پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٩٦٩)
تفاوت بهرحال با بنابراین؟ به نظر ، این دو کلمه را نمی توان به جای هم استفاده کرد و کاربرد صحیح هر کدام متفاوت است.
از واج تا واژه: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که در آن واج بکار رفت ...
از واج تا تکواژ: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که در آن واج بکار رف ...
رِق رِق کردن:سخن گفتن اعتراض آمیز. در گویش شهرستان بهاباد به جای غُرغُر کردن از کلمه ی مرکب رِق رِق کردن استفاده می شود. غُرغُر کردن و رِق رِق کردن ...
رِق رِق کردن:سخن گفتن اعتراض آمیز. در گویش شهرستان بهاباد به جای غُرغُر کردن از کلمه ی مرکب رِق رِق کردن استفاده می شود. غُرغُر کردن و رِق رِق کردن ...
غُرغُر کردن:رِق رِق کردن، سخن گفتن اعتراض آمیز. در گویش شهرستان بهاباد به جای غُرغُر کردن از کلمه ی مرکب رِق رِق کردن استفاده می شود. غُرغُر کردن و ...
کمک هاج و واج به یافتن معنی واج: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که د ...
کمک هاج و واج به یافتن معنی واج: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که د ...
واج یعنی چی؟ ( روشی برای یادسپاری آسان تر ) برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پ ...
فراهم کردن:دست و پا کردن
آدم دو، سه روز زنده است باید قدر این چند روزه را بداند.
الف، یا ساکن است و یا متحرک؛ ساکن را "لینه"، و متحرک را "همزه" می نامند.
دهان بستن در گویش شهرستان بهاباد به معنای روزه شدن است که بیشتر در جواب این سوال گفته می شود که آیا روزه هستید که فرد در صورت روزه بودن می گوید دهان ...
در گویش شهرستان بهاباد به چیز موذی و کوچک جوجیسکو/jojisku/ گفته می شود.
در گویش شهرستان بهاباد به ترخون ، تلخون/talkhun/یا تلخونی/talkhuni/گفته می شود.
نواسخ جمع ناسخ است و ناسخ به معنی نسخ کننده یا همان باطل کننده. نواسخ در اصطلاح ادبیات عرب به کلماتی گفته می شود که بر سر جمله ی اسمیّه ( مبتدا و خب ...
بُرَحاء تقریبا بر وزن صُلَحا ( صُلَحاء ) یا عُرَفا ( عرفاء ) است. برای یادسپاری اسانتر :بهترینِ صلحا و عرفا یعنی پیامبر صلی الله علیه واله در هنگام ...
لمحه بر وزن لحظه و به معنی لحظه. لمحات بر وزن لحظات و به معنی لحظات. فقط دقت کنیم که حرف ( ح ) در ( لحظه ) حرف دوم است و در ( لمحه ) حرف سوم است.
مُعرَب و مبنی در دستور زبان عربی در بحث نحو یا ترکیب، مُعرَب ( با سکون عین و بدون تشدید حرف ر ) به کلمه ای گفته می شود که که حرکت آخر آن کلمه به علت ...
نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...
نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...
نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...
نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...
اشتباه لُپّی: اشتباهی که مربوط به لُپ است و لپ آن قسمت از دهان است که چون پر از هوا شود برآمده شود که به ان کُپ نیز گفته می شود آن عضله ای که دو طرف ...
اشتباه لُپّی: اشتباهی که مربوط به لُپ است و لپ آن قسمت از دهان است که چون پر از هوا شود برآمده شود که به ان کُپ نیز گفته می شود آن عضله ای که دو طرف ...
اشتباه لُپّی: اشتباهی که مربوط به لُپ است و لپ آن قسمت از دهان است که چون پر از هوا شود برآمده شود که به ان کُپ نیز گفته می شود آن عضله ای که دو طرف ...
روز کوه رو در گویش شهرستان بهاباد به غروب، روز کوه رو گفته می شود که در اینجا روز مجاز از خورشید است و رو بن مضارع از رفتن است و چون خورشید در هنگام ...
غِرْبیب ( بر وزن کبریت ) از مادّه ی غَرْب به معنای سیاه پر رنگ است، و این که عرب به کلاغ غراب ( بر وزن تراب یا رباب ) می گوید، به همین دلیل است و غرا ...
قرابه بر وزن ارابه ( گاری ) نوعی ظرف شیشه ای که دارای شکمی بزرگ است برای یادسپاری اسانتر در نظر گرفتن این عبارت که بعضی ها می خواهند با فرستادن ارابه ...
برای یادسپاری اسانتر تلفظ شاید این عبارت موثر باشد:با صُراحی سُراییدن.
[رک. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها و مقالات و مخفف عبارتِ [رجوع کنید به] است. در ضمن [نک. ]هم مخفف عبارتِ [نگاه کنید به] است.
[نک. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها و مقالات و مخفف عبارتِ [نگاه کنید به] است. در ضمن [رک. ]هم مخفف عبارتِ [رجوع کنید به] است.
شِرَّة:نشاط. شِرَّةُ الشَّبَابِ: نشاط جوانی.
جور، به معنای میل و عدول است. و وجه اشتقاقِ جار به معنای همسایه، آن است که همسایه چون خانه اش در نزدیکی خانه ای قرار دارد که به سمت او میل نموده است ...
_جُرْتُ:[أَنَا]ستم کردم. واژه جار، از ریشه جور، به معنای میل و عدول است. و وجه اشتقاقِ جار به معنای همسایه، آن است که همسایه چون خانه اش در نزدیکی خ ...
کلمه ی ( نموده ) فارسی است وقتی به عربی وارد شده، شکل عربی به خود گرفته و تبدیل به نموذج شده است.
در فرهنگ لغت دهخدا در باب لغت جار آمده است همانگونه که در این صفحه این موضوع گفته شده است ( جار بتخفیف راء مهمله در لغت، همسایه را گویند ) که توضیح ا ...
در زبان اصلی عرب، نقطه وجود نداشته است چرا که نوع نگارش و رسم الخط ان زمان خط کوفی بوده و در این خط نقطه گذاری رسم نبوده است و ترکیب حروف نقطه دار ما ...
در گویش شهرستان بهاباد به کسی که زیاد در فکر خویش است و بیش از اندازه رعایت خود را می کند چنان که تافته ای جدابافته است که معمولا دوست ندارد خود را ب ...
برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد: عاطفه قصد دارد سرسفره بشیند بابا به او می گوید جا نیست جاثیه بشین عاطفه می گوید چی!!! جای اسیه است ...
نور بیست و چهارمین سوره قران مجید است برای یاد سپاری اسان تر می توان چنین تصور کرد که در بیست و چهار ساعت شبانه روز نور وجود دارد هم نور ستارگان و هم ...
لَمْ نکُ: نبوده ونیستیم. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ لل ...
لَمْ نکُ: نبوده ونیستیم. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ لل ...
لَمْ یَکُ: نبود ونیست. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ للغا ...
لَمْ یَکُ: نبود ونیست. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ للغا ...
[ن تف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت تفصیلی ( اسم تفصیل، صفت تفصیلی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...
[ن تف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت تفصیلی ( اسم تفصیل، صفت تفصیلی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...
[ن مف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت مفعولی ( اسم مفعول، صفت مفعولی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...
[ن مف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت مفعولی ( اسم مفعول، صفت مفعولی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...
[ نف . ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت فاعلی ( اسم فاعل، صفت فاعلی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری[ن مف. ] به نعت مفعول ...