تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

to rule over them بر آنها حکومت کند

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

Free speech had been oppressed in his country . . آزادی بیان در کشور او سرکوب شده بود.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

worthy of respect . . شایسته احترام

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

When his company went out of business, he faced it with dignity . . زمانیکه شرکتش از کسب وکار افتاد، او با وقار با آن روبرو شد. . . به معنی ورشک ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

After eating only a meager amount of food, she suffered from malnutrition . . بعد از خوردن مقدار ناچیزی از غذا، او از سوء تغذیه رنج برد

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

not getting دریافت نمی شود

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

splits in half به دو نیم تقسیم می شود

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

To strive is to struggle

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاهی مترادف با funny میشه ترجمه بشه . . In my small world, things can be absolutely Bizarre در دنیای کوچکم، چیزها میتونن کاملا مسخره باشند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

bizarre املای صحیح این کلمه هست به معنی عجیب و غریب. . غیر مانوس . وهمی . . اما در جمله زیر به معنی funny و مسخره هست In my small world, things ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

protists was the first life form on Eart تک یاخته ها اولین شکل حیات روی زمین بوده اند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Protis's tiny body is made up of one single cell بدن ریز تک یاخته از یک سلول ساخته شده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

He felt very vulnerable when he was stranded in the desert . . او زمانیکه در صحرا سرگردان شد احساس آسیب پذیری بسیاری داشت.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

tiny plant that attaches to another animal to get food گیاه کوچکی که برای به دست آوردن غذا به حیوان دیگری می چسبد. . . در این جمله به معنی چسبیدن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The nucleus is made up of many tiny particles هسته از ذرات کوچک بسیاری تشکیل شده است . . . اینجا به معنی ذرات است

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

no limit . بدون محدودیت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

It has a rough texture بافت خشن و زبری دارد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

no sense to me برای من بی معنی است. . هیچ درکی ندارم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

ran home به سمت خانه دوید

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

floated out شناور شد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

began the Quest to find his way home تلاش برای پیدا کردن راه خانه اش را آغاز کرد . . اینجا به معنی تلاش کردن . . . . یا جستجو برای پیدا کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

He climbed on روی آن سوار شد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در نزدیکی . . whenever, the fungus was in close to the bacteria, the bacteria died . . هر بار که قارچ در نزدیکی باکتری بود، باکتری میمرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

انگیزه لحظه ای . . he had an Impulse to examine . . انگیزه لحظه ای برای بررسی داشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرگ بار . . An infection caused by the bacteria was often Terminal . . عفونتی که توسط باکتری رخ میداد اغلب مرگ بار بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

the visitors scored the winning goal. تیم مهمان گل پیروزی بخش را به ثمر رساند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

The development of plants رشد گیاهان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

he proceeds with haste او با عجله حرکت می کند در این جمله proceeds همان proceed است، به معنی ادامه دادن، که s شخص سوم رو گرفته. اما proceeds که فقط ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

I've ever had من تا به حال داشته ام This strawberry is the best I’ve ever had. این بهترین توت فرنگی است که تا به حال خورده ام ( داشته ام )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی اوقات آسان ترین ترجمه می شه . the cheapest way was not always the best . آسان ترین راه ها همیشه بهترین نیستند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

legislating قانون گذاری . . . . تصویب کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

recycle bin= garbage can هر دو مترادف هستند به معنی سطل زباله

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

to get . . . . ترغیب کردند . در جمله زیر به معنی ترغیب کردن ترجمه می شن . to get people to play the game مردم را برای انجام بازی ترغیب کنند