پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٢)

بازدید
٥,٩٨٧
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > درِ باغ سبز نشان دادن وعده ی دروغین / فریبنده دادن مثال: او با اشاره به اینکه ارقام اعلام شده در بودجه ی فرهنگ و هنر به ویژه هنرهای ن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > درِ باغ سبز نشان دادن وعده ی دروغین / فریبنده دادن مثال: او با اشاره به اینکه ارقام اعلام شده در بودجه ی فرهنگ و هنر به ویژه هنرهای ن ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > درِ باغ سبز نشان دادن وعده ی دروغین / فریبنده دادن مثال: او با اشاره به اینکه ارقام اعلام شده در بودجه ی فرهنگ و هنر به ویژه هنرهای ن ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > درِ باغ سبز نشان دادن وعده ی دروغین / فریبنده دادن مثال: او با اشاره به اینکه ارقام اعلام شده در بودجه ی فرهنگ و هنر به ویژه هنرهای ن ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > درِ باغ سبز نشان دادن وعده ی دروغین / فریبنده دادن مثال: او با اشاره به اینکه ارقام اعلام شده در بودجه ی فرهنگ و هنر به ویژه هنرهای ن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باغ قدس ؛ بهشت. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باغ بدیع ؛ کنایه از بهشت. اشاره به بهشت. ( ناظم الاطباء ) . کنایه از جنت المأوی. ( هفت قلزم ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرابستان. [ س َ ب ُ ] ( اِ مرکب ) خانه ای که باغ داشته باشد. ( آنندراج ) . بعربی حدیقه یعنی باغی که گرد آن دیوار کشند. ( مجموعه مترادفات ص 134 ) : از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرابستان. [ س َ ب ُ ] ( اِ مرکب ) خانه ای که باغ داشته باشد. ( آنندراج ) . بعربی حدیقه یعنی باغی که گرد آن دیوار کشند. ( مجموعه مترادفات ص 134 ) : از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرابستان. [ س َ ب ُ ] ( اِ مرکب ) خانه ای که باغ داشته باشد. ( آنندراج ) . بعربی حدیقه یعنی باغی که گرد آن دیوار کشند. ( مجموعه مترادفات ص 134 ) : از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دائم المرض. [ ءِ مُل ْ م َ رَ ] ( ع ص مرکب ) آنکه همواره مریض و بیمار باشد. ( آنندراج ) . پیوسته بیمار. که هماره با درد بود. مطلی ؛ دائم المرض. ( منت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دائم المرض. [ ءِ مُل ْ م َ رَ ] ( ع ص مرکب ) آنکه همواره مریض و بیمار باشد. ( آنندراج ) . پیوسته بیمار. که هماره با درد بود. مطلی ؛ دائم المرض. ( منت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دائم الوجود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیده ور. [ دی دَ / دِ وَ ] ( ص مرکب ) صاحب دیده. با بینائی. مقابل کور. صاحب چشم. بصیر. بیننده. ( یادداشت مؤلف ) . بینا. ( شرفنامه منیری ) . ابصار، د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطن. [ ق ُ طُ ] ( ع اِ ) پنبه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . رجوع به قُطْن شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شمریر. [ ش َ ] ( ع اِ ) به لغت اهالی مراکش ، کلاه. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلم. [ م ُ ع َل ْ ل َ ] ( ع ص ) تعلیم داده شده و آداب آموزانیده شده و اکثر استعمال این لفظ در حیوانات است چون سگ معلم و بوزنه معلم و طوطی معلم و علی ...

پیشنهاد
٠

معلم. [ م ُ ع َل ْ ل َ ] ( ع ص ) تعلیم داده شده و آداب آموزانیده شده و اکثر استعمال این لفظ در حیوانات است چون سگ معلم و بوزنه معلم و طوطی معلم و علی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

میرزادیگری بنویس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

( کاشف به عمل آمدن ) معنی اصطلاح - > کاشف به عمل آمدن [ در اثر تحقیق یا به تصادف ] معلوم شدن مثال: - کاشف به عمل آمد که شاعری است صاحب نام و از اهل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کاشف به عمل آمدن ) معنی اصطلاح - > کاشف به عمل آمدن [ در اثر تحقیق یا به تصادف ] معلوم شدن مثال: - کاشف به عمل آمد که شاعری است صاحب نام و از اهل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارستان. [ رِ ] ( اِ مرکب ) کارسان. حکایت. تاریخ. ترجمه. شرح حال : هزاراسب را از آن [ از نامه گشتاسب ] خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او، و اندر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارستان. [ رِ ] ( اِ مرکب ) کارسان. حکایت. تاریخ. ترجمه. شرح حال : هزاراسب را از آن [ از نامه گشتاسب ] خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او، و اندر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارستان. [ رِ ] ( اِ مرکب ) کارسان. حکایت. تاریخ. ترجمه. شرح حال : هزاراسب را از آن [ از نامه گشتاسب ] خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او، و اندر ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > کاتولیک تر از پاپ کسی که بیش از اشخاص اصلی [ ریاکارانه ] به چیزی پابندی / تعصب نشان دهد مثال: حالا دیگه خانم برای ما فمینیست شده و تا ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > کاتولیک تر از پاپ کسی که بیش از اشخاص اصلی [ ریاکارانه ] به چیزی پابندی / تعصب نشان دهد مثال: حالا دیگه خانم برای ما فمینیست شده و تا ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > کاتولیک تر از پاپ کسی که بیش از اشخاص اصلی [ ریاکارانه ] به چیزی پابندی / تعصب نشان دهد مثال: حالا دیگه خانم برای ما فمینیست شده و تا ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > کاتولیک تر از پاپ کسی که بیش از اشخاص اصلی [ ریاکارانه ] به چیزی پابندی / تعصب نشان دهد مثال: حالا دیگه خانم برای ما فمینیست شده و تا ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > کاتولیک تر از پاپ کسی که بیش از اشخاص اصلی [ ریاکارانه ] به چیزی پابندی / تعصب نشان دهد مثال: حالا دیگه خانم برای ما فمینیست شده و تا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرابات. [ خ َ ] ( اِ ) شرابخانه. بوزخانه. ( از برهان قاطع ) . میخانه. ( شرفنامه منیری ) ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مأخوذ از زمخشری ) . میکده : ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Linewatch

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Linewatch

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل الحدود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل الحدود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل الحدود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل الحدود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل الحدود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیغمبر مصری ؛ یوسف بن یعقوب علیهما السلام. پیغامبر چهی یا چاهی. ( یادداشت مؤلف ) : هم ساده گلی هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ چکیده نمکی پیغمبر مصریی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیغمبر مصری ؛ یوسف بن یعقوب علیهما السلام. پیغامبر چهی یا چاهی. ( یادداشت مؤلف ) : هم ساده گلی هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ چکیده نمکی پیغمبر مصریی ...

پیشنهاد
٠

پیغمبر مصری ؛ یوسف بن یعقوب علیهما السلام. پیغامبر چهی یا چاهی. ( یادداشت مؤلف ) : هم ساده گلی هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ چکیده نمکی پیغمبر مصریی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیغمبر مصری ؛ یوسف بن یعقوب علیهما السلام. پیغامبر چهی یا چاهی. ( یادداشت مؤلف ) : هم ساده گلی هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ چکیده نمکی پیغمبر مصریی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکی کردن: جور و ظلم و خشونت کردن ( ( می نبینید آن سفیهانی که تُرکی کرده اند همچو چشم تنگِ ترکان گورِ ایشان تنگ و تار ) ) ( تازیانه های سلوک، نقد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

روسپید. [ س ِ ] ( ص مرکب ) کسی که سرافراز باشد بخوبی کاری که کرده است. روسفید : شبی دارم سیاه از صبح نومید درین شب روسپیدم کن چو خورشید. نظامی. دو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنچک. [ زَ چ َ ] ( اِ مرکب ) قحبه. زن فاحشه. ( آنندراج ) . زن فاحشه و روسپی. زن ناپارسا و ناپاک. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ماده بعد شود. زنچه. [ ز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنچک. [ زَ چ َ ] ( اِ مرکب ) قحبه. زن فاحشه. ( آنندراج ) . زن فاحشه و روسپی. زن ناپارسا و ناپاک. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ماده بعد شود. زنچه. [ ز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادرغر ؛ مادرجنده : آن زن و مادرغر از این یافه ها گفت سراسر هذیان و هدر. سوزنی ( دیوان ص 122 نسخه خطی کتابخانه لغت نامه ) . زخم تبر هجو من ای مادرغ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادرغر ؛ مادرجنده : آن زن و مادرغر از این یافه ها گفت سراسر هذیان و هدر. سوزنی ( دیوان ص 122 نسخه خطی کتابخانه لغت نامه ) . زخم تبر هجو من ای مادرغ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادراندر. [ دَاَ دَ ] ( اِ مرکب ) به معنی زن پدر که مادر غیرحقیقی باشد. مادندر مخفف آن. ( آنندراج ) . زن پدر. ( ناظم الاطباء ) . مادرندر. مایندر. زن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادراندر. [ دَاَ دَ ] ( اِ مرکب ) به معنی زن پدر که مادر غیرحقیقی باشد. مادندر مخفف آن. ( آنندراج ) . زن پدر. ( ناظم الاطباء ) . مادرندر. مایندر. زن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادراندر. [ دَاَ دَ ] ( اِ مرکب ) به معنی زن پدر که مادر غیرحقیقی باشد. مادندر مخفف آن. ( آنندراج ) . زن پدر. ( ناظم الاطباء ) . مادرندر. مایندر. زن ...