پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٩٦٨)
[ گویش بهابادی ] /nabaadaa/نه گفتن با تاکید، نخیر، هرگز، و در اصل همان ( مبادا )
/jalse/ ( جَ لْ سِ ) تلفظ دیگری از جلسه ( جَ لَ س ) در لهجه بهابادی و به معنای نشست
( برای ) در لهجه تهرانی، مثال : برای شما میوه آوردم، اما به جای کلمه �برای�، واسه گذاشته میشه که میشه، واسه شما میوه اوردم
در گویش شهر ستان بهاباد از توابع استان یزد به معنای : نای، لوله ای غضروفی که از گلو به پایین جلوی مری قرار دارد و هوا را به شش ها می رساند.
انچه عرق را جمع کند یا جذب کننده عرق سر و پیشانی باشدعرق چین بعلت جذب عرق مانع یخ کردن سر و پیشانی و به طبع مانع سرما خوردگی و به خصوص سینوزیت می گرد ...
قس کردن: Ghes kardan در گویش بهابادی مخفف قسمت کردن ، به همین معنی و معنی تقسیم کردن به کار می رود. میوه ها را بین خود قس کردن.
در گویش بهابادی علاوه بر معنی فرض کردن به معنی ترک کردن یا فراموش کردن هم به کار می رود. مثلاشما کجا بودید؟ما را انگار کردید که به ما سر نمی زنید.
تج , tej در گویش بهابادی به معنی جوانه و تج زدن یعنی جوانه زدن مترادف تژ
در گویش بهابادی به معنی فردا، در اصل صباح بوده و اصطلاح پس صبا به معنی پس فردا.
در گویش بهابادی به معنی چرت زدن یا به خواب رفتن بکار می رود که البته با ضمیر همراه است مانند هوشم بردیعنی چرت زدم و هوشش برد یعنی به خواب رفت
اسم مرکب ( رود بار ) ۱ - از آنجا که هر دیاری، محصولی زیاد و با کیفیت داشته باشد با آن محصول شناخته می شود و در ضمن یکی از معانی بار، میوه می باشد ل ...
تنغر، tonghor, گویش محلی بهاباد یزد به معنی تندر ، رعد.
زق زق نگاه کردن، zegh zegh:خیره خیره نگاه کردن، زل زدن زیاد، گویش بهابادی
قَتِق بالا/در گویش شهرستان بهاباد به صافی، ابکش، ترش بالا و چلو صافی، قتق بالا می گویند که معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.
نام اشی در بهاباد یزد معادل اش شولی شهر یزد شلپتو, sholpotu
عدم توانایی نه گفتن بخاطر شرم یا ملاحظه
قسمت ها
نوار کار TaskBar نوار ی است که در پایین صفحه ی ویندوز قرار دارد و با توجه به صفحه desktop که معمولا اولین صفحه ای که بارگذاری می شود و نام فارسی میز ...