پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
علم کردن : نشانه ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 475 ) .
علو سن : بالا رفتن سال عمر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 500 ) .
علل عادیه : بیماری های مسری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 90 ) .
علم زدن : نصب کردن درفش . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 26 ) .
علف شمشیر : طعمه ی تیغ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 411 ) .
علامات حیلت: نشانه های حیله . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 465 ) .
علة الظم : سبب پیوستگی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 253 ) .
عقود و نقود : گردنبند های سیم و زر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 110 ) .
علاج فرمودن : معالجت نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 102 ) .
عقود منظومات : کنایه از کلام منظوم . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 4 ) .
عقود موالات :گره های دوستی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 209 ) .
عقود ثریا : خوشه ی پروین . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 186 ) .
عقود دُرر: گردنبند های مروارید . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 548 ) .
عقوبت فرمودن : مجازات کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 35 ) .
عقوبت کشیدن : شکنجه شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 454 ) .
عقده افتادن : گره خوردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص222 ) .
عفت ورزیدن : پاکدامنی نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 270 ) .
عقال گسیخیتن : پاره کردن زانو بند . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 53 ) .
عفاف جویی : پاکدامنی جستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 154 ) .
عفاف ورزی : پاکدامنی ورزیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 270 ) .
عظیم هیکل : بزرگ جثه ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 339 ) .
عفاریت شیطان : شیطان اهریمنان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص177 ) .
عظمای دین و دولت : بزرگان دین و دولت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص6 ) .
عظمای ثقلین : بزرگان انس و جن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 176 ) .
عطا بخشی : بخشش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 217 ) .
عصمت کلی : حفظ نفس از گناه ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 217 ) .
عضو رئیس : جزو فرمانده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 182 ) .
عشوه چون شکر خوردن : آسان فریب خوردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 107 ) .
عشاق وار : شیفته وار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص40 ) .
عزیز داشت : گرامی داشت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 233 ) .
عزم درست گردانیدن : آهنگ کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 233 ) .
عروسان چمن : کنایه از گلها . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 214 ) .
عرضه داشتن : ارائه دادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص452 ) .
عرض مظالم : دادخواهی کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 514 ) .
عرصه ی خافقین : فضای شرق و غرب . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 74 ) .
عرض حاجات : آشکار کردن نیاز ها . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 529 ) .
عرصه ی حرم : پهنه ی اندرون . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 165 ) .
عرصه گاه : صحرا ، فضا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 353 ) .
عرصه پیمودن : طی کردن فضا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 74 ) .
عرس ولائم : ولیمه های عروسی ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 323 ) .
عذبه ی زبان : شاخه ی زبان ، اضافه ی تشبیهی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 52 ) .
عدول مزاج : بازگشتن مزاج. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 381 ) .
عجول درنگی نمای : شتابزده ی متأنی , جهان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 17 ) .
عدل پروری : دادگستری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 389 ) .
عجایب اثمار : میوه های شگفت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 339 ) .
عجایب البحر : شگفتیهای دریا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 527 ) .
عثور یافتن : بینا گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 314 ) .
عجالة الوقت : اکنون . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 270 ) .
عثرت جوی : لغزش جوی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 116 ) .
عثرت گوی : لغزش گوی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 116 ) .