تقی قیصری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geological feature: [علوم زمین] عارضه ی زمینی؛ عارضه ی ...

٢ روز پیش

ثبت حداقل حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meticulously: با نهایتِ دقت؛ با دقتِ تمام

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go around: به سراغ چیزی رفتن. مثال: It shoul ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade off: ترجیح بر اساس سود و زیان؛ صرف نظر ک ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eminently: آشکارا؛ به روشنی؛ به طور بدیهی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamics: سِیر؛ سِیرِ زمانی؛سِیرِ تاریخچه ای

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intuitive: احساسی؛ استنباطی؛ سهل انگارانه؛ برد ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streamline: [صفت به شکل streamlined] مستقیم؛ بی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tailored: خوردانده شده، به تن ( کسی ) دوخته ش ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colossal: فاحش؛ بارز colossal mistake = خطای ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loosely: به معنای غیردقیق؛ با مسامحه؛ به تعب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: معتبر؛ مطمئن؛ موثق؛ قابل اتکا؛ قابل ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eradication: ریشه کنی؛ نابودی کامل

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خانک: کاربرد نمونه ی معانی زیر را در ادبی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weldable: [متالورژی] جوش پذیر؛ دارای قابلیت ج ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

machinable: [مهندسی مکانیک] خوش تراش؛ دارای قاب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arachnoid mater: پرده ی عنکبوتیه؛ پرده ای بین جمجمه ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام، من در ترجمه‌ی این‌گونه متن‌ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

law of clouser: املای واژه نادرست نوشته شده است. ام ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

orthographic view: [نقشه کشی] نمای متعامد؛ نمای قائم ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: انبارش؛ دِپو کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orientation tolerance: [مهندسی مکانانیک] تولرانس جهت نما؛ ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade off: ۱ - [اسم] هزینه ی فرصت؛ یعنی هزینه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

co author: نویسنده ی هم کار؛ هم قلم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrubbed: بْرُس زدن؛ شستن با مواد شوینده، همر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learning by doing: یادگیری عملی؛ یادگیری تجربی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

printers: ۱ - چاپ خانه ۲ - چاپ گرها

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

epimedium: [گیاه شناسی] بز شاخ دار، گِرده لیوه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlying: عِلّی؛ عامل زمینه ساز

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representativeness: [آمار] نمایه پذیری؛ قابلیت مشت نمون ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: مشارکتی؛ مشارکت جویانه؛ فرهنگ مبتنی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: تجزیه، جزءبه جزء کردن، تجزیه به اجز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liberal: زیادتر از معمول؛ دست ودل بازانه مثا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diversity: ( معنی ضمنی ) : �رفع تبعیض�. در قوا ...

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matchmaking: [کسب وکار] همتایابی؛ جوریابی،

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matchmaking: [کسب وکار] همتایابی؛ جوریابی،

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equitable: قابل تسهیم ( به صورت سهام شرکتی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثمن: reward

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint venture: مشارکت انتفاعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spaying: عقیم کردن، اخته کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neutering: عقیم کردن، خارج کردن رَحِم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for the sake of: محضِ خاطرِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: محضِ خاطرِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discussion group: گروه هم اندیشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discussion group: گروه هم اندیشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

esprit de corps: روح رفاقت، روحیه ی تیمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

esprit de corps: روح رفاقت، روحیه ی تیمی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cartel minded: با ذهنیت کارتلی، با ذهنیت انحصارگری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

factorial costs: هزینه ی عوامل تولید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

witty book: نشریه ی فکاهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

splintered: داغان شده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general accounting office: دیوان کل محاسبات ( امریکا )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given: معلومات ( مسأله )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obscurantism: حقیقت پوشی وارونه نمایی تیره گری ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surveillance: ۱ - تجسس ۲ - پی جویی ۳ - ارزیابی دو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: به منصه ی ظهور رسیدن، به عرصه رسیدن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guesswork: حدس ورزی ( نوعی روش مسأله گشایی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guesswork: حدس ورزی ( نوعی روش مسأله گشایی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

argument: توجیه This shows how we can get mo ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hook on: اقتباس، گرفتن ( ایده ی جدید ) "hoo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixing: تعمیر، درست کردن، ترمیم کردن، روبه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solutioneering: خام دستی، خام کاری Solutioneering i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wacky: ابلهانه، احمقانه، مزخرف no matter ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scratched: خش دار، خش خورده، خراش دار، مخطّط s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daunting: حوصله بر، انتخاب دشوار ( از نظر ذهن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come about: به بار آمدن، حاصل شدن Some great ch ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breach: ترکیده گی، سوراخ شدن ( لوله ) [بر ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elegant: جالب، چشم نواز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: پذیرا شدن ( جبهه نگرفتن در برابر چی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tackle a problem: اقدام به حل مسأله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tackle a problem: اقدام به حل مسأله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: فریبنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interrogate: [داده پردازی] تبادل داده، سیگنال گی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: [داده پردازی] تبادل داده، سیگنال گی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crops: ۱ - غلات، ۲ - محصولات کشاورزی، ۳ - ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick up tool: چوب برچین ( ابزار دسته داری شبیه �ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discard: ۱ - اِسقاط، از حیّز انتفاع خارج کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakthrough: راه گشایی. ره گشایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detailed: پرپیچ وخم مثال: This is because in ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: شگرددار، کاری که برای انجام ـش شگرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up: Come up with ابداع، اختراع think ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subjugate: ۱ - ( به ) پایین کشیدن، ساقط کردن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

too much: ۱ - بیش از حدِ لازم، فزون از حد، نا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haunt: پرسه زدن، ولو بودن ( این واژه ها با ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental note: بارقه، یادداشت ذهنی، یادداشت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mental note: بارقه، یادداشت ذهنی، یادداشت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: از تنور درآوردن ( کنایه از چیز تازه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overwhelmed: طاق شدن طاقت، تمام شدن تحمل، مستأصل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head: [فعل] روانه شدن، گام در راه گذاشتن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high profile: بحث روز، بحث سراسری، تیتر اول، سرخط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

saucepan: ۱ - �روغن دان� نادرست است. اصطلاح د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inkling: ۱ - درک سطحی، برداشت سطحی، ۲ - کورس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the shelf: محصول غیرسفارشی، تولید شده برای باز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head: headlight یا head - lamp ( headligh ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given: اجابت Ask me, it will be given to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measles: توضیح تان از نظر علمی نیاز به اصلاح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preparedness: ۱ - مهیّا شدن، آماد ۲ - تدارک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statement: [حقوق تجارت] صورت وضعیت، فهرست کاره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: تجزیه، جزءبه جزء کردن، تجزیه به اجز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post qualification: پس ارزیابی، ارزیابی صلاحیت پیمان کا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rigging: تبانی، اقدامی غیرقانونی در مناقصات ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hopefully: خوشا، انشاءالله، امیدوارم که، امید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look through: ورنداز کردن؛ نگاه کردن به سرتاپای ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presentation: ۱ - اعطا، دادن، مثال: �اعطای گواهی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

superfit: به صورت super fit, super - fit نیز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proprium: خویشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coper: حریف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downside: عارضه ی جانبی، جنبه ی منفی، جزء بد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underuse: کاربردِ نابهینه، بهره گیریِ نابهینه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underuse: کاربردِ نابهینه، بهره گیریِ نابهینه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mot: معاینه ی فنی سالانه ی خودرو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mot: معاینه ی فنی سالانه ی خودرو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

career limiting: CLM: Career Limiting Move Saying or ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfect: اعلا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirty: ناپالوده، غیردقیق، کلی . Visualizin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developmental: [زیست شناسی، پزشکی] وابسته به رشد، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوید بخش: promising

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unchartered: ناشناخته، تجربه نشده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bossy: آمرانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time honored: دیرآشنا، جاافتاده، مألوف، رایج شده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recumbent: recumbent bike دوچرخه ی خوابیده، دو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essential: - [پزشکی] نهان زاد، ایدیوپاتیک، ( ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tweak: [الکترونیک] ریزتنظیم، تنظیم دقیق، ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overdevelop: [عکاسی، لیتوگرافی]، فراظهور، نوردهی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tackle: دست و پنجه نرم کردن Tackle a proble ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

segmentation: [مارکتینگ] بخش بندی، شناسایی بخش ها ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go over: به سراغ ( کسی یا چیزی ) رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luxury: جُربُزه، جسارت We only progress whe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retreat: پناه بردن، خلوت گزیدن He dealt with ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regular: روزمره، عُرفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caste: کاسْت، نظام اجتماعیِ کاسْتی: جامعه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fellow: فِلو، فلوشیپ، دانش جوی پسادکتری، عض ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bog down: در گل ماندن، گرفتار بات لاق شدن، پا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developmental: تکوینی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominating: [صفت] ۱ - سلطه طلب، ۲ - خودرأی domi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilize: به خدمت گرفتن bring ( resources ) i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

riches: ۱ - ثروت مادی، ۲ - منابع فراوان ( د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

riches: ۱ - ثروت مادی، ۲ - منابع فراوان ( د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problem: [اسم] مسأله، مشکل، ایراد [صفت] ۱ - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trail: سابقه، گزارش ماوقع audit trail ( au ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glance: [فعل] ۱ - [نیم]نگاهی انداختن، نگاه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obscured: [صفت] پنهان مانده] ( به سهو]، پنها ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refine: تدقیق، غربال کردن، از کل مسأله به ج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matchmaking: فرآیند یافتن مشتری، تأمین کننده، یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cutthroat: ۱ - سنگ دل، بی رحم، جلاد ۲ - ناجوان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infestation: سرایت، انتقال ( شپش و انگل های دیگر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

machinist: تراش کار، کارگر ماهری که از ماشین ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machinist: تراش کار، کارگر ماهری که از ماشین ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dover sole: کفشک ماهی سیاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: ۱ - [خطاب غیررسمی] آهای جماعت!؛ خان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prompt: ۱ - موسیقی یا تئاتر: ۱ - [فعل] سخن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reality check: بررسی واقعیت امر، آزمون واقعیت امر، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break: ۱ - گسستن، پاره شدن ( طناب ) ۲ - شک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proposition: [مدیریت ارزش] ضمانت، تعهد در عبارت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fellow: ۱ - در امریکا معادل guy یا dude هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isolate: تشخیص، تعیین ماهیت To isolate a pro ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixing: اسم قید، بستی که به چیزی بسته می شو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ongoing: همیشه گی، بی وقفه، بلاانقطاع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: میدان دادن، ایجاد امکان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate: عنقریب، یک باره، بی درنگ، بی میانجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easing: تخفیف، آسان گیری، کاهش محدودیت، کاه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusivity: همه پذیری؛ شیوه یا عمل ایجاد فرصت ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کژتابی: امکان برداشت چندگانه، امکان برداشت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

typical: متداول، شاخص، نوعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head: هد، بالاترین ارتفاع؛ واحدی به متر ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catastrophic: وخیم؛ با شدت و پی آمد بالا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enabler: [مدیریت]۱ - توان مندساز؛ در بافتار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credentials: ۱ - گواهی صلاحیت؛ گواهی شایسته گی؛ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترک تشریفات: exemption

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circumvent: [کسب وکار] دور زدن؛ خیانت به طرف تج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sporadic: تک گیر؛ نادر؛ غیر همه گیر؛ نمونه ای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

BUR: [دندان پزشکی] سرمته؛ ابزارِ تراش؛ ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single use instruments: ابزارهای تک مصرف؛ ابزارهایی که فقط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

single use: ۱ - تک مصرف؛ وسیله ای که فقط توسط ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed: پراکنش؛ انتشار؛ تکثیر عوامل بیماری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reasonably: تا حد زیادی؛ نسبتاً

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lymphoid: شِبه لنفاوی [مقایسه شود با lymphati ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seroconversion: [پزشکی] تغییر سطح سرمی ( پادتن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seroconversion: [پزشکی] تغییر سطح سرمی ( پادتن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

needlestick: جراحت با سوزن؛ ایجاد زخم یا پاره گی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prosthodontic: [دندان پزشکی] ترمیمی؛ اقدامات و اعم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non intact: دست خورده؛ ایراددار؛ از حالت طبیعی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soil: [پزشکی] چرک؛ کثافت؛ جرم؛ هرگونه پس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passive: [متالورژی، الکتروشیمی] رویین؛ روئین ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chemiclave: کمی کلاو؛ شیمی کلاو؛ نوعی اتوکلاو ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rim: ۱ - رینگ ( تایر خودرو ) ؛ طوقه ( دو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

induction: معرفی؛ آشناسازی؛ طرح موضوعی به صورت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manifest: [پزشکی] بروز ( بیماری ) manifestat ...

٤ ماه پیش

مدال‌های تقی قیصری