SuperSU - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cinabit: see you soon or see you in a bit . ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck away: یه چیزی تو مایه های fuck off و Go a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck away: یه چیزی تو مایه های fuck off و Go a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touchdown: توی دروازهههه و گل معادلش برای ما ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ACT: واکنش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspect: جنبه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as did you: مثال I didn't talk to him, as did ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

X: basically “x” is the symbol for a k ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

X: عدد ده /۱۰ در الفبای یونانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

xx: basically “x” is the symbol for a k ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

xx: basically “x” is the symbol for a k ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

XO: بوس بغل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

XO: بوس بغل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

f4f: Follow for follow

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mank: Gross

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nrs: no replies

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lyk: Let you know

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peng: A very positive word used casualy ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peng: A very positive word used casualy ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solaris: به معنای افتاب در لاتین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solaris: به معنای افتاب در لاتین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bwc: Big White Cock

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prego: Pregnant

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hbu: How about you

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hbu: How about you

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rgs: Royal Geographical Society

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tranny: Transexual

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smd: British ppl using this contracted f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smd: British ppl using this contracted f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

JK: Joking just kidding شوخی کردم ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

JK: Joking just kidding شوخی کردم ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pussyio: Pussy hole

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

DK: Don't know 😒😒😒😒

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paki: پاکستانی ⚠️ کلمه ای معروف بین بریت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paki: پاکستانی ⚠️ کلمه ای معروف بین بریت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

YK: You know

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

FT: فرم مخفف عبارت face time یا همون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zoot: Weed ماری جوانا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ftm: Face time me Call me Ring me همون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bender: Its British slag. That means sm1 is ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ight: Let God Handle That =============== ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would think: با شک گفتن این جمله یا معدبانه گفتن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i would think: با شک گفتن این جمله یا معدبانه گفتن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dog: مداوم مثال Stress is dogging me ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats what she said: این جمله یه جور برای دست انداختن طر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

average jane: ادم معمولی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hell and gone: forever far away

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old wives tale: خرافات غیر واقعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scissor: یه پزیشن س ک س ی است که تو گوگل میت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyblade: ابزار بازی . فرفره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyblade: ابزار بازی . فرفره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake: shake sb off به معنای دک کردن هم ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake off: shake sb off به معنای دک کردن هم ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flake: آدم بد قول

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beef: مشاجره

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slug proof: ضد گلوله

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fittest: برترین / بهترین survival of the fi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fittest: برترین / بهترین survival of the fi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack: دسته پول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jawbreaker: چیزی که تلفظش سخته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

argb: Addressable RGB یا همون آر جی بی آد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

argb: Addressable RGB یا همون آر جی بی آد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frgb: Fixed RGB یعنی رنگ بندی ثابت و غیر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixed rgb: Fixed rainbow colour effect to add ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amos: Add Me On Snapchat

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ssn: Social Security Number

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hazel: رنگ چشم" میشی " گفته میشه بش تو فار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shag: in England, it means having Sex wiv ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

syd: in England, it means Suck ur Dad

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yadda yadda yadda: فلان فلان فلان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yadda yadda yadda: فلان فلان فلان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good as gone: از دست رفته، کارش تمومه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

word is bond: حرف من حرفه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

four fifth: اسلحه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dubs: نوعی رینگ برای ماشین مثال Benz ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

g's up: گنگش بالاس مثال Haji G's up حاجی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eric: پسر سفید پوست

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erica: دختر سفید پوست

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wutang: Wu - Tang Clan is an American hip h ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spit piff: علف خوب کشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuz: در رپ امریکایی به معنای رفیق

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same ol same: همه چیز مثل قبله هیچی تقییر نکرده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eye fuck: چشم چرونی کردن like: eye fucking t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow your nose: مستقیم برو صاف برو ادامه بده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost simcard: سیم کارت بدون سند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jailbaited: to having sex with underage girl

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by a long way: با اختلاف زیاد با فاصله زیاد مثال ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got a way: به چیزی وارد بودن / بلد بودن مثال ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slayed: He slayed it on the test اون تو امت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slay: He slayed it on the test اون تو امت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handsome: مقدار خیلی زیاد مثال i'll pay u ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look cute: به هم امدن مثال you and Anna wou ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tdpcpu: the maximum amount of heat generate ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of business: ورشکسته شدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

went out of business: ورشکسته شدن that company went out ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comeback: جواب دندون شکن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bout time: زود تر از اینا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spirit of: حال چیزی رو داشتن مثال im in spir ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dro: ماریجوانا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crunk: مست و دیونه وار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mink: کت پوست خز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

had it coming: حقش بود مثال he lost his job . h ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

had it coming: حقش بود مثال he lost his job . h ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baddie's: شاخ ( اینستاگرام /مجازی )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reserved type: ادم ساکت توی جمع

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut the wind: گوزیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rim slide: چسیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bum blower: گوزیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

butt buster: گوزیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silent sufferer: بندرت شاکی میشه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silent sufferer: بندرت شاکی میشه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collected type: هر وقت محبور شه شاکی میشه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collected type: هر وقت محبور شه شاکی میشه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiner: همیشه شاکیه و غر میزنه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activist: حق خودش میدونه شاکی باشه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baller: ادم باحالی که کارای جالب انجام میده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balla: ادم باحالی که کارای جالب انجام میده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swag: استایل و رفتار خوب داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jiggy: excited

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

popo: boys in blue : Police

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for shizzle: for sure

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hiya: Hi Ya 👉🏻 hi to you Ya = you Hiya ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tipsy: مستی کم کمی مست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tipsy: مستی کم کمی مست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tint: ماشینی که شیشه هاش دودیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slammed: به معنای کف خواب مثال Slammed C ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lets chill: invite sb to have sex or fun

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lets netflix: invite sb to have sex or fun

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecstacy: قرص اکس مترادف: molly

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smash: Smash is a modern slang term for FU ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sloshed: crunk or really drunk

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the plug: ساقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grind: Grind to make it سخت تلاش کن موفق ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drip dry: لباسی که احتیاج به اتو زدن نداره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drip dry: لباسی که احتیاج به اتو زدن نداره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loud: اگر در مورد لباس باشد به معنای تو چ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kk: Ok ok باشه باشه برای وقتی استفاده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kk: Ok ok باشه باشه برای وقتی استفاده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snitches: ادم زیر اب زن rat

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well preserved: کسی که خوب مونده . جوان به نظر می ر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right side of: he is on right side of 30 اون جوان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on right side of: جوان تر از چیزی بودن he is on righ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrong side of: he is on the wrong side of 20 = he ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go all the way: to having Sex wiv sm1

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hump: to having Sex wiv sm1

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your p in a v: سکس داشتن با کسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nail: به معنای سیخ زدن ( گا*یدن ) هم میبا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get nasty: doing sex wiv sb

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twrp: team win recovery project

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pwm: مُدولاسیون پهنای پالس یا مُدولاسیون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push the pedal: گاز بده گازشو بگیر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slam the brake: بزن رو ترمز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dip the beam: نور پایین بزن نور پایین در ماشین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dip beam: نور پایین ماشین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shift down: دنده رو کم کن. در ماشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

change down: دنده رو کم کن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coast: حرکت با دنده خلاص در ماشین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coasted: حرکت با دنده خلاص مثال i coasted ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull in: پارک کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull out: از پارک در اوردن ماشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: دادن حق تقدم به ماشین دیگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roar: گاز گاز کردن با ماشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idling: درجا پارک کردن ماشین یا موتور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ttm: talk to me

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lb: locked bootloader

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dad bod: a male physique that is relatively ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some boy: !U r awesome

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

IG: Instagram مثال text me on ig

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urm: Ur mum مثال ننته. مادرته!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GTS: go to sleep

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

PCB: Panama City Beach ) , Florida )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soz: It means sorry

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sli: Scalable Link Interface

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drm: Digital rights management مثال Xper ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blm: Bang Local Milfs

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sicker than your average: من بهتر از ادم های نرمالم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sicker than your average: من بهتر از ادم های نرمالم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dmca: شرکتی یا قانونی که از نشر اطلاعات ج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bama: فرم کوتاه شده Alabama

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lobe: ear lobe نرمه ی گوش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overclock: معنی کردن این کلمه فقط به معنای افز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wag wan: in Jamaican English ?Wag wan is an ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sys: suck your sister

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

syb: Suck your brother

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vbi: Vertical Blanking Interval

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rfj: Rewards for Justice

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ll: ( Long Live ( sameones name LLM ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

semc: Sony Ericsson mobile company

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vrb: Visual Response Boost

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duplex: در شبکه به معنای هم زمانی انتقال اط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upgrade: به معنای این که از ریشه یه چیزی رو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sla: service level agreement قرارداد سطح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full duplex: ارتباط هم زمان دو طرفه . مثل تماس ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half duplex: ارتباط دو طرفه غیر هم زمان. مثل ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

half duplex: ارتباط دو طرفه غیر هم زمان. مثل ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simplex: ارتباط یک طرفه . مثل رادیو یا تلوز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hexadecimal: در مبنای 16، شانزده ( 0 , 1 , 2 , ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hexadecimal: در مبنای 16، شانزده ( 0 , 1 , 2 , ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decimal: در مبنای10 ( 0. 1. 2. 3. 4. 5. 6. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octal: در مبنای 8 ( 0, 1, 2, 3, 4, 5, 6, ...

١١ ماه پیش

مدال‌های SuperSU