نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
procedure: روال ( کار )
٣ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
massive: ۱ - فیزیکی:سنگین و پرحجم ( چگال ) ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
terrace: آپارتمان های به هم پیوسته آپارتمان ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go missing: گم و گور شدن به طرز مشکوکی گم شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
awe: حیرت When we looked out over the hu ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fight back: جلوی کسی ایستادن مقاومت کردن در برا ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go off: ( happen ( in particular way = go o ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fulfilling: اقناع کننده توجه: "رضایت بخش" یعنی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
throw caution into the wind: دل را به دریا زدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
best thing since sliced bread: بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run away with: تصور غلط داشتن در ارتباط یک موضوع D ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a point of: تمام هم و غم خود را گذاشتن روی چیزی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run through: بررسی اجمالی کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bootstrap: پاشنه کفش خود را ور کشیدن روی پای خ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at expense: به قیمت آبرو و شخصیت کسی هزینه کردن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resent: به کسی بر خوردن Bertha resent the w ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
authority: قدرت قانونی توانایی قانونی اجازه ی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get in the way: دست وپا گیر بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pour: Move down. . . . . Fall [I]. . . . ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revisit: دوباره سراغ چیزی /کسی رفتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leading edge: خط مقدم، پیشرو، جزء اولین ها ( در ی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
forge ahead: بکوب پیش رفتن ( پیشرفت کردن ) تاخت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impede: سنگ اندازی کردن ( در مسیر حل یک مشک ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lie around: پخش و پلا بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
direct deposit: پرداخت مستقیم ( به حساب بانکی شخص د ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dearly: در هر دو حالت ترجمه کنیم - "خیلی" د ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come away: از جایی آمدن ( با این احساس که. . . ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sit back: عقب نشستن و دخالت نکردن بیرون گود ن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coming of age: تازه به بلوغ رسیده، بلوغی، عذب
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reward: Reward پاداش، جایزه ای که بطور خصوص ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come through: ( جواب آزمایش، نتیجه امتحانات، اخبا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch sight of: بالاخره چشمم خورد به. . .
٣ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intimidating: این نوع بازجویی ها ( بازخواست کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tend: انسانها معمولا می ترسند از چیزهایی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
juggle: از پس چند کار همزمان برآمدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pressurized happiness: خنده ی زورکی شادمانی تحت فشار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
insensetiv to: بی احساس نسبت به. , in an age of p ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cater for: خدمات ارایه دادن سرویس دادن تداریک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
open up: باز شدن درب مجازی فرصتی ایجاد شدن ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
severely dressed: بد لباس، خز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
better off: ۱ - پر درآمدتر You will be about �5 ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breakfall: مانع افتادن شدن He's just breaking ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get over: عبور کردن از ( مشکلات، مریضی ) We ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
to all intents and purposes: از هر نظر، از هر جهت، عملا هرجور حس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in name only: فقط اسما رسما ( نه عملا ) It's my ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they'll be luck: خیلی باید خوش شانس باشند که. . . . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's all very well for sb: آره برای او خیلی هم خوبه که. . . ام ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
streets ahead of: سر تر از کسی /چیزی بودن Render is ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heads and shoulders above sb: یک سر و گردن بالاتر از کسی بودن خیل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drift: ناخودآگاه کشیده شدن به سوی. . . . : ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
occupancy: اشغال ( یک پست، شغل / یک مکان ) ۱_ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
come down on someone like a ton of bricks: ( شخصی ) سر کسی آوار شدن ( جهت مواخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
compulsive: ( رفتار ) وسواسی compulsive gamblin ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
build sb up: روحیه دادن به کسی ( با تعریف و تمج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
build sb's hope: ( وقتی امید کمی وجود دارد ) امید دا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
convergent thinker: متفکر همگرا کسی که مثل بقیه فکر می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
divergent thinker: متفکر متفاوت نگر کسی که متفاوت از ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth coming out of your ears: آنقدر زیاد که حتی به گوش تو هم نرسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your ears prink up: گوشش تیز شد به دقت گوش کرد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prink up your ears: گوش خود را تیز کردن با دقت گوش دادن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never fail to: محاله که نتواند. . . در اینجا به ع ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extend: Extend توسعه دادن ( معنوی ) گسترش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expel: Fire :اخراج کردن از یک شغل یا پست س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
performing team: تیم اجرایی یک گروه که کار میدانی و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be known to do sth: مشخص است/بود که. . . . . معلوم است ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep sth from sb: پنهان نگه داشتن ( حرفی، حقیقتی. . ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give the game away: لو دادن از زبان کسی در رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth on your conscience: عذاب وجدان داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live with sth: پذیرفتن ( حقیقت تلخ )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gross generalization: همه را به یک چوب راندن تعمیم نادرست
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make out: ۱ - به سختی دیدن به سختی شنیدن به س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make up for: Make up for ( جبران معنوی ) ( با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cult film: یک فیلم برای مخاطبینی با فرهنگ خاص ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
near thing: نجات معجزه آسا The car just missed ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
close thing: A close/near thing نجات معجزه آسا T ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dread to think: می ترسم حتی بهش فکر کنم جرات نمیکن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for reasons best known to himself: به دلایلی که خودش می داند خودش بهتر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what planet are you on: از کدام سیاره آمدی؟ مثل اینکه دریک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
squeeze sth out of sb: چلوندن و گرفتن چیزی از کسی They ma ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the glare of media: در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
glare of publicity: در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be in the bag: توی جیبم است توی مشت من هست ( یعنی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hard pushed to do sth: کار سختیه که بخواهیم ( فلان کار را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a toss up: شانسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no stopping sb: هیچ چیزی نمی تواند او را متوقف کند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff: Stiff سفت که قابلیت شل شدن را هم دا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lazy day: روز توام با بی حالی . i spent a laz ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
boil the kettle: جوش آوردن کتری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soapy water: Soapy water آب کف آلود، کف Hand was ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold off: ( باران ) موقتا بند آمدن ۲ - موقتا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
already: با تشکر و قدردانی از کابر گرامی میث ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
there's no such thing: چنین چیزی نیست امکان ندارد جنین چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ther's no such thing as a free lunch: چیزی به نام ناهار رایگان وجود ندارد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reluctant shopper: خریدار مشکل پسند
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explode the myth: تابو شکنی کردن The programme sets o ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wind blows sand into your eyes: بوسیله ی باد شن در چشم رفتن Wind bl ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall to one's death: سقوط منجر به مرگ داشتن ( از کوه ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
operator: کارپرداز مسوول ارایه ی خدمات یک ماش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit it off: این بچه ها خوب با هم اخت شدند در مه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit it off: من واقعا اخت نشدم با دوستاش
٤ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burst: ما زدیم زیر خنده/ما ترکیدیم از خنده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn of events: ۱ - چرخش روزگار ۲ - ورق برگشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
strand line: در راه ماندن غافلگیر شدن ( در طوفان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give away: افشای راز ، لو دادن ، داد می زند. . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get underway: راه افتادن ( پروژه ، کار. . . )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
frothing water: آب های خروشان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in droves: فوج فدج ، گله گله، دسته دسته، خیل خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in droves: فوج فدج ، گله گله، دسته دسته، خیل خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
part with: جدا شدن از چیزی دل کندن از. . . از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
touch and go: در حاله ای از ابهام قرار دارد نامعل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catch death: از سرما سده کردن سرمای شدید خوردن c ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring home: حالی کردن، توی مخ کردن، فهماندن The ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gory: ( فیلم ، صحنه، . . . ) حاوی خشونت ، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call for: ( فریاد می زنند ) مطالبه می کنند : ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
birth order: بچه ی چندم ( یک خانواده ) What's y ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tendency: Have a tendency to. عادت داشتن به H ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring out the best in somebody: تمام بدی ها/خو بی های کسی را رشد دا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good w: با مردم خوب بودن مردم دار بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give in to: تسلیم خواسته های کسی شدن تن دادن به
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get away with: ۱ - ( تنبیه ) قسر در رفتن ( بدون تن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take mind off: ذهن را از چیزی آزاد کردن دغدغه ی چی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take your time: لفتش دادن خیلی طولش دادن Alf took h ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
build on: اساس کار را بر. . . . . نهادن سنگ ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is something in it: در حرف های او نکته ای وجود دارد در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be out of lunch: به روز نبودن دانش ( کسی )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i couldn't agree more: به شدت باهات موافقم شدیدا باهات موا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get the wrong end of the stick: I got it the wrong way من *بد برداش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
uncharacteristically: بر خلاف معمول که ازش بعید بود که از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grow into: به تدریج تبدیل شدن به
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
difficult child: بچه ی سرسخت بچه ی مهار نشدنی بچه لج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get through to sb: یکی از معانی get به معنی رسیدن ( به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
destined: قسمتش بوده است خدا براش خواسته
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have the time of one's life: زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have the time of one's life: زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mess around: ( بی هدف ) ور رفتن ( با چیزی )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have more money than sense: غیر منطقی پول خرج کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live life in the fast lane: زندگی پر زرق و برق داشتن زندگی لاکچ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not come cheap: ارزان در نمی آید Michelin - star re ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get something off your chest: خود را خالی کردن چیزی که مدت ها در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're not your usual self: آدم همیشگی نیستی خود همیشگیت نیستی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pick up a bug: گرفتن مریضی گرفتن ( بیماری مسری ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick up a bug: گرفتن مریضی گرفتن ( بیماری مسری ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
afterthought: فکر بهتر راهکار ثانویه باز اندیشی ط ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integrate: بخشی از . . . ( تیم، اجتماع، گروه ) ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impede: impede. مانع ( پیشرفت، موفقیت. . . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintain crew: تیم تعمیر و نگهداری ( مسول تعمیر و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintain staff: کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintainance crew: تیم تعمیر و نگهداری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintainance staff: کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eat out of someone's hand: مرید کسی شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shore up: سرپا نگه داشتن ( اقتصاد، شرکت. . . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
greatest thing scince sliced bread: بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
render: ۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
might as well: شاید بهتره که. . . ( انتخاب بین بد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the pace of the slowest: کند پیش رفتن ( فایده ای نداشتن )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
far off look: نگاه فکورانه نگاه دور اندیشانه نگاه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their feet keep moving on the spot: حواسشون به کار خودشان است ( به چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meet a debt: تامین کردن هزینه هاmeet a cost/expe ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meet a cost: پرداختن هزینه ها تامین کردن مخارج
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meet a goal: رسیدن به هدف دست یافتن به مقصود بدس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
health professions: مشاغل حوزه ی سلامت ( از قبیل رادیول ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
admittedly: مسلما قبول دارم که اذعان می کنم که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
level playing field: میدان رقابت برابر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
other than: ۱ - اگر قبل ازother thanجمله ی منفی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a fair size amount distance: Fair=نسبتا قابل ملاحظه A Fair perce ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fair percentage: نسبتا قابل توجه A Fair percentage o ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make heavy weather of sth: مته به خشخاش گذاشتن وسواس زیادی به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sb sth by storm: مثل برق و باد تسخیر کردن کسی/چیزی/ج ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sustainable: محیط زیست محور منطبق با محیط زیست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rose is a rose is a rose: خوب، خوب است. بد هم بد است گل ذاتش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be best pleased: خیلی هم خوشش نیست از اینکه، ، ، هم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mad scramble: شیر تو شیر - بل بشو
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in contention: Be in content ( for sth ) رقیب محس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
striking distance: در فاصله بسیار نزدیک ( از یک شخص یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come off worse: بدترین ها/بهترین ها اتفاق افتادن کم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hold one's own: ( ورزش ) پا یا پای پیش رفتن ( با یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the sky is the limit: اگر آسمان حد و مرزی داره اینم داره! ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go off without a hitch: ( happen ( in particular way = go o ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mud sticks: اعتبار خدشه دار شده وجهه ی خر اب شد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drive work run slog oneself into ground: Work yourself into the ground سخت ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beyond me: به حالت اعتراض و تعجب ) نمی فهمم، م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blogosphere: حوزه ی وبلاگ نویسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
desperate: ( شرایط، اقدامات، تلاش ها ) مایوس ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jog one's memory: زنده کردن خاطرات Maybe this picture ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
streaming: در حال پخش ، در حال اجرا پخش ( اجرا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
late majority: اکثریت دنباله رو کسانیکه وقتی میبین ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
account for: به حساب آمدن، محسوب شدن، تشکیل دادن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
uptake: نرخ مقبولیت ( یک کالا یا خدمات )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
millenials: نسل هزاره ( ۱۹۸۰ - ۲۰۰۰ ) معادل۱۳۶۰ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
millenials: نسل هزاره ( ۱۹۸۰ - ۲۰۰۰ ) معادل۱۳۶۰ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
severance: ۱ - پاداش پایان خدمت ۲ - انفصال از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take credit: Take credit for تشویق شدن به خاطر G ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take priority over: اولویت قائل شدن برای ، اولویت دادن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take priority over: اولویت قائل شدن برای ، اولویت دادن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
even so: حتی اگر چنین باشد Some women worked ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
even then: حتی پس از آن هم You can study and s ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
far from: دور از ( واقعیتِ ) . . . دور از ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in line with: به موازاتِ. . . پا به پای، همراه ب ...
٤ ماه پیش