Seyyedalith - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recenter: دوباره تمرکز خود را به دست آوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the same as before: مثل قبل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the most: بیش از همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this minute: این لحظه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

once before: یه بار قبلا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make comment: نظر دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make comment: نظر دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anyone i know: من می شناسمش؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if this is you: اگه شما هم این طور [که توضیح داده ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my thing: وقتی از یه فیلم خوشتون نمیاد: the m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the flip side: برعکس [توضیحات قبلی]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go above and beyond sth: کاری را بهتر از حد انتظار انجام داد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forward person: آدم رک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take sth to the extreme: به نهایت/اوج رساندن کاری/چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filler words: اصطلاحات و تکه کلام ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have reservation: رزرو داشتن مثلا اتاق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change of plan: برنامه عوض شد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a call: جواب دادن تماس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything special: چیز خاصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not my day today: امروز روز من نیست!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's my pleasure: مایه ی مباهاته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a medium: در سایز مدیوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

away from: دور بودن از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the english: انگلیسی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any luck: موفق شدی؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any luck: موفق شدی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what is it like: چطوره؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what is it like: چطوره؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you possibly: امکانش هست . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

could you possibly: امکانش هست . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hopeless at sth: ناتوان از انجام کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the french: فرانسوی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

switch it up: ایجاد تغییر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is wise of you: عقلی کردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on flight: با پرواز فلان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get exercise: ورزش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get exercise: ورزش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yet: جدای از کاربرد معمول yet در جملات س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put a mark: علامت گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far left: به معنای تندروهای چپ هم هست اگر اشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climb into: از چیزی بالا رفتن و وارد شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discount on the cost: تخفیف رو قیمت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find pleasure in: از کاری/چیزی لذت بسیار بردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you mean it: جدی میگی؟ بی شوخی؟!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do you mean it: جدی میگی؟ بی شوخی؟!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look around: یه تابی خوردن!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just the way i like it: درست همون جوری که دوس دارم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a stroll: قدم زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a stroll: قدم زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get right to: بی معطلی بریم سراغ . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get right to: بی معطلی بریم سراغ . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so few: بسیار کم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take skill: مهارت نیاز داشتن / طلبیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would recommend: تقریبا همون معنی recommend رو میده.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that comes to: آخر حساب و کتاب به معنیه "که میشه . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that comes to: آخر حساب و کتاب به معنیه "که میشه . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look good on: چیزی به کسی آمدن that looks good on ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look good on: چیزی به کسی آمدن that looks good on ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a month: معادل per month به معنای ماهانه هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is this all: همه ش همینه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lowest priced: کم قیمت ترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stagnation: گیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a cruise: رفتن به سفر دریایی با کشتی های کروز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order to go: order some food to go: سفارش غذایی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make sth career: چیزی را به عنوان شغل انتخاب کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make sth happen: رقم زدن چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch in: برای وارد کردن رمز عابربانک هم استف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out of house: برای بچه ها به کار میره به این معنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you gift: هدیه ای برای تشکر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the year before: سال قبل [از فلان]

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come with: سرو شدن با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beef stir fry: گوشتی که به روش stir fry طبخ شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just a taste: فقط یه کم امتحان می کنم.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just a taste: فقط یه کم امتحان می کنم.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

some kind of: یه جور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off work: خلاص شدن از کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it has been ages: کم پیدایی!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a case of sth: یه جور فلان / یه جورایی فلان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be required: ملزم بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be required: ملزم بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take life: کشتن took his own life: خودش رو کشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

every single one of them: تک تکشون / یک یکشون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

every single one of them: تک تکشون / یک یکشون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be committed: متعهد بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have notion: خیال کردن they have the notion that ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enrichen: همان enrich / غنی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scoundrel: کسی که خیلی از قوانین پیروی نمی کنه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

utopian dreamer: کسی که نگاه رویایی و غیرواقعی به جه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utopian dreamer: کسی که نگاه رویایی و غیرواقعی به جه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grow out: بلند کردن مو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lap pool: استخر کوچک و دراز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll it: حرکت! / برو بریم! برای شروع پخش چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dining room table: میز غذاخوری که به طور معمول در آشپز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitchen chair: صندلی های میز آشپزخونه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fruit tray: ظرف میوه خوری / بشقاب میوه خوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sippy cup: لیوان مخصوص کودکان

١ سال پیش

مدال‌های Seyyedalith