزاری است که با آن سنگ اندازند یا پرتاب کنند، تیرکمان!
در ماه مبارک رمضان کنایه از کسانی که اولین بار است روزه می گیرند، روزه اولی!
واژه مرکب - تازه سفر کرده، بکر نورد - تازه کار، نوپا، نوشکفته، نوجوان، نوباوه! - نوظهور، پدیده!
موزمار!
موزمار!
موزمار!
تاقال، موزمار!
گوگولی مگولی ( گوگوری مگوری ) ، جِقِل، وروجَک!
موزمار!
موزمار!
تاقال، موزمار!
چاچول گری، زیر و رو کشیدن، ریو ( ریب ) ، خَُِدعه، مکر و حیله، نیرنگ، فریب، تزویر، کَلَک، حقّه، موزمار! - اشتباه، تردید، شک، دودلی
با موزمار دواملایی است - اسم نوعی مار - گرچه در واقع این واژه نام یک میمون کوچک و دم بلند هست: مارموسِت ( مارموزِت ) ! مشکوک، تودار، مرموز - موذی، آ ...
با مارموز دواملایی است - اسم نوعی مار - گرچه در واقع این واژه نام یک میمون کوچک و دم بلند هست: مارموسِت ( مارموزِت ) ! مشکوک، تودار، مرموز - تاقال، ...
معرکه!
قَرق - آواز ماکیان، آواز مرغ گاهی که روی تخم خفته باشد. نام آوا مرغ: قُد قُد! مثل اثر سیاوش کسرایی: از قَرق تا خروسخوان >>> یعنی از قُد قُد تا قوق ...
جِزقِلی، فینگیلی، فِسقِلی!
فنچ، گوگولی مگولی ( گوگوری مگوری ) !
واژه روسی که در فارسی به شکل گوگولی مگولی استفاده می شود که با گوگوری مگوری ( مرکب اتباعی ) دواملایی است - در زبان کودکانه: دوست داشتنی، خواستنی، عز ...
جقل، گوگولی مگولی ( گوگوری مگوری ) !
جقل، گوگولی مگولی ( گوگوری مگوری ) !
ترکیبی از دو واژه: خوش و مَل - مَل:یک نوع پسوند ترکی است - پسوند ترکی اسم ساز که شامل: کوچکی، دلسوزی و دوست داشتنی، شباهت است مثل: پسوند فارسی: ک، ...
اِحراز - جمع حِرز - فراهم کردن، جمع کردن، بدست آوردن، دستیابی - اثبات، ثابت کردن، پایوَر، پایستن - پی بردن، فهمیدن، تشخیص دادن، شناختن ( شناسایی ) ...
سخن یواشکی
لیچار ( ریچار ) !
قَزَن قُورتَکی ( قضا قورتکی ) - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - قَزَن: در خیاطی: یک مجموع قلاب و گیره ( نر و ماده ) معمولا فلزی است که در ...
آراستن!
آبدیده!
این واژه از شیمی به ادبیات راه پیدا کرده: در سری الکتروشیمیایی وقتی بخواهند پوششی به فلزی بدهند تا زنگ نزند با لایه ای فلزی بالاتر ( کاهنده، اکسایش ت ...
جینگیل - جقل!
یِکّاره - یهویی، ناگهان، یکایک!، الکی، قزن قورتکی! - زپرتی، فکستنی!
طُغث ( تُخس ) - سرتق!
سِرتِق - لجاج، لجباز، خیره سر، مُصِر - پُر رُو، یکدنده، کلّه شَق! - آویزون، پاپی شدن! - سرکش گر، ستیزه جو، جنگجو، چالش جو! - طُغث، وِزِّه، آتیشپاره ...
جِقِل - با جیگیل ( جینگیل، دواملایی ) است - کوچولو، فینگیل، فنچ! - عزیز، جیگر، خوشمَل! - شر و شلوغ، وِزِّه!، آتیشپاره!، وَرپریده! - تیز و بز، سریع
هَمپا - همراه، در کنار، یاور، پشتیبان، پا به پا، همگام که فرق می کند با پابه رکاب!
واژه ای فرانسوی ( Process ) - معادل فارسی آن: فرایند، فراگرد!
فَراگَرد - فرا ( پیشوند ) ، گرد ( مصدر گشتن یا گردیدن ) - واژه ای مشتق - روند، رویداد، سیاق، اسلوب، نَسَق، روش، شیوه، مِنوال، نَمَط، رِوال، طریقه، ...
جنبشِ مردمی!
جَنجال!، سردرگمی، دودلی، آشفتگی، آشوب، فتنه، هزاهز، انقلاب! مثال: این سؤال چالش برانگیز است!
آیسِل - واژه ای ترکی و دخترانه - مشتق و ترکیبی از دو کلمه ترکی: آی: ماه، قمر - زیبا، قشنگ، خوشگل - معشوق، محبوب - بانمک، تو دل برو، بامزه، شیرین - شا ...
بُحران، تَنِش - دَرگیری، کَلَنجار، دردسر، دلمشغولی، دغدغه! مثال: امروزه با چالش ( بحران، تنش ) آب روبرو هستیم! - چالشت ( دغدغت! ) چیه؟
کوتاه شده ی: آهسته! کُند، آروم، آهسته، یَواش - کم، اندک، قلیل مثال: بارون آسه آسه می باره>>>> بارون نَم نَم می باره!
آسه!
منحصر به فرد، تک، آس، معرکه! - جولان دادن، تاخت وتاز، ویراژ میده ( ویراژ! )
یکتا، یگانه، بی همتا، آس!، تک، منحصر به فرد!، یکه تاز!
زِپِرتی!، فَکَسَنی ( فَکَستَنی ) !
زِپِرتی!
زِپِرتی!
واژه ای انگلیسی، فرانسوی - نُنُر، تی تیش، فُکُلی، مُزَلَف، سوسول، گوگوری مَگوری، زِپِرتی!