پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
( صفت ) درخت های خزان کرده
مشجر
مشجر
عصر رسیدیم
سینهٔ بیابان
قلمبه گویی گفتن سخنان مغلق و نامستعمل .
رستم آبروی پهلوان جماعت بود.
احتیاجی به دخالت من پیدا نشد.
مجامع
وسوسه انگیز
وسوسه انداز، وسوسه انگیز
پخمگی
تخته کردن
تخته کردن
تخته شدن
تخته کردن
خوش تخم
صحبت از پول و ماشین نبود
قوام مدرسه در گرو اخلاق است.
قوام
قوام، قرصی
آب افتاده
آب افتاده
آب افتاده
آب افتاده
آب افتاده
آب افتاده
آن ها اقلا یک پول دارو جلو بودند.
اقلا ( تنوین نمی گیرد ) ، دست کم
اقلا ( تنوین نمی گیرد )
اقلا ( تنوین نمی گیرد )
سربالا
اول ظهر
اول آفتاب=اول ظهر
تکلیف معین کردن
عنان از دست رفتن ؛ اختیار از کف رفتن، عنان از دست هشته شدن
کسی را در معامله شرکت دادن
نابجا و نابهنگام
اگر همه در کارمان پختگی او را داشتیم بچه های مردم یکساله فیلسوف میشدند.
تایپ شده
بیجک
خرخر کامیون ( صدای موتور کامیون )
بالاخره صدا خوابید.
کوتاه آمدن
کوتاه آمدن
دندان [ های ] کسی را شمردن یا احمق گیر آوردن کسی را ساده / نادان یافتن؛ از سادگی کسی سوء استفاده کردن؛ از ضعف کسی آگاه بودن و از آن برای هدف های خود ...
این کاره
اهل
این کاره
یکهو، یهو، یکپا، یکباره ، به یک باره