پیشنهادهای سارافرجپور (٢,٥٦٩)
مزرعه
در موضع قدرت بودن
در حد معقول
نامنظم بی قاعده بی قانون
بی قانون
دست و پا شکسته حرف زدن
عمدا نادیده گرفتن
پولدار شدن
پا به عرصه وجود گذاشتن به وجود آمدن
Make progress Make headway پیشرفت کردن
On behalf of از طرف
امتحان کردن
سخت گیری کردن
دعوا درست شدن
وقت آزاد داشتن
ذاتا موجود بودن وجود داشتن
احتیاط شرط عقل است
بدست آوردن
خودتو به نتونستن بزنی
Latest Cutting edge
نقطه قوت چیرگی
پیشگامانه نوین Groundbreaking ceremony مراسم کلنگ زنی و افتتاحیه
محصور کردن . پوشاندن کاور کردن
از کمک کسی بهره بردن
تاثیرگذار فعال
معنی های زیادی داره . حزب کارگر. کارگر. سخت کار کردن . زایمان
عضو هیأت مدیره
کش دادن . لفت دادن
و همچنین spin out of control. یعنی اوضاع به سرعت از دست خارج بشه .
در سمت مقابل
در دروغ زندگی کردن . ناصادق بودن
جدا زندگی کردن
close enough to touch
برشته بدخلق خشن
تمشک تلفن همراه هوشمند
متنی
شخصیت حروف الفبا
و موارد مشابه
منتقل کننده
از فلان روز به بعد
طرفداران و دنبال کنندگان فیلم استار ترک
کنار گذاشتن
راستی ضمنا
مناسبت رسمی
گوشت خوار ( صفت )
غذایی که بیس و ماده اصلیش گوشت هست.
سفر با اتوبوس های بین شهری
کسی رو مشغول کردن
وحشی گری . وحشی گری کردن
هرطور شده به طریقی