پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٩٨٥
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

و در کتاب مفردات راغب می خوانیم غنیمت از ریشه غنم به معنی گوسفند گرفته شده و سپس می گوید ثم استعملوا فی کل مظفور به من جهة العدی و غیره یعنی : سپس در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غنم یعنی دسترسی یافتن به چیزی بدون مشقت ، و غنم و غنیمت و مغنم به معنی فییء است ( فییء را نیز در لغت به معنی چیزهائی که بدون زحمت به انسان می رسد ذکر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درس در لغت به معنی تکرار چیزی است و از آنجا که به هنگام مطالعه و فرا گرفتن چیزی از استاد و معلم ، مطالب تکرار می گردد به آن ، درس گفته شده است ، و نی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سبت در لغت به معنی تعطیل عمل برای استراحت است و اینکه در قرآن در سوره نبا می خوانیم و جعلنا نومکم سباتا خواب شما را مایه راحت شما قرار دادیم نیز اشار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ارث در لغت به معنی مالی است که بدون تجارت و معامله از کسی به کسی می رسد ، اعم از اینکه از مردگان باشد یا از زندگان . تفسیر نمونه ج : 6 ص : 329

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جِبت: واژه جبت اسم جامد است و هیچگونه مشتقاتی ندارد و می گویند در اصل یک لغت حبشی بوده که به معنی سحر یا ساحر و یا شیطان به کار می رفته ، سپس در لغت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انتقام در لغت عرب به معنی مجازات و کیفر دادن است ، نه آنچنانکه در فارسی امروز از آن فهمیده میشود . در تفسیر المیزان می خوانیم : کلمه ( انتقام ) بطور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

طوفان از ماده طوف ( بر وزن خوف ) به معنی موجود گردنده و طواف کننده است ، سپس به هر حادثه ای که انسان را احاطه کند ، طوفان گفته شده ، ولی در لغت عرب ، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نزع در اصل به معنی برگرفتن چیزی از مکانی است که در آن قرار گرفته ، مثلا برگرفتن عبا از دوش و لباس از تن در لغت عرب ، از آن تعبیر به نزع می شود ، و هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اعراف در لغت جمع عرف ( بر وزن گفت ) به معنی محل مرتفع و بلند است ، و اینکه به یالهای اسب و پرهای بلند پشت گردن خروس ، عرف الفرس یا عرف الدیک گفته می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرج در لغت به معنی گرفتگی ، تنگی و هر گونه ناراحتی است ، و در اصل به معنی مرکز اجتماع درختان درهم پیچیده است ، سپس توسعه یافته و به هر نوع گرفتگی و ض ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمة در لغت به معنی گفتار و هر گونه جمله ای است و حتی به سخنان مفصل و طولانی گفته می شود ، و اگر می بینیم گاهی به معنی وعده آمده است مانند و تمت کلمة ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اصل وحی چنانکه راغب در مفردات می گوید اشاره سریع است خواه با کلام رمزى باشد ، و یا صداى خالی از ترکیب کلامی ، و یا اشاره با اعضا ( با چشم و دست و سر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تلک در لغت عرب اسم اشاره برای بعید است ولی گاهی اهمیت موضوع و بلند پایه بودن آن سبب می شود که حتی یک موضوع نزدیک با اسم اشاره بعید ذکر شود ، مانند آن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اَب:کلمه اب در لغت عرب غالبا بر پدر اطلاق می شود و چنانکه خواهیم دید گاهی بر جد مادری و عمو و همچنین مربی و معلم و کسانی که برای ترتیب انسان به نوعی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توفی در لغت به معنی باز گرفتن است مخصوصا باز گرفتن کودک و بچه ی شتر از شیر مادر ، و اینکه خداوند در قران خواب را یک نوع باز گرفتن روح معرفی کرده ، بخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

عید در لغت از ماده عود به معنی بازگشت است ، و لذا به روزهائی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف می شود و بازگشت به پیروزیها و راحتی های نخستین می کند ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مائده در لغت هم به خوان و سفره و طبق گفته می شود و هم به غذائی که در آن قرار می دهند . و در اصل از ماده مید به معنی حرکت و تکان خوردن است شاید اطلاق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفر :کفر در لغت و همچنین در لسان قرآن به معنی انکار و مخالفت و ترک است ، گاهی به انکار خدا و یا نبوت پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلّم ) اطلاق می شود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ید در لغت عرب معانی متعددی دارد که یکی دست است و دیگری نعمت و قدرت و زمامداری و حکومت و تسلط می باشد . البته معنی اصلی همان دست می باشد .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسراف در لغت ، معنی وسیعی دارد که هر گونه تجاوز و تعدی از حد را شامل می شود اگر چه غالبا در مورد بخششها و هزینه ها و مخارج به کار می رود . تفسیر نمو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ملک ( بر وزن الف ) در لغت هم به معنی سلطان و زمامدار آمده و هم به معنی کسی که مالک و صاحب اختیار چیزی است . تفسیر نمونه ج : 4 ص : 337

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کعب در لغت بمعنی برآمدگی پشت پاها و هم بمعنی مفصل یعنی نقطه ای که استخوان ساق پا با استخوان کف پا مربوط میشود آمده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در لغت ، میتة معمولا بحیوانی گفته می شود که خود به خود بمیرد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعضی ثار را معنی به خون کرده اند ، زیرا ثار هیچگاه در لغت عرب بمعنی خون نیامده است بلکه بمعنی خونبها است ، ( در لغت عرب بخون ، دم اطلاق میشود ) بنابر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تحیت در لغت از ماده حیات و به معنی دعا برای حیات دیگری کردن است خواه این دعا به صورت سلام علیک ( خداوند تو را به سلامت دارد ) و یا حیاک الله ( خداوند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلمه عسی در لغت عرب به معنی شاید و آمیخته با معنی تردید است و لعل به معنی امیدواری و انتظار در مورد اموری است که اطمینان به وجود آن در آینده نمی باشد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه EGYPT همان واژه ی جِبت است که یک بار در قرآن آمده است و جبت اسم جامد است و هیچگونه مشتقاتی ندارد و می گویند در اصل یک لغت حبشی بوده که به معنی س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضعف و مضاعف در لغت عرب به معنای چیزی است که معادل آن یا چند برابر آن را ، بر آن بیفزاید. کلمه ( ضعف ) - به کسر ضاد و سکون عین - تکرار کننده هر چیزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عول در لغت به معنی زیادی و ارتفاع و بلندی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

نِحْلَةً:نحلة در لغت به معنی بدهی و دین آمده ، و به معنی بخشش و عطیه نیز هست ، راغب در کتاب مفردات می گوید : به عقیده من این کلمه از ریشه نحل ( به مع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثنی :مثنی در لغت به معنی دوتا دوتا و ثلاث به معنی سه تا سه تا و رباع به معنی چهارتا چهارتا می باشد .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نزل. [ ن ُ ] ( ع اِ ) : نزل در لغت به معنای چیزی است که برای پذیرائی میهمان آماده میشود و بعضی گفته اند نخستین چیزی است که به وسیله آن از مهمان پذیرا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غلیظ القلب به کسی میگویند که سنگدل می باشد و عملا انعطاف و محبتی نشان نمی دهد اما فظ در لغت به معنی کسی است که سخنانش تند و خشن است بنا بر این ، این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فظ در لغت به معنی کسی است که سخنانش تند و خشن است ، و غلیظ - القلب به کسی میگویند که سنگدل می باشد و عملا انعطاف و محبتی نشان نمی دهد بنا بر این ، ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی انگلیسی national با واژه الناس عربی به معنی "همه مردم"، همگان" همریشه می باشد . این واژه در زبان عبری ناسی می شـود. وقتی قران می فرماید: یا ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ی انگلیسی national با واژه الناس عربی به معنی "همه مردم"، همگان" همریشه می باشد . این واژه در زبان عبری ناسی می شـود. وقتی قران می فرماید: یا ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وهن :وهن در لغت به معنی هر نوع سستی است ، خواه در جسم و تن باشد ، و یا در اراده و ایمان .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیظ :غیظ به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است ، که بعد از مشاهده نا ملایمات به انسان دست می دهد . ( تفسیر نمونه ج : 3 ص : 98 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کظم در لغت به معنی بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد ، و بطور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند و از اعمال آن خوددارى می نمایند بکار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بطانة در لغت به معنی لباس زیرین است ، و مقابل آن ظهارة به - معنی لباس روئین می باشد . در زبان ترکی استانبولی به معشوق و دوست صمیمی بطانه گفته می شود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلمه بلی در لغت عرب براى اثبات مطلبی است ولی معمولا در مواردى ذکر می گردد که سؤال به صورت منفی طرح شود ، مانند اینکه خداوند می فرماید : ا لست بربکم آ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

أَمَدُ:امد در لغت به معنی زمان محدود است ، و تفاوت آن با ابد این است که ابد ، زمان نامحدود را می گوید ، و غالبا امد توجه به انتهاى زمانی و سررسید مدت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ام در لغت به معنی اصل و اساس هر چیزى است و اگر مادر را ام می گویند به خاطر این است که ریشه خانواده و پناهگاه فرزندان در حوادث و مشکلات می باشد . ( تف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرقان : فرقان در لغت به معنی وسیله تمیز حق از باطل است و بطور کلی هر چیزى که حق را از باطل ، مشخص سازد ، فرقان نام دارد و لذا روز جنگ بدر در قرآن به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

عزیز : عزیز در لغت به معنی هر چیز مشکل ، غیر قابل نفوذ و غالب می باشد . لذا زمینی که عبور از آن به سختی انجام می گیرد عزاز نامیده می شود و نیز هر چیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عفو :عفو در لغت به معنی محو کردن آثار چیزى است ، و غالبا به معنی محو آثار گناه می آید که هم شامل آثار طبیعی آن می شود ، و هم شامل مجازات آن . در حالی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سیما : سیما در لغت به معنی علامت و نشانه است و این که در فارسی امروز آن را به معنی چهره و صورت به کار می برند ، معنی تازه اى است و گرنه در مفهوم عربی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

وجه : وجه در لغت به معنی صورت است و گاهی به معنی ذات به کار برده می شود . بنابر این وجه الله یعنی ذات خدا . �کلّ شیء هالک إلا وجهه� ( قصص، 88 ) در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سعی :سعی معمولا در لغت عرب به معنی راه رفتن سریع است.