علی ماشا اله زاده

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
maintain staff١١:٢١ - ١٤٠١/٠٦/٢٠کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهداری ( یک دستگاه، ساختمان ، کارگاه. . . . )گزارش
0 | 0
maintain crew١١:١٩ - ١٤٠١/٠٦/٢٠تیم تعمیر و نگهداری ( مسول تعمیر و نگهداری یک ساخنمان ، کارگاه ، دستگاه. . . . )گزارش
0 | 0
awe١١:٠٨ - ١٤٠١/٠٦/٢٠حیرت When we looked out over the huge canyon, we were filled with awe. وقتی به دره بزرگ نگاه کردیم، پر از حیرت بودیم He felt great awe for the lands ... گزارش
2 | 0
impede٠٩:٣١ - ١٤٠١/٠٦/٢٠impede. مانع ( پیشرفت، موفقیت. . . ) شدن prevent. مانع ( خسارت، تصادف، جراحت. . . ) شدن Impedeبار معنایی منفی دارد Preventبار معنایی مثبت داردگزارش
14 | 0
integrate١٩:٠٨ - ١٤٠١/٠٦/١٨بخشی از . . . ( تیم، اجتماع، گروه ) . . . . شدن ( فعل لازم ) خود را ( با جمع ) وفق دادن ( فعل متعدی ) کسی را وارد جمع کردنگزارش
9 | 0
pout١٦:٤٨ - ١٤٠١/٠٦/١٧فعل : تو لب رفتن، عنق بودن، اخم کردن اسم: لب و لوچه ی آویزان صفت : ( لب و لوچه ) آویزان. in pout Amelia seemed to pout, playing with a salt shaker. ... گزارش
2 | 0
adversity١٥:٥٥ - ١٤٠١/٠٦/١٧ناملایمات دوران سختی شرایط سخت His courage in the face of adversity شجاعتش در مواجهه با ناملایمات Adversity is a good [great] schoolmaster. شرایط ... گزارش
5 | 0
afterthought٠٩:٥١ - ١٤٠١/٠٦/١٦فکر بهتر راهکار ثانویه باز اندیشی طرحی نو ( بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم )گزارش
9 | 1
pick up a bug١٨:١٣ - ١٤٠١/٠٦/١٥گرفتن مریضی گرفتن ( بیماری مسری ) گرفتن ( بیماری واگیر دار )گزارش
9 | 0
going cheap١٤:٤١ - ١٤٠١/٠٦/١٥ارزان بودن ( ارزان ارایه شدن ) به قیمت ارزان برای فروش گذاشته شدنگزارش
2 | 0
downward spiral١٤:٢٣ - ١٤٠١/٠٦/١٥سیر نزولی /سراشیبی This year's downward spiral of house prices has depressed the market سیر نزولی قیمت مسکن، بازار را راکد کرده است. The country's e ... گزارش
2 | 0
in arrears١٤:١١ - ١٤٠١/٠٦/١٥be in arrears with قسط عقب افتاده داشتن/معوقات داشتن تفاوت زبان انگلیسی با فارسی: در انگلیسی ( هستم ) می گویند در فارسی ( دارم ) می گویند I'm in arre ... گزارش
0 | 0
arrears١٤:٠٣ - ١٤٠١/٠٦/١٥قسط عقب افتاده rent/mortgage/tax arrears اقساط عقب افتاده ی اجاره خانه/اقساط عقب افتاده وام مسکن We’ve got 3 months' arrears to pay. ما قسط عقب افتا ... گزارش
2 | 0
get something off your chest١٦:٢٢ - ١٤٠١/٠٦/١٤خود را خالی کردن چیزی که مدت ها در سینه داشتی را گفتنگزارش
14 | 0
not come cheap٢٢:٤٦ - ١٤٠١/٠٦/١٣ارزان در نمی آید Michelin - star restaurants don't come cheap رستوران میشلن استار ارزان در نمی آید ( گران است )گزارش
2 | 0
think nothing of٢٢:٣٥ - ١٤٠١/٠٦/١٣هیچی حساب کردن چیزی عادی دانستن چیزی ( که از نظر همه غیر عادی است ) He think nothing of spending $100 just on a night out او هیچی حساب می کند خرج کر ... گزارش
0 | 0
live life in the fast lane٢٢:٣٠ - ١٤٠١/٠٦/١٣زندگی پر زرق و برق داشتن زندگی لاکچری داشتن زندگی با امکانات مدرن داشتنگزارش
2 | 1
go without٢١:١٦ - ١٤٠١/٠٦/٠٨نخوردن ( پرهیز کردن ) Try and go without sugary drinks سعی کن نوشابه های قندی نخوری در انگلیسی برای هر منظور یک لغت مجزا دارند نخوردنnot to eat, پره ... گزارش
5 | 0
in the red٠٩:٥٧ - ١٤٠١/٠٦/٠٨زیان ده ضرر ده This is the airline’s fourth straight year in the red این چهرمین سال زیان ده بودن این خط پروازی است. این چهارمین سال است که ای خط هوا ... گزارش
0 | 0
be in for a treat١٥:٤٣ - ١٤٠١/٠٦/٠٥انتظار یک واقعه ی خوب را کشیدن در انتظار یک واقعه خوب بودنگزارش
0 | 0
chase away٠٧:٢٢ - ١٤٠١/٠٦/٠٥رد کسی کردن ( که بترسد فرار کند ) دنبال کسی دویدن ( که بترسد فرار کند ) کیش دادن کسیگزارش
5 | 1
bite one s head off٢٣:٣٥ - ١٤٠١/٠٦/٠٤کله ی کسی را خوردن ( از بس داد و بیداد و اعتراض کرد )گزارش
0 | 0
walk out١٨:٤٠ - ١٤٠١/٠٦/٠٤۱ - به نشانه اعتراض ترک کردن ( جلسه. . . . ) ۲ - ترک کردن زندگی زناشویی ( با کسی )گزارش
0 | 0
flattered١٠:٠٦ - ١٤٠١/٠٦/٠٤شرمنده کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که در حق ما کرده ) بدهکار کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که شاید شایسته اش نبودیم )گزارش
2 | 1
have the time of your life٠٧:٣٧ - ١٤٠١/٠٦/٠٤زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمون خوش می گذره )گزارش
2 | 0
have the time of one's life٠٧:٣٥ - ١٤٠١/٠٦/٠٤زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمون خوش می گذرد ( )گزارش
9 | 0
self doubt٢٠:٠٥ - ١٤٠١/٠٦/٠٢که به خودش هم شک دارد he is the kind of people who is self doubt او از اون نوع آدم هایی هست که به خودش هم شک داردگزارش
0 | 1
get through to sb٠٨:١٠ - ١٤٠١/٠٥/٣٠یکی از معانی get به معنی رسیدن ( به جایی می باشد ) : get through to sb رساندن خط تلفن به کسی ، وصل شدن به کسی رساندن خودمان به کسی ( با تلاش بسیار ) ... گزارش
0 | 0
trip up٠٧:٢١ - ١٤٠١/٠٥/٢٧۱ - زیر پایی گرفتن، پشت پا زدن ۲ - پشت پا خوردن، پایمان به جایی گیر کردن to hit something with your foot so that you fall, or to make someone do this ... گزارش
0 | 0
uncharacteristically١٨:٥٥ - ١٤٠١/٠٥/٢٦بر خلاف معمول که ازش بعید بود که از شخصیتی مثل تو انتظار نمی رفت که از همچین کسی/چیزی انتظار نمی رفتگزارش
7 | 0
get the wrong end of the stick٠٠:٠٦ - ١٤٠١/٠٥/٢٦I got it the wrong way من *بد برداشت کردم* ( و دلخور شدم ) I got the wrong end of the stick من *اشتباه برداشت کردم* ( ولی دلخور نشدم )گزارش
14 | 0
fair enough١٠:٣٥ - ١٤٠١/٠٥/٢٣به اندازه ی کافی عادلانه است I'll trade you my tennis racket for your skates. " "Okay, fair enough. " من راکت تنیسم را با اسکیت تو معامله میکنم. قبو ... گزارش
2 | 0