تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بابت، به علت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

بنا به گفته، به روایت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Of your own accord because you want to not because somebody has asked you

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خواست، تمایل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Go with somebody to a place

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

A place to stay or live

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

همراهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به طور اتفاقی، به طور غیر منتظره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

If something is accidental , it happens by chance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

فرعی، غیرمنتظره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

By chance not because you have planned it

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شانسی، غیرعمدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٢٠

وسیله، راه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

A way to go into a place or to use something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Allowed by most people

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دریافت کردن، گرفتن، اعتراف کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

The way a person from a certain place or country speaks a language

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

استعمال کردن، درباره ی کسی خصمانه صحبت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خنده دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

Not like a real thing

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

About an idea , not a real thing

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

ناب، خیالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Take in something like liquid or heat, and hold it

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کشیدن، مکیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مستبد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

Completely

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پریشان حال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Not there away

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

A time when a person or thing is not there

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به خارج از کشور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

More than any other things

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

More than a number or price

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

روی، برافراز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Be going to do something very soon

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

زود شروع شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Almost

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

In a place

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

On the subject of

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

In or to different places or in different directions

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

A little more or less than

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

در مورد، حدود، نزد، همراه، درحوالی/اطراف/گوشه/کنار، پیرامون اینجا/آنجا ( بودن ) ، در اطراف، در حوالی، پیرامون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

The abolition of hunting

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Stop or end something by law

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نابود کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Be able to have the power and knowledge to do something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

توانا، با استعداد، زرنگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

The power and knowledge to do something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

A building where religious men or women

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دست کشیدن از، واگذار کردن، انتقال دادن، نیمه تمام گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Stop doing something before it is finished

١