تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی میشود "میم" ( Meme )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پایانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منبر ایوان بنگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

داستان چبود ( چه بود ) چشد ( چه شد ) چکرد ( چه کرد ) چرفت ( چه رفت ) چامد ( چه آمد ) چفتاد ( چه افتاد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بنامیزد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی بها بر آن بی بها چرم آهنگران - بر آویختی نو به نو گوهران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشنهاد آقای صانع که "واج آرایی" گفته اند مرا بی یاد , واژه "ترنگ" انداخت. هر گاه تیری از کمانی رها شود آوایی از کمان خیزد که آنرا ترنگ گویند. این و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مو شکاف کنکاش گر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به ژرف آوردن = غرق کردن به ژرف آمدن = غرق شدن ژرفه = غریق / غرقه ژرفه به در یا ی عشق - آمد و از جان گذشت اوست ژرفه دریای بخشش و سر نشین خوان دهش ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

سخن گنج ز فردوسی طوسی و شهریار - سخن گنج پارسی بُوَد یادگار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پنداره پنداره بهینش گونه ها = تئوری تکامل انواع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بهینش ( بهین شدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

همان همانا همانای همانی یعنی بیا که آتش موسی نمود گل - تا از درخت نکته توحید بشنوی. همانا بیا که آتش موسی نمود گل - تا از درخت نکته توحید بشنوی. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه "پارسی" دو ریشه دارد نخست سرزمین "پارس" که از استان های ایران است و آنچه را از پارس بیاید "پارسی" گویند دیگر "پارسا" که پرهیزکار و پاکدامن را گو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی دو سیلاب دارد و اگر واژه جایگزین هم دو سیلاب داشته باشد می توان آنرا همه جا به آسانی جایگزین "معنی" کرد. پیشنهاد میکنم بگوییم "چگفت" ( چه گفت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بینش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جناب علی بدر. با عرض ادب به نظر بیاورید که گروهی از کودکان با مادرانشان در پارکی مشغول بازی هستند. مادران در گوشه ای گرد هم آمده و با هم گفتگو میکنند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهرناز خانم واژه "جبان" به معنی ترسو و بزدل متضاد خوبی است و هم وزن "ژیان" هم هست زنده باشید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کبر به معنی خود بزرگ بینی است ولی کبریا بزرگی راستین است. مولوی میگوید: همه نقش ها برون شد همه بحر آبگون شد - - - همه کبر ها برون شد همه کبریا درآمد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چون هم برابر "چگونه" کاربرد دارد و هم برابر "چرا" و هم برابر "به دلیل اینکه" هوا گرم است چون تابستان است. تابستان دلیل گرمی هوا است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آرایه بعد یکهفته لشگری آراست - - سیصد و سی هزار موشانا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آقای شهاب نمونه زیبایی را از نظامی آورده اند. این نمونه سه پهلو است نه دو پهلو: نخست اینکه فرهاد شیرین را در خواب میبیند دوم اینکه شیرین فرهاد را در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

"مینو" به جای "معنی" گزینه بهتری است چون با این گزینه مینَوی را میتوان به جای مَعنَوی به کار برد و واژگان آشنا تری خواهند بود. "مثنوی را مینوی بینی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مولوی در مثنوی از واژه تاب استفاده کرده: گرچه صد چون من ندارد تاب بحر - لیک من نشکیبم از غرقاب بحر پیچ و تاب زلف یار هم مانند موج است. شاید پیچاب و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از ترکیب پیشوند های "مِه" به معنی بالا ( مهتر ) یا " کِه" به معنی پایین ( کهتر ) میتوان دو واژه " مِهاب" یا "کِهاب" را جایگزین "موج" کرد. برای نمونه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیدا و پنهان به جای ظاهر و باطن یکی ظاهر که باطن از ظهور است - - یکی باطن که ظاهر تر ز نور است ( عطار - اسرار نامه ) یکی پیدا که پنهان از ظهور است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراخ نای گستره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از ریشه حرق به معنی سوختن در آتش. هر چیز که شعله آتش ایجاد کند مصداق واژه حراقه است. نمونه آن "شعله افکن" و "آتش گردان" و "بمب آتش زا" و "ماده فسفر" ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی حراقه همان آتش گردان است که برای اشتعال سریع ذغال به کار میرود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گرانمایه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شگفتکاری شگفتینه شگفتانه شگفتار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو - کنون ( عاجز ) فرو ماندم رهی دیگر نمیدانم ( عطار ) کنون ( خسته ) فرو ماندم ره دیگر نمیدانم کنون ( درمانده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

شاهانه فَرَّهی فَرَّهین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گرانپایه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نا گزین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه و پسوند "گاه" در پارسی هم برای" جای" و هم برای "هنگام" بکار میرود. بنابر این آنچه را که در دانش فیزیک "حیطه فضا - زمان" نامند به پارسی میشود "گس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

فرو گشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

رَگ و پِی چرخ و دنده در و پیکر پیچ و مهره پوست و استخوان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مو به مو شبی ار به دستم افتد سر زلف یار با او - همه مو به مو شمارم غم بیشمار خود را

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پند واژه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نویسه نویسه پارسی را نه تنها برای نوشتن بکار میبرند که کاربرد هنری و آراستن را هم دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جدا شناسی جدا شناختن نقل است که صادق از ابو حنینفه پرسید که: عاقل کیست؟ گفت: آنکه تمیز کند میان خیر و شر. صادق گفت: بهایم نیز تمیز توانند کرد، میان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گمانکرد ( از گمان و کردن ) این واژه هم به ادعای اتهام زننده اشاره دارد و هم به عمل متهم. فلان کس به گمانکرد دزدی دستگیر شد. ( اتهام ) فلان کس گم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فاخر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گران ساخته گران ساخت خودروی گران ساخته خانه ی گران ساخته زندگی گران ساخته میهمانسرائی گران ساخته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

رهگشا ره گشودن ره گشایی رهگشان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گمان جای پندار جای پندار گاه گمان گاه پندارستان گمانستان نبودستان نبودآباد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اتم = ساختک ملوکول = همساختک همساختک آب از پیوند دو ساختک هیدروژن و یک ساختک اکسیژن بدست می آید هر ساختکی یک هسته دارد که مانند خوشه ایست از چند هستک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسکل یک واژه من در آوردی است که هیچ معنی ندارد ولی فراوان مصداق دارد!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک آهنگی - یک آغازی - هم زنگی - هم آغازی - هم ترنگی یک آهنگ - یک آغاز - هم آغاز - هم زنگ - هم ترنگ خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی

١