پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٣٣)

بازدید
٧,٢٨٢
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به معنای خوب و خوب و محکم هم بکار می رود. مثال، شیر آب را قشنگ ببند، مکانیک پیچ را قشنگ محکم کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَتَفَوَّهُ ترجمه ی ( أتفوه ) در عبارت زیر از مناجات شعبانیه : وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُمُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جمع مِغْلَق [غلق]: کُلُون های درب، آنچه که با آن درب ها را بندند، قفل ها. اَلَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ عَلَی مَغَالِقِ أَبْوَابِ السَّمَاءِ لِلْفَتْح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ﻛﻠﻤﻪ ﻱ ( ﻓﺘﺢ ) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﺮﺩﻥ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ ﺍﺳﺖ، ﺧﻮﺍﻩ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻥ ﻗﻔﻞ ﻭ ﺧﻮﺍﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﻃﻦ ﻣﺜﻞ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻧﺰﺍﻉ، ( ﻓﺘّﺎﺡ ) ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺎﻱ ﺣﺴﻨﺎ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی ملاحظه :بی توجه به جوانب. مردم بی ملاحظه در این شرایط کرنایی به سفر نوروزی رفتند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوراک ، آنچه با نان می خورند ، خورشِ نان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قَتِق.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

قُوت:غذا، طعام. /qut/ قُوَّت:نیرو، زور. /qovvat/

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

غدا: ( غَ ) [ ع . غداء ] ( اِ. ) بامداد، طعام صبح. غذا: ( غَ ) [ ع . غذاء ] ( اِ. ) آن چه خورده شود، طعام.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

( غَ ) [ ع . غذاء ] ( اِ. ) طعام ، آن چه خورده شود. کلمه ی غدا. [ غ َ ] ( ع اِ ) هم که به معنای بامداد است لفظ مشترکی است که در فارسی و عربی به معنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی غذا خور به معنی خورنده هر نوع خوراک جز شیر، از واژه ی قُوت خور استفاده می شود مثال :این بچه هنوز قوت خور نشده اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی غذا خور به معنی خورنده هر نوع خوراک جز شیر، از واژه ی قُوت خور استفاده می شود مثال :این بچه هنوز قوت خور نشده اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

غذا خور:در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی غذا خور به معنی خورنده هر نوع خوراک جز شیر، از واژه ی قُوت خور استفاده می شود مثال :این بچه هنوز قوت خور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

نام یکی از اتاق های خانه که اهالی خانه بر آن می نهند و محلی برای نگهداری و انبار وسایل مختلف است انباری یکی از مهمترین بخش های منزل که نظم فضای اصلی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

انباری: نام یکی از اتاق های خانه که اهالی خانه بر آن می نهند و محلی برای نگهداری و انبار وسایل مختلف است انباری یکی از مهمترین بخش های منزل که نظم فض ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اَمْبا، در گویش شهرستان بهاباد به معنای فروریختن خانه و افتادن دیوار و امثال آن، خاک و گل و چوب که با خراب شدن سقفی یا دیواری یا فرود آمدن قناتی فرور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

انبار مخصوص نگهداری غلات مانند گندم:سیلو[ فر. ]

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اَنبارِه:معادل فارسی کلمات باتری و پیل فرانسوی و قوه عربی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کلمه ی انباره فارسی ، کلمه ی قوه عربی و کلمات پیل و باتری فرانسوی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه ی قوه عربی، کلمه ی انباره فارسی و کلمات پیل و باتری فرانسوی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمات پیل و باتری فرانسوی، کلمه ی قوه عربی و کلمه ی انباره فارسی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمات باتری و پیل فرانسوی، کلمه ی قوه عربی و کلمه ی انباره فارسی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

فَم ( ع اِ ) دهان. ج، أَفْواهٌ، الأَفْمامُ: مَوْضِعُ خُروجِ الکَلامِ، و برای جمع افمام به اعتبار اصل واحدی نیست زیرا اصل فم، فُوه است. کلمه ی ( أتفو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تِرِشنِه، در گویش یزدی به معنای ذره و ریز گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

غربالگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در آسیای میانه بین النهرینی به معنای تحت لفظی، میان رودهای سیحون و جیحون ( نام های امروزی آنها :سیر دریا و آمودریا ) وجود دارد که البته به این سرزمین ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ماوراءالنهر که مخفف آن ماوراالنهر است سرزمینی بوده است در شمال رود جیحون بین رود سیحون و جیحون شامل شهرهایی چون بخارا، سمرقند، خجند. در تاریخ آمده ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مخفف ماوراءالنهر، ورارود، سرزمینی بوده است در شمال رود جیحون بین رود سیحون وجیحون شامل شهرهایی چون بخارا، سمرقند، خجند. در تاریخ آمده است که در مرز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

وسعت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در تاریخ آمده است که در مرز شرقی خراسان بزرگ ( که امروزه به خراسان ایران و افغانستان تقسیم شده ) رود بزرگی به نام جیحون ( نام قدیم جیحون، امو است ) ج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاوت حشر و نشر و بعث : هر سه ناظر به احوال قیامت است و به موضوع جمع شدن، گسترده شدن و بر انگیخته شدن در آن روز می پردازند. ۱ - حشر به معنای جمع کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تفاوت حشر و نشر و بعث : هر سه ناظر به احوال قیامت است و به موضوع جمع شدن، گسترده شدن و بر انگیخته شدن در آن روز می پردازند. ۱ - حشر به معنای جمع کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت حشر و نشر و بعث : هر سه ناظر به احوال قیامت است و به موضوع جمع شدن، گسترده شدن و بر انگیخته شدن در آن روز می پردازند. ۱ - حشر به معنای جمع کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسیار تاریک، شب بسیار تاریک. در فارسی دیجور /dijur/ و در عربی دَیجور /dayjur/ تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثواب ﻭ ﻣَﺜُﻮﺑﺔ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﺟﻮﻉ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻭّﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻳﺎ ﺟﺰﺍ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺎﺩﺍﺷﻬﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ﻣَﺜُﻮﺑﺔ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﺟﻮﻉ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻭّﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻳﺎ ﺟﺰﺍ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺎﺩﺍﺷﻬﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. نام دو رود است: یکی میان شام و روم و نام دیگر آن جیحان. دیگری میان خراسان و ماوراءالنهر که در آثار اساطیری، مرز ایران باستان و توران به شمار می ر ...

پیشنهاد
١٦

ما:انچه ورا:آن سوی الطبیعه :طبیعت ماوراءالطبیعه ( نحوه نوشتن در زبان عربی ) : ماورالطبیعه:آنچه آن سوی طبیعت است. ماورالطبیعه: به مسائل یا پنداشته ها ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر این کلمه، در نظر گرفتن این جمله، مردم از وضعیت شاطی شاکیند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ﻛﻠﻤﻪ ی ﺍَﻳﻤَﻦ ﻳﺎ ﺍﺯ ﻳُﻤﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﺳﺖ ﻭﻳﺎ ﺍﺯ ﻳَﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ. ( برگرفته از تفسیر نور استاد قرائتی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مستور: ( اسم مفعول ) پنهان شده، پنهان. مسطور: ( اسم مفعول ) نوشته شده، نوشته. این دو آرایه ی جناس دارند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مسطور: ( اسم مفعول ) نوشته شده، نوشته. مستور: ( اسم مفعول ) پنهان شده، پنهان. این دو آرایه ی جناس دارند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان برای یادسپاری بهتر به رابطه صاعقه و بیهوش شدن فکر کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

معرب دک: دَق، در اصطلاح فارسی به زمین هایی گفته می شود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشته باشد که کنده نشود، سر بی مو.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

[ دَ ] ( اِ ) معرب دک، دک ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺻﺎﻑ ﻭ [ﺟﻌﻠﻪ ﺩﻛّﺎ] ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﻮﻩ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﻭ ﺫﺭّﻩ ﺫﺭّﻩ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻱ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﮔﺸﺖ. ﻗَﺎﻝَ ﺭَﺏِ ّ ﺃَﺭِﻧِﻲ ﺃَﻧﻈُﺮْ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دق. [ دَ ] ( اِ ) معرب دک. در اصطلاح فارسی به زمین هایی گفته می شود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشته باشد که کنده نشود، سر بی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولِ بار، در گویش شهرستان بهاباد به معنای اولین کار و مترادف ( اولْ از همه ) ی لهجه ی تهرانی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

طَرَفَیِ الکِساء طَرَفَیْن:مثنای کلمه ی طرف و به معنای دو طرف که در فارسی طَرَفِیْن تلفظ شده است . در عبارت ( طَرَفَیِ الکِساء ) در حدیث شریف کساء کل ...

پیشنهاد
٠

مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ماکروسکوپ] درشت بین. Macro :ماکرو؛ پیشوندی به معنای درشت و بزرگ. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Microscope میکروسکوپ]