پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
در زبان ترکی " قارین قورساق سیز " یعنی بی تحمل ، بی جنبه قارین قورساقی یوخدو یعنی تحمل ندارد.
در زبان ترکی "قارا وای ویرماق" یعنی فال بد زدن
در زبان ترکی " یومورتا " یومورتا به فارسی یعنی چیزی که به صورت گرد یا مچاله شده در آمده باشد مثلا در ترکی به مشت دست یوموروق گفته می شود .
در ترکی "باشدان آیاقا "
در زبان ترکی یانشاماق یعنی وراجی کردن
قارا سواد و یا کورا سواد در اصطلاح ترکی به معنی بیسواد .
بی ارزش در زبان آذری به کنایه "ائته آتسون ائت یئمز " ( جلو سگ بیندازی سگ نمی خورد ) . کنایه از اینکه خیلی بی ارزش است .
به شلوغ کاری کردن در زبان آذری " آت اوینادماخ " ( اسب دواندن ) گفته می شود . آت اوینادما در اصطلاح ترکی یعنی شلوغ نکن
حسادت در زبان آذری "سانجیلانماخ " معنی تحت الفظی ( دل درد گرفتن ، شکم درد ) در اصطلاح حسادت . به آدم حسود ( قارنی زیقلی ) هم گفته می شود.
شلوغی در زبان آذری " باساباس "
معادل به رخ کشیدن در زبان آذری " اوزه چکمک " می باشد . به رخ کشیدن : [عامیانه، کنایه ] به چشم آوردن، یادآوری کردن.
در زبان آذری به التماس کردن "یالوارماخ " گفته می شود . همچنین در ترکی " ائیلان دیلی چئخارتماخ " ( زبان مار در آوردن ) یا ( مثل مار در برابر کسی زبان ...
در زبان ترکی به پارتی بازی اوزگورَنّیک ( روی همدیگر را در قفا و پنهانی دیدن ) گفته می شود.
لب : در زبان پهلوی نیز لب تلفظ می شده در گیلکی لپ و در کردی با لفظ لوچ . لبه به قسمت بیرون زده ی هر چیزی گفته می شود . لبه از لب ه ترکیب شده و ه در آ ...
مات در زبان ترکی و فارسی به معنی ساکت ماندن به علت حیرت و تعجب بیش از اندازه می باشد طوری که از تعجب زبان انسان بند آید . واژه مات ترکی و فارسی با کل ...
واژه ی ابد با واژه پا هم ریشه می باشد . پا در زبان پهلوی با لفظ pād آمده است به معنی انتها و قسمت پایین و متضاد آن اپد بوده به معنی بدون انتها. اپد ب ...
در زبان فارسی به هر طرف دروازه یا بار چهار پا یک لینگه ی گفته می شود . بعد ها این لفظ به چیزهای دیگر مثل لینگه ی پا و لینگه کفش نیز کاربرد پیدا کرد . ...
در زبان فارسی به هر طرف دروازه یک لینگه ی در گفته می شود . بعد ها این لفظ به چیزهای دیگر مثل لینگه ی پا و لینگه کفش نیز کاربرد پیدا کرد . واژه لنگ به ...
الف ) پا پا در زبان پهلوی با لفظ pād آمده است به معنی انتها و قسمت پایین و متضاد آن اپد بوده به معنی بدون انتها اپد به عربی رفته و به ابد تبدیل شده ا ...
واژه ی قوزک یک واژه ی ترکی از مصدر " قؤزاق " به معنی برآمده و برجسته . بادکرده . این واژه پس از ورود به زبان فارسی به "گوژ " و یا به لفظ " کوژ " و در ...
پوتین از واژه ایغوری " پوُت " گرفته شده که به معنی پا در زبان ایغوری می باشد . پوتین یعنی شبیه به پا یا پاپوش در زبان اویغوری
پایه یعنی شبیه به پا
در زبان گیلکی یعنی رودخانه. رودبار: دکتر کزازی در مورد واژه ی " رودبار " می نویسد : ( ( رودبار در پهلوی روتبار rōt - bār به معنی کناره ی رود است؛ با ...
الف : عسل واژه ی عسل در فارسی از واژه ی ئسل گرفته شده که ئسل خودش از لغت ایرانی azā به معنای صمغ یا شیره گرفته شده که آنرا در لاتین asa میخوانند. آس ...
آتش پرست=خدمت گذار آتش ، مثل پرستار به معنی خدمت گذار مریض . نه به معنی پرستنده ی بیمار . پرستش به معنی خدمت و خدمت گذاری است . در شاهنامه واژه ی پرس ...
1 - شکر ریشه واژهٔ شکر در فارسی از sharkara ( ساکارا ) گرفته شده است. که در زبان سانسکریت به گیاه نیشکر اطلاق می شده است . سپس به صورت سکر از فارسی ب ...
در زبان هندی به کریستال" خاندا "گفته می شود که ریشه "قند" در فارسی و "Candy"در انگلیسی است.
1 - انگور واژه ی انگور که در زبان فارسی آمده در زبان های زیر به شکل زیر دیده می شود . اردو ، سندی ، پشتو ( انگور ) اندونزیایی ، سوندایی ، مالایی ...
ریشه لغت انگور در لغتنامه سکایی - ختنی به شکل kūra و kola ثبت شده است. در زبان آذری ( ترکی ) ما به انگور نارس غورا می گوییم این واژه در زبان فارسی نی ...
در زبان هائیتیایی Rezen و در زبان فرانسوی Raisins به معنی انگور آمده احتمال می رود با واژه رزین و رزان ارتباط معنایی داشته باشند
غورا در زبان آذری به معنی انگور کال و نرسیده می باشد البته ریشه لغت انگور در لغتنامه سکایی - ختنی به شکل kūra و kola ثبت شده است. بر این اساس عده ای ...
واژه ی جهل از جهله ( جهلت ) گرفته شده است . جهله به بیابانی گفته می شود که انسان در آن جهات ( چهار جهت اصلی ) را گم کند و به ظن خود در جهت اشتباه حرک ...
کاسا در زبان آذری به کاسه گفته می شود
در زبان آذری آیران یا ائیران گفته میشود .
در زبان آذری حمالی در خانه های چوبی به بزرگترین تیر ی گفته می شود که تیر های دیگر سقف روی آن سوار می شوند . امروزه در خانه های تیر آهنی به آن کش گفته ...
واژه ی پرتو در زبان فارسی به معانی زیر آمده است فروغ؛ روشنی؛ شعاع ، تاب، تابش، درخشش، روشنایی، ، سو، ، شعشعه، ضیا، ، نور اما معنی اصلی پرتو در بیشتر ...
ویل در زبان عربی یا فارسی به معنی چاهی در جهنم است واژه ی انگلیسی Well به معنی چاه احتمالااز این واژه گرفته شده است .
در زبان سبوانو Maayo به معنی چاه و استخر هم آمده است .
در زبان های زیر به معنی چاه آب هم آمده است اویغوری یاخشی ازبکی Yaxshi ترکی آذربایجانی Yaxşı quyu
لامپ در زبان های زیر به معنی نور و روشنی آمده است . در زبان چکی Lemah ، کاتالانLlum ، هائیتیایی Limye ، که به نظر می رسد تغییر یافته ی light در زبان ...
در زبان فارسی شاین یا شایین به معنی درخشش ، روشنی ، درخشندگی، خوشبختی ، می باشد این واژه در زبان ترکی هم دیده می شود . قوْى قوزولار آیین - شایین اوْ ...
نگاه کنید به واژه شاین
واژه ی کتاب در زبان پهلوی "نامک " که بعدا پسوند ( ک ) به ه تبدیل شد مثل ستارک تبدیل شد به ستاره نامک مأخوذ از "نام "، کردی "نامه " ( = مراسله ) ( از ...
ریسیور ( Reservar ) در زبان های فرانسوی و اسپانیایی و در زبان کاتالان ، گالیسیایی ( Reserva ) به معنی کتاب می باشد . ولی در اصطلاح به گیرنده یا دریاف ...
واژه ی پین که یک واژه ی ترکی است از زبان ترکی به زبان های اروپا یی نیز وارد شده است . پین در زبان انگلیسی به معنی سوزن و یا هر چیز ریز ریز و نوک تیز ...
ستاره کلمه ای است که در زبان اصلی ( پهلوی ) استره بوده . این کلمه به معنای شئ پرنور می باشد. یکی بودن واژه ی ستاره ( astron ) تقریباً در همه ی زبان ه ...
به ماده ی خوک وحشی همان خوک گفته می شود گراز به جنس نر آن گفته میشود . در زبان ترکی به خوک ماده مَکَرچین هم گفته می شود. خوک بی مو یا کم موی اهلی دست ...
ز وزدا Zvezda نام کانال تلویزیونی در کشور شوروی است . Zvezda در زبان روسی به معنی ستاره است . " زوزدا" خود را "میهن پرست" توصیف می کند و یکی از حساس ...
لین چان که در سریال جنگجویان کوهستان نقش اصلی را داشت اسمش از Lintang گرفته شده که در زبان جاوه ای به معنی ستاره است . 108 ستاره در این سریال قهرمان ...
فتو ( Fetu ) در زبان ساموآیی به معنی ستاره است .