پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
طالع وقت : اقبال وقت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 12 )
طالبان دنیا : دنیا طلبان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 496 )
طالبان سعادت : خواستاران خوشبختی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 493 )
طالع نامساعد : بخت بد . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 225 )
طاق مقوس : طاق قوس دار : ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 79 )
طاق مقوس دار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 79 )
طاق خوبان : فرد خوبان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 281 )
طاقت بودن : توان داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 372 ) .
طاق آمدن : فرد گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 144 ) .
طاق بودن : تک بودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 472 ) .
طارم بی پایه : کنایه از آسمان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 26 ) .
طاعت داری : پیروی کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 390 ) .
ضواری سباع : درندگان سخت شکار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 254 ) .
ضم گردانیدن : ضمیمه ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 313 ) .
ضمیر انور : خاطر روشن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 456 ) .
ضمان امان : پایندانی زنهار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 393 ) .
ضعاف الطیر : پرندگان ناتوان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 207 ) .
ضعفای خلق : ناتوان خلق ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 499 ) .
ضعیف بنیت : ضعیف جثه . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 497 ) .
ضحکه ی بارد : خنده ی خنک . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 196 ) .
ضبط مصالح : نگهداری مصالح . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 491 ) .
صیانت کردن : نگهداشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 307 ) .
صورت حال : وضع و حال . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 76 ) .
صورت پذیرفتن : تحقق یافتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 201 ) .
صورت انگیختن : صورت پرداختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 462 ) .
صوادر نتف : گزینه های نو رسیده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 543 )
صوارم عزیمت : جمع صارم ، برندههای آهنگ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 407 ) .
صواب گوی : درست گوی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 342 ) .
صوادر غیب : پدید آمده های غیب . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 371 ) .
صوادر فعل : جمع صادر ، پدید آمده های غیب . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 451 ) .
صواب اندوزی : درست گرد آوری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 535 ) .
صواب اندازی : درست طرح کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 535 ) .
دشخوار: دکتر کزازی در مورد واژه ی "دشخوار " می نویسد : ( ( دشخوار در پهلوی دشخوَار dušxwār از دید معناشناسی، وارونه ی "خوار" است و در معنی" آنچه خوار ...
هال: دکتر کزازی در مورد واژه ی " هال" می نویسد : ( ( هال در معنی آسایش و بهروزی است و واژه ایرانی است. چنان می نماید که هال پارسی از ریشه آریانی ( هن ...
توز: دکتر کزازی در مورد واژه ی "توز " می نویسد : ( ( توز، در پهلوی تو چ tōčدر معنی پوست است؛ پوستی نازک و سخت از درخت خدنگ که بدان چوبه ی کمان و ز ین ...
ناردان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ناردان" می نویسد : ( ( ناردان دانه انار است که در پندار شناسی سخن پارسی دهان و لبان در خردی و گردی و سرخی بدان ما ...
ساج: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ساج " می نویسد : ( ( ساج درختی است بلند و به اندام که چوبی سخت و گرانبها دارد. این واژه در بنیاد هندی است. در بیت زیر ...
نار کوتاه شده انار است که در پهلوی با همین ریخت به کار می رفته است. امروز ما آذری زبان ها در زبان ترکی به انار همچنان نار می گوییم.
گُساریدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گساریدن" می نویسد : ( ( او گساریدن مصدری است دو رویه که هم کاربرد گذرا دارد و هم کاربرد ناگذرا؛ در بیت زیر در ک ...
در زبان ترکی به علوفه و علف که به خورد حیوانات داده می شود یئم گفته می شود. این واژه در ترکی استانبولی به غذا و خوراک انسان گفته می شود yeyim ( یئیم ...
واژه ی خوش شانس از این جهت با واژه ی lucky انگلیسی ارتباط معنایی دارد که لاکی در زبان فارسی به معنی " به رنگ قرمز ، سرخ رنگ ، برنگ خون، لاکی است . مر ...
واژه ی hello تقریبا معادل حال فارسی و با آن همریشه می باشد وقتی به کسی می گوییم hello در اصل از او می پرسیم حال شما چطور است؟ واژه حال یک واژه پارسی ...
شبیخون رفتن : حمله بردن شب . مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 502 ) .
شتاب کاری : تعجیل. مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 504 ) .
شرایط خدمت : قرار های خدمت . مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 104 ) .
شبهت آوردن : شک کردن . مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 280 ) .
شبیخون آوردن : حمله بردن شب . مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 202 ) .
شدت و رخا : سختی و سستی . مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 215 ) .
شراب ارغوانی : باده ی آتشگون . مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 200 ) .
شجره ی طیبه : دخت پاک . مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 548 ) .