شاه درخت

لغت نامه دهخدا

شاه درخت. [ دِ رَ ] ( اِ مرکب ) نام درخت صنوبر باشد و ناجو همان است. ( برهان ) ( آنندراج ). اسم درخت صنوبر است. ( از فهرست مخزن الادویه ). ناژو. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

صنوبر

فرهنگ عمید

= صنوبر

مترادف ها

fir (اسم)
شاه درخت

فارسی به عربی

تنوب

پیشنهاد کاربران

شاه درخت ؛ درخت صنوبر. ناجو. ناژو. ( از برهان ) . و رجوع به شاه درخت شود. || کنایه از چوب و شه تیر سقف. فرسب. یا مطلق تیر که پوشش سقف را بکار است :
سرایی کنم پای بستش رخام
درختان سقفش همه عود خام.
سعدی.

بپرس