پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٢٩,٩٧٤
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زیر بارش باران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زیر بارش برف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

هر کسی آن را باور دارد ، آنکه باورش دارد ، آنکه به آن ایمان دارد[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بگذارید بیاید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

باور کنید ، ایمان بیاوید , بپذیرید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راه حق[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

راه مان ، مسیرمان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حق ، برحق[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیایند ، بگذارید بیایند[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

انسان ها , جان ها[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به صحنه ، به میدان[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

متحد شوید ,

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به زمین زدیم ، به زمین انداختم , پشتش را به خاک مالیدیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

انگل ها , مزاحم ها[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به حرامیان، به چپاولگران[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

میدان ، میدان جنگ و مبارزه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به خان ها ، به ارباب ها، به گردن کلفت ها[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

آقا ، ارباب , خان[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خم نشدیم , گردن فرود نیاوردیم , تسلیم نشدیم[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با ظلم و شتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصلا ، به هیچ عنوان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پنجه در پنجه افکندیم ، وارد مبارزه شدیم , درگیر شدیم[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

صلح کردیم , آشتی کردیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با همدلی ، با عشق و محبت[ترکی استانبولی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اوچان در زبان ترکی معنی فرو ریخته، فر و ریزنده، مثل فرو ریختن کوه، فرو ریختن خانه، و همچنین کوه یا زمین و یا خانه ای که قابلیت فرو ریختن را در خود دا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تماس گرفتن: تماس از مصدر مَسّّ می آید که به معنای" دست مالیدن" و "بر خوردن دو چیز به یکدیگر" است. تماس نیز به معنای "یکدیگر را مس کردن" و سودن" و همچ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تَلَنْگُر/تلنگل: به معنای ضربه ای که با چسباندن نوک انگشت میانین ( یا انگشت اشاره ) به نوک شست و رها کردن آن زده شود". این کلمه مرکب است از تلنگ به م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

تَلَنْگُر: به معنای ضربه ای که با چسباندن نوک انگشت میانین ( یا انگشت اشاره ) به نوک شست و رها کردن آن زده شود". این کلمه مرکب است از تلنگ به معنای ض ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تفهیم و تفهّم/ تفاهم: تفهیم یعنی "فهماندن" و تفهّم یعنی "فهمیدن". بنابراین تفهیم و تفهّم به معنای" فهماندن و فهمیدن" و توسعاً" ارتباط متقابل" است. غا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفهیم و تفهّم/ تفاهم: تفهیم یعنی "فهماندن" و تفهّم یعنی "فهمیدن". بنابراین تفهیم و تفهّم به معنای" فهماندن و فهمیدن" و توسعاً" ارتباط متقابل" است. غا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تَفْریق/ تَفْریغ: این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. تفریق به معنای "کم کردن عددی از عدد دیگر" و تفریغ به معنای" فارغ کردن" و" خالی کردن" است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تَفْریق/ تَفْریغ: این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. تفریق به معنای "کم کردن عددی از عدد دیگر" و تفریغ به معنای" فارغ کردن" و" خالی کردن" است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

تَفْریق/ تَفْریغ: این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. تفریق به معنای "کم کردن عددی از عدد دیگر" و تفریغ به معنای" فارغ کردن" و" خالی کردن" است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تَفْریق/ تَفْریغ: این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. تفریق به معنای "کم کردن عددی از عدد دیگر" و تفریغ به معنای" فارغ کردن" و" خالی کردن" است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تغییر کردن: در دوران متاخر، فعل مرکب تغییر کردن به عنوان فعل لازم و به معنای "دگرگون شدن" به کار می رود: این استعمال البته اشکالی ندارد، ولی باید دان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تَعْویض/ تعویذ: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تعویض مصدر ( یا اسم مصدر ) وبه معنای "عوض کردن" است، اما تعویذ اسم است و به دعایی که می نویسند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تَعْویض/ تعویذ: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تعویض مصدر ( یا اسم مصدر ) وبه معنای "عوض کردن" است، اما تعویذ اسم است و به دعایی که می نویسند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تَعْویض/ تعویذ: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تعویض مصدر ( یا اسم مصدر ) وبه معنای "عوض کردن" است، اما تعویذ اسم است و به دعایی که می نویسند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تصفیه ی حساب/ تسویه ی حساب: در دوران اخیر، بعضی گمان کرده اند که تصویه ی حساب غلط است و به جای آن باید تسویه ی حساب بگویند. بعضی از فضلا ( از جمله سع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تصادف/تصادم: تصادف به معنای" به هم برخوردن" و" با هم روبه رو شدن بر حسب اتفاق" است و تصادم یعنی" به هم کوفته شدن" و" به سختی به هم خوردن" در گفتگوی ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

تصادف/تصادم: تصادف به معنای" به هم برخوردن" و" با هم روبه رو شدن بر حسب اتفاق" است و تصادم یعنی" به هم کوفته شدن" و" به سختی به هم خوردن" در گفتگوی ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تصادف/تصادم: تصادف به معنای" به هم برخوردن" و" با هم روبه رو شدن بر حسب اتفاق" است و تصادم یعنی" به هم کوفته شدن" و" به سختی به هم خوردن" در گفتگوی ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

واژگـون معادل ترکی اش می شود "باش گوت" ( سر وته ) یعنی چیزی که سرش ته اش باشد و ته اش سرش ( در زبان ترکی به ته هر چیز کون هم گفته می شود ) . خلاصه یع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تشیید/تشدید: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد تشیید به معنای" استوار کردن، محکم کردن "است و بیشتر در ترکیب" تشیید مناسبات" یا تشیید روابط ( مثلا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تشیید/تشدید: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد تشیید به معنای" استوار کردن، محکم کردن "است و بیشتر در ترکیب" تشیید مناسبات" یا تشیید روابط ( مثلا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیرانداز رختخواب ". اصل این واژه ترکی است و در فارسی آن را به این چهار صورت می نویسند ولی امروزه تُشَک رایج تر از بقی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیرانداز رختخواب ". اصل این واژه ترکی است و در فارسی آن را به این چهار صورت می نویسند ولی امروزه تُشَک رایج تر از بقی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیرانداز رختخواب ". اصل این واژه ترکی است و در فارسی آن را به این چهار صورت می نویسند ولی امروزه تُشَک رایج تر از بقی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیرانداز رختخواب ". اصل این واژه ترکی است و در فارسی آن را به این چهار صورت می نویسند ولی امروزه تُشَک رایج تر از بقی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشت/طشت: تشت واژه ی فارسی است و طبعاً املای آن باید به همین صورت باشد، اما در متون قدیم غالباً به صورت معرب آن طشت آمده است. البته هر دو صورت صحیح اس ...