نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
language: طرز صحبت کردن Watch your language م ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squeeze: رقبا را از صحنه رقابت خارج کردن کنا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peacefully: بطور مسالمت آمیز The marches seem ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have the last laugh: پوز کسی را زدن روی کسی را کم کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discourse: مباحثات شیرین شب و روزها را کوتاه م ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get in the way of: دست و پا گیر بودن توی دست وپا بودن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
even so: حتی اگر چنین باشد Some women worked ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
if all else fails: اگر تمام راه ها به بن بست برسد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
global: همه جانبه، که همه ی جنبه ها و زوایا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have feelings for sb: نسبت به کسی حال جذب داشتن نسبت به ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all time: بالا ترین /پایین ترین حد از هر زمان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spark: جرقه ی خاطره ای را در ذهن کسی زدن ب ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
impede: impede. مانع ( پیشرفت، موفقیت. . . ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
integrate: بخشی از . . . ( تیم، اجتماع، گروه ) ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get hammered: مست خراب شدن get drunk=
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
even then: حتی پس از آن هم You can study and s ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose sleep over something: ( از فرط نگرانی ) از خواب و خوراک ا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come to be: Come to be = start to be
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lingering: ادامه دار، کش دار ، ( بوسه ) آبدار ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
colony: گروه هم نوع مقیم جامعه ی. . . مقیم ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
buoyant: ( اقتصاد ) پویا buoyant economy/mar ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cherish: ۱_ بطور مجازی ( در ذهن ) نگهداشتن " ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cash flow: گردش پول
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
exude: از خود ساطع کردن ، از خود نشان دادن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stow: سر جای خودش گذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snow under: یک خروار کار سر کسی ریخته بودن John ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take over: جایگزین شدن ، جای چیزی را گرفتن phr ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff: Stiff سفت که قابلیت شل شدن را هم دا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
juggle: از پس چند کار همزمان برآمدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sound out: نظر کسی را پرسین نظر سنجی کردن ( در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
beyond me: به حالت اعتراض و تعجب ) نمی فهمم، م ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
far from: ( مجازی ) فرسنگها دور تر از. . . . ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
call for: ( فریاد می زنند ) مطالبه می کنند : ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look like: look like something به نظر می رسد ا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
render: ۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rip off: گران فروشی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tend: گرایش ذاتی شان است که. . . ذاتا. . ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tip the balance: ( Tip the balance ( in sb's favour ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drown one's sorrows in drink: برای فراموش کردن غم و اندوه مشروب خ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
induce: مجاب کردن Nothing would induce me ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go about: رفتن سراغ ( کاری )
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
street market: چند شنبه بازار ( دو شنبه بازار، سه ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
procedure: روال ( کار )
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
massive: ۱ - فیزیکی:سنگین و پرحجم ( چگال ) ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
terrace: آپارتمان های به هم پیوسته آپارتمان ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go missing: گم و گور شدن به طرز مشکوکی گم شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
awe: حیرت When we looked out over the hu ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fight back: جلوی کسی ایستادن مقاومت کردن در برا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go off: ( happen ( in particular way = go o ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fulfilling: اقناع کننده توجه: "رضایت بخش" یعنی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
throw caution into the wind: دل را به دریا زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
best thing since sliced bread: بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run away with: تصور غلط داشتن در ارتباط یک موضوع D ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a point of: تمام هم و غم خود را گذاشتن روی چیزی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run through: بررسی اجمالی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bootstrap: پاشنه کفش خود را ور کشیدن روی پای خ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at expense: به قیمت آبرو و شخصیت کسی هزینه کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resent: به کسی بر خوردن Bertha resent the w ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
authority: قدرت قانونی توانایی قانونی اجازه ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get in the way: دست وپا گیر بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pour: Move down. . . . . Fall [I]. . . . ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revisit: دوباره سراغ چیزی /کسی رفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leading edge: خط مقدم، پیشرو، جزء اولین ها ( در ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
forge ahead: بکوب پیش رفتن ( پیشرفت کردن ) تاخت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impede: سنگ اندازی کردن ( در مسیر حل یک مشک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lie around: پخش و پلا بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
direct deposit: پرداخت مستقیم ( به حساب بانکی شخص د ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dearly: در هر دو حالت ترجمه کنیم - "خیلی" د ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come away: از جایی آمدن ( با این احساس که. . . ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sit back: عقب نشستن و دخالت نکردن بیرون گود ن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coming of age: تازه به بلوغ رسیده، بلوغی، عذب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reward: Reward پاداش، جایزه ای که بطور خصوص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come through: ( جواب آزمایش، نتیجه امتحانات، اخبا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch sight of: بالاخره چشمم خورد به. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intimidating: این نوع بازجویی ها ( بازخواست کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tend: انسانها معمولا می ترسند از چیزهایی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
juggle: از پس چند کار همزمان برآمدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pressurized happiness: خنده ی زورکی شادمانی تحت فشار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
insensetiv to: بی احساس نسبت به. , in an age of p ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cater for: خدمات ارایه دادن سرویس دادن تداریک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
open up: باز شدن درب مجازی فرصتی ایجاد شدن ر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
severely dressed: بد لباس، خز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
better off: ۱ - پر درآمدتر You will be about �5 ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breakfall: مانع افتادن شدن He's just breaking ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get over: عبور کردن از ( مشکلات، مریضی ) We ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
to all intents and purposes: از هر نظر، از هر جهت، عملا هرجور حس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in name only: فقط اسما رسما ( نه عملا ) It's my ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they'll be luck: خیلی باید خوش شانس باشند که. . . . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's all very well for sb: آره برای او خیلی هم خوبه که. . . ام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
streets ahead of: سر تر از کسی /چیزی بودن Render is ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heads and shoulders above sb: یک سر و گردن بالاتر از کسی بودن خیل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drift: ناخودآگاه کشیده شدن به سوی. . . . : ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
occupancy: اشغال ( یک پست، شغل / یک مکان ) ۱_ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
come down on someone like a ton of bricks: ( شخصی ) سر کسی آوار شدن ( جهت مواخ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
compulsive: ( رفتار ) وسواسی compulsive gamblin ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
build sb up: روحیه دادن به کسی ( با تعریف و تمج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
build sb's hope: ( وقتی امید کمی وجود دارد ) امید دا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
convergent thinker: متفکر همگرا کسی که مثل بقیه فکر می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
divergent thinker: متفکر متفاوت نگر کسی که متفاوت از ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth coming out of your ears: آنقدر زیاد که حتی به گوش تو هم نرسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your ears prink up: گوشش تیز شد به دقت گوش کرد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prink up your ears: گوش خود را تیز کردن با دقت گوش دادن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never fail to: محاله که نتواند. . . در اینجا به ع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extend: Extend توسعه دادن ( معنوی ) گسترش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expel: Fire :اخراج کردن از یک شغل یا پست س ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
performing team: تیم اجرایی یک گروه که کار میدانی و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be known to do sth: مشخص است/بود که. . . . . معلوم است ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep sth from sb: پنهان نگه داشتن ( حرفی، حقیقتی. . ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give the game away: لو دادن از زبان کسی در رفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth on your conscience: عذاب وجدان داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live with sth: پذیرفتن ( حقیقت تلخ )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gross generalization: همه را به یک چوب راندن تعمیم نادرست
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make out: ۱ - به سختی دیدن به سختی شنیدن به س ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make up for: Make up for ( جبران معنوی ) ( با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cult film: یک فیلم برای مخاطبینی با فرهنگ خاص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
near thing: نجات معجزه آسا The car just missed ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
close thing: A close/near thing نجات معجزه آسا T ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dread to think: می ترسم حتی بهش فکر کنم جرات نمیکن، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for reasons best known to himself: به دلایلی که خودش می داند خودش بهتر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what planet are you on: از کدام سیاره آمدی؟ مثل اینکه دریک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
squeeze sth out of sb: چلوندن و گرفتن چیزی از کسی They ma ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the glare of media: در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
glare of publicity: در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be in the bag: توی جیبم است توی مشت من هست ( یعنی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hard pushed to do sth: کار سختیه که بخواهیم ( فلان کار را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a toss up: شانسی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no stopping sb: هیچ چیزی نمی تواند او را متوقف کند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff: Stiff سفت که قابلیت شل شدن را هم دا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lazy day: روز توام با بی حالی . i spent a laz ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
boil the kettle: جوش آوردن کتری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soapy water: Soapy water آب کف آلود، کف Hand was ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold off: ( باران ) موقتا بند آمدن ۲ - موقتا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
already: با تشکر و قدردانی از کابر گرامی میث ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
there's no such thing: چنین چیزی نیست امکان ندارد جنین چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ther's no such thing as a free lunch: چیزی به نام ناهار رایگان وجود ندارد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reluctant shopper: خریدار مشکل پسند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explode the myth: تابو شکنی کردن The programme sets o ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wind blows sand into your eyes: بوسیله ی باد شن در چشم رفتن Wind bl ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall to one's death: سقوط منجر به مرگ داشتن ( از کوه ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
operator: کارپرداز مسوول ارایه ی خدمات یک ماش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit it off: این بچه ها خوب با هم اخت شدند در مه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit it off: من واقعا اخت نشدم با دوستاش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burst: ما زدیم زیر خنده/ما ترکیدیم از خنده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn of events: ۱ - چرخش روزگار ۲ - ورق برگشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
strand line: در راه ماندن غافلگیر شدن ( در طوفان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give away: افشای راز ، لو دادن ، داد می زند. . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get underway: راه افتادن ( پروژه ، کار. . . )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
frothing water: آب های خروشان
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in droves: فوج فدج ، گله گله، دسته دسته، خیل خ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in droves: فوج فدج ، گله گله، دسته دسته، خیل خ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
part with: جدا شدن از چیزی دل کندن از. . . از ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
touch and go: در حاله ای از ابهام قرار دارد نامعل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catch death: از سرما سده کردن سرمای شدید خوردن c ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring home: حالی کردن، توی مخ کردن، فهماندن The ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gory: ( فیلم ، صحنه، . . . ) حاوی خشونت ، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call for: ( فریاد می زنند ) مطالبه می کنند : ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
birth order: بچه ی چندم ( یک خانواده ) What's y ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tendency: Have a tendency to. عادت داشتن به H ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring out the best in somebody: تمام بدی ها/خو بی های کسی را رشد دا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good w: با مردم خوب بودن مردم دار بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give in to: تسلیم خواسته های کسی شدن تن دادن به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get away with: ۱ - ( تنبیه ) قسر در رفتن ( بدون تن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take mind off: ذهن را از چیزی آزاد کردن دغدغه ی چی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take your time: لفتش دادن خیلی طولش دادن Alf took h ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
build on: اساس کار را بر. . . . . نهادن سنگ ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is something in it: در حرف های او نکته ای وجود دارد در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be out of lunch: به روز نبودن دانش ( کسی )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i couldn't agree more: به شدت باهات موافقم شدیدا باهات موا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get the wrong end of the stick: I got it the wrong way من *بد برداش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
uncharacteristically: بر خلاف معمول که ازش بعید بود که از ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grow into: به تدریج تبدیل شدن به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
difficult child: بچه ی سرسخت بچه ی مهار نشدنی بچه لج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get through to sb: یکی از معانی get به معنی رسیدن ( به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
destined: قسمتش بوده است خدا براش خواسته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have the time of one's life: زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have the time of one's life: زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mess around: ( بی هدف ) ور رفتن ( با چیزی )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have more money than sense: غیر منطقی پول خرج کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live life in the fast lane: زندگی پر زرق و برق داشتن زندگی لاکچ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not come cheap: ارزان در نمی آید Michelin - star re ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get something off your chest: خود را خالی کردن چیزی که مدت ها در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're not your usual self: آدم همیشگی نیستی خود همیشگیت نیستی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pick up a bug: گرفتن مریضی گرفتن ( بیماری مسری ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick up a bug: گرفتن مریضی گرفتن ( بیماری مسری ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
afterthought: فکر بهتر راهکار ثانویه باز اندیشی ط ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integrate: بخشی از . . . ( تیم، اجتماع، گروه ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impede: impede. مانع ( پیشرفت، موفقیت. . . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintain crew: تیم تعمیر و نگهداری ( مسول تعمیر و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintain staff: کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintainance crew: تیم تعمیر و نگهداری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintainance staff: کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eat out of someone's hand: مرید کسی شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shore up: سرپا نگه داشتن ( اقتصاد، شرکت. . . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
greatest thing scince sliced bread: بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
render: ۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
might as well: شاید بهتره که. . . ( انتخاب بین بد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the pace of the slowest: کند پیش رفتن ( فایده ای نداشتن )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
far off look: نگاه فکورانه نگاه دور اندیشانه نگاه ...
١٠ ماه پیش